گرگ، یکی از حیوانات، این مفهوم با واژه «ذئب» ۳ بار آمده است.
چکیده: برادران یوسف به دروغ به پدر خود گفتند گرگ یوسف را خورده است. [برادران یوسف به پدر خود گفتند:] فردا او (یوسف) را با ما بفرست تا بگردد و بازى کند. ما به خوبى نگهبان او خواهیم بود. گفت: به یقین اینکه او را ببرید، سخت مرا اندوهگین مى کند و مى ترسم از او غافل شوید و گرگ او را بخورد. گفتند: اگر گرگ او را بخورد در حالیکه ما گروهى نیرومند هستیم، در آن صورت ما بسیار زیانکار خواهیم بود پس هنگامی که او را بردند و هم داستان شدند تا او را در نهانخانه چاه بگذارند، به او (یوسف) وحى کردیم که بیگمان آنان را از این کارشان در حالىکه نمى دانند، خبر خواهى داد. شامگاهان گریهکنان نزد پدر خود آمدند، گفتند: اى پدر، ما رفتیم مسابقه دهیم و یوسف را پیش کالاى خود نهادیم و گرگ او را خورد ولى تو ما را هر چند راستگو باشیم، باور نداری. پیراهن او را [آغشته] به خونى دروغین آوردند. [یعقوب] گفت: بلکه نفس شما کارى را براى شما آراسته است. پس صبرى زیبا [بهتر است] و بر آنچه توصیف مى کنید، باید از خدا یاری خواست (یوسف/۱۲-۱۸). یوسف، حیوانات |
الذئب
[قال اخوة يوسف لابيه] أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ* قَالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَ أَخَافُ أَن يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ* قَالُواْ لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَّخَاسِرُونَ* فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِ وَ أَجْمَعُواْ أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ وَ أَوْحَيْنَآ إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ* وَ جَاؤُواْ أَبَاهُمْ عِشَاء يَبْكُونَ* قَالُواْ يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنَا يُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ مَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لِّنَا وَ لَوْ كُنَّا صَادِقِينَ* وَ جَآؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ اللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ (يوسف/۱۲-۱۸) |