چشم، عضو دیدن، این مفهوم از مادّۀ «ب ص ر» ۴۵ بار، «ع ی ن» ۴۰ بار و «ط ر ف» ۶ بار آمده است.
چکیده: خدا خالق و حاکم بر چشم است. در مقابل این نعمت خداوند باید سپاسگزار بود. در قیامت چشمها بازخواست خواهند شد و گواهی میدهند. چشمها بیانکنندۀ حالات گوناگون انسان چون ترس، شادی و شرم هستند. گاهی واژۀ چشم به صورت ترکیبی در معنای خاص به کار رفته است، مثل: چشم بر هم زدن، پرده بر چشم افکندن، روشنی چشم، چشمبندی، خیره شدن چشم، چشم دوختن.
آیا برای انسان دو چشم قرار ندادیم (بلد/۸)؟ [خدا] برای شما گوش، چشمها و دلها قرار داد تا سپاس بگزارید (نحل/۷۸). اوست که برای شما گوشها و دل آفرید. امّا چه اندک سپاس میگزارید (مومنون/۷۸). برای شما گوش، چشمها و دلها قرار داد و پدید آورد امّا چه اندک سپاس میگزارید (سجده/۹؛ ملک/۲۳). بگو، کیست حاکم بر گوشها و چشمها؟ … حتماً خواهند گفت: خدا. بگو، پس آیا پرهیز نمیکنید (یونس/۳۱)؟ چشمها خدا را درنمییابند. اوست که چشمها را درمییابد (انعام/۱۰۳). خدا خیانت چشمها را میداند (غافر/۱۹). به مردان باایمان بگو، چشمان خود را [از نامحرم] فرو نهند و پاکدامنی کنند. این برای آنان پاکیزهتر است. به زنان باایمان بگو، چشمان خود را از [نامحرم] فرو بندند و پاکدامنی کنند زیرا خدا به آنچه انجام میدهند، آگاه است (نور/۳۰-۳۱). چیزی را که به آن علم نداری، دنبال نکن. بیتردید گوش، چشم و دل همه مورد پرسش واقع خواهند شد (اسراء/۳۶). آیا در زمین نگشتهاند تا دلهایی داشته باشند تا با آن بیندیشند یا گوشهایی که با آن بشنوند؟ در حقیقت چشمها کور نمیشود ولی دلهایی که در سینههاست، کور میشود (حج/۴۶).
چشم بگردان. آیا [در آفرینش] خلل و نقصانی میبینی؟ باز دوباره چشم بگردان تا چشم ناکام و خسته به سوی تو بازمیگردد (ملک/۳-۴).
خدا از آسمان، از کوههایی [از ابر یخزده] که در آنجاست تگرگی نازل میکند. هر کس را بخواهد با آن گزند میرساند و از هرکس بخواهد آن را بازمیدارد. نزدیک است که روشنی برق آن [ابرها]، چشمها را ببرد (نور/۴۳).
در حقیقت بسیاری از جنّیان و آدمیان را برای جهنّم آفریدهایم. دلهایی دارند که با آن فهم نمیکنند. چشمهایی دارند که با آن نمیبینند و گوشهایی دارند که با آن نمیشنوند. آنها همچون چارپایان بلکه گمراهتر هستند. اینان غافلان هستند (اعراف/۱۷۹).
اگر علم یقینی داشتید، بیگمان جهنّم را میدیدید. سپس قطعاً آن را به چشم یقین میدیدید (تکاثر/۵-۷). مردانی که نه تجارت و نه داد و ستدی آنها را از یاد خدا، برپا داشتن نماز و دادن زکات غافل نمیکند. از روزی بیم دارند که دلها و دیدهها در آن دگرگون میشود (نور/۳۷). جز این نیست که خدا ظالمان را برای روزی که چشمها در آن خیره میشود، مهلت میدهد. در حالیکه گردنها کشیده، سر بالا گرفته و چشمان آنها به هم نمیخورد و دلهای آنها تهی است (ابراهیم/۴۲-۴۳). آن وعدۀ راستین نزدیک میشود و به ناگاه چشمان کسانی که کافر شدند، خیره میشود (انبیاء/۹۷). آنگاه که چشم خیره شود، … آن روز انسان میگوید: گریزگاه کجاست (قیامت/۱۰،۷)؟ [روز عذاب گفته شود:] واقعاً از این [روز] در غفلت بودی. اینک از تو پردهات را برداشتیم. پس چشمانت امروز تیزبین است (ق/۲۲). آن روز جهنّم را چنان که باید بر کافران عرضه میکنیم. همان کسانی که چشمان آنها از یاد من در پرده بود و توانایی شنیدن نداشتند (کهف/۱۰۰-۱۰۱). روزی که آن زلزله همه چیز را بلرزاند و به دنبال آن لرزهای رخ دهد، دلهایی در آن روز مضطرب باشد. چشمان آنها هراسناک و فرو افتاده است (نازعات/۶-۹). [تکذیبکنندگان آیات] با چشمانی فرو افتاده از قبرها بیرون میآیند. گویی ملخهای پراکنده هستند (قمر/۷). روزی که [کافران] از گورها شتابان برآیند، چشمان آنها فرو افتاده است. ذلّت آنها را فرو میگیرد. این همان روزی است که به آنان وعده داده میشوند (معارج/۴۳-۴۴). روزی که کار بر [کافران] سخت و دشوار شود و آنها به سجده فراخوانده شوند ولی نتوانند، چشمان آنها به زیر افتد و ذلّت و خواری چشمان آنها را فراگیرد (قلم/۴۲-۴۳). ظالمان را میبینی که بر آن [دوزخ] عرضه میشوند. درحالیکه از ذلّت فروتن شده و زیرچشمی مینگرند (شوری/۴۵). هنگامی که دشمنان خدا به آتشِ [دوزخ] برسند، گوش، چشمها و پوست آنها به آنچه میکردهاند، گواهی میدهند (فصّلت/۲۰). [به آنها گفته میشود:] شما که [گناهان خود را] پنهان میکردید به سبب آن نبود که از شهادت گوش، چشمها و پوستهایتان بیم داشتید، بلکه گمان میکردید خدا بسیاری از اعمالی را که انجام میدهید، نمیداند (فصّلت/۲۲). [دوزخیان] میگویند: چرا مردانی که [در دنیا] آنان را از بدکاران میشمردیم، نمیبینیم؟ آیا ما آنها را به ریشخند میگرفتیم یا چشمهای [ما] بر آنان نمیافتد (ص/۶۲-۶۳)؟
چون چشمان آنها (بهشتیاتی که هنوز به بهشت نرفتهاند) به سوی دوزخیان گردانیده شود، میگویند: پروردگارا، ما را در زمرۀ ستمکاران قرار مده (اعراف/۴۷). در بهشت هر چه باعث لذّت چشمها است، وجود دارد (زخرف/۷۱). مقرّبان در باغهای پرنعمت [جای دارند] … و حوران درشتچشم همچون مروارید پوشیده در صدف [دارند] (واقعه/۲۲،۱۲،۱۱). در باغهای پرنعمت در کنار مخلَصین، دلبرانی درشتچشم است که [به همسران خود] چشم میدوزند (صافّات/۴۸،۴۳). در بهشت حوریان درشتچشم را به همسری پرهیزگاران درمیآوریم (دخان/۵۴؛ طور/۲۰). در بهشت در کنار پرهیزگاران [دلبرانی] همسال است که فقط به همسران خود چشم میدوزند (ص/۵۲). در آن دو باغ، [دلبرانی] هست که به همسران خود چشم میدوزند (الرّحمن/۵۶).
چشم- اقوام، برای قوم عاد، گوش، چشمها و دلهایی قرار داده بودیم. چون نشانههای خداوند را انکار کردند، نه گوش، نه دیدگان و نه دلهای آنها هیچ به کارشان نیامد (احقاف/۲۶). [نوح گفت: ای قوم من]، دربارۀ کسانی که در چشم شما خوار میآیند، نمیگویم خدا هرگز به آنها خیر نخواهد داد (هود/۳۱).
[قوم ابراهیم] گفتند: او را پیش چشم مردم بیاورید تا آنها گواهی دهند [که او از بتها به بدی یاد کرده است] (انبیا/۶۱).
قوم لوط از میهمانان او کام خواستند. پس چشمان آنها را کور کردیم و [گفتیم:] عذاب و هشدارهای من را بچشید (قمر/۳۷).
[یعقوب] گفت: ای افسوس بر یوسف و همچنان که غم خود را فرو میخورد، چشمان او از غصّه سپید شد (یوسف/۸۴).
در تورات بر بنیاسرائیل مقرّر کردیم که چشم در برابر چشم [قصاص دارد] (مائده/۴۵). ساحران چشمهای مردم را جادو کردند (اعراف/۱۱۶).
چشم پیامبر خطا نرفت و لغزش نکرد. قطعاً برخی از آیات پروردگار خود را دیده است (نجم/۱۷-۱۸). بیگمان کسانی که کافر شدند، وقتی قرآن را شنیدند، نزدیک بود تو را با چشمان خود نابود کنند. میگویند: او حتماً دیوانه است (قلم/۵۱). چشمان خود را از کسانی که صبح و شام خداوند را میخوانند و خشنودی او را میخواهند برای اینکه زیور زندگی دنیا را بخواهی، برنگردان (کهف/۲۸). به آنچه به گروهیهایی از آنان [کافران] دادهایم، چشم مدوز (حجر/۸۸). به آنچه از زینت زندگی دنیا به گروهی از آنان [کافران] دادهایم تا آنها را بیازماییم، چشم مدوز (طه/۱۳۱). ایرادی نیست بر آنهایی که نزد تو آمدند که سوارشان کنی [و برای جنگ آنها را روانه کنی]، گفتی چیزی پیدا نمیکنم که شما را بر آن سوار کنم. آنها برگشتند درحالیکه از غم اینکه چیزی ندارند [برای جهاد] خرج کنند، از چشمان آنها اشک میریخت (توبه/۹۲). هنگامی که با هم [در جنگ بدر] روبهرو شدید، [خدا] آنها را در چشمهای شما و شما را در چشمهای دشمن اندک نمود تا خدا کاری که باید انجام گیرد، تحقّق بخشد (انفال/۴۴). گروهی در راه خدا میجنگیدند و گروه دیگری کافر بودند که [در حین جنگ] مومنان را به چشم، دو برابر خود میدیدند (آلعمران/۱۳). ای کسانی که ایمان آوردهاید، نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که … از بالای سر و زیرِ پایِ شما [لشکرهایی] به سوی شما آمدند و آنگاه که چشمها خیره شد و جانها به گلوگاه رسید و به خدا گمانهای ناروا بردید، آنجا بود که مومنان امتحان شدند و سخت تکان خوردند (احزاب/۹، ۱۰-۱۱). کسانی از شما که از جنگ بازمیداشتند و کسانی که به برادران خود میگفتند: نزد ما بیایید [و به جنگ نروید] و جز اندکی به جهاد نمیآیند، هنگامی که بیمِ [جنگ] پیش آید، آنها را میبینی که به تو مینگرند. چشمان آنها [در حدقه] میگردد. مثل کسی که از مرگ بیهوش شده باشد (احزاب/۱۸، ۱۹ [برخی از مسیحیان] هنگامی که آنچه را بر پیامبر نازل شده است بشنوند، میبینی بر اثر آن حقیقتی که شناختهاند، اشک از چشمان آنها سرازیر میشود (مائده/۸۳).
[بیماردلان] کسانی هستند که خدا آنها را لعنت کرده است. گوشهای آنها را کر و چشمهای آنها را کور نموده است (محمّد/۲۳). مَثَل بیماردلان مانند مثل کسی است که در رگبار تندی از آسمان، که در آن تاریکی و رعد و برقی است [قرار گرفتهاند]. از صاعقهها و بیم مرگ، انگشتان خود را در گوش خود فرو میکنند. خدا بر کافران احاطه دارد. نزدیک است برق آسمان چشمان آنان را بزند (بقره/۱۷، ۱۹-۲۰).
کسانی که شما (مشرکان) به جای خدا میخوانید، آیا … چشمانی دارند که با آن ببینند (اعراف/۱۹۵)؟ بگو، چه میگویید، اگر خدا گوش و چشمان شما را بگیرد و بر دلهای شما مُهر نهد، کدام معبودی غیر از خدا آنها را به شما برمیگرداند (انعام/۴۶)؟ اگر بخواهیم بیتردید فروغ از چشمان آنها [کافران] بر میگیریم. آنگاه در راه از هم سبقت میگیرند. ولی کجا را میتوانند ببینند (یس/۶۶)؟
دلها و دیدگان آنها [مشرکان] را برمیگردانیم. [پس به آیات ما ایمان نمیآورند.] همچنان که نخستین بار هم به آن ایمان نیاوردند (انعام/۱۱۰). کافران کسانی هستند که خدا بر دلها، گوش و چشمان آنها مُهر نهاده است و آنها همان غافلان هستند (نحل/۱۰۸). خدا بر دلها و گوش کافران مُهر نهاده و بر چشمان آنها پردهای است (بقره/۷(. اگر دری از آسمان بر آنها (کافران) میگشودیم تا پیوسته از آن بالا میرفتند، قطعاً میگفتند: در حقیقت ما چشمبندی شدهایم. بلکه ما مردمی هستیم که افسون شدهایم (حجر/۱۴-۱۵).
آیا دیدی کسی را که هوای خود را معبود خود قرار داده و خدا او را با دانایی گمراه ساخته و بر گوش و دل او مهر زده و بر چشم او پرده نهاده است؟ آیا پس از خدا کسی او را هدایت خواهد کرد؟ آیا متذکّر نمیشوید (جاثیه/۲۳)؟
همسر فرعون به او گفت: این کودک (موسی) روشنی چشم برای من و تو است (قصص/۹). ما تو (موسی) را به آغوش مادرت بازگرداندیم تا چشم او روشن شود و اندوه نخورد (طه/۴۰؛ قصص/۱۳). خدا به مریم فرمود: این تنۀ نخل را به طرف خود تکان بده تا بر تو خرمای تازه بریزد. پس بخور و بنوش و چشم روشن دار (مریم/۲۵-۲۶). ای پیامبر، هر یک از زنان خود را بخواهی، میتوانی واپس داری یا نزد خود جای دهی. اگر هر یک از آنها را که از او کناره گرفتهای بخواهی، گناهی بر تو نیست. این نزدیکتر است به اینکه چشمهای آنها روشن شود و اندوهناک نگردند و همگی به آنچه به ایشان دادهای، خشنود گردند (احزاب/۵۰-۵۱). تنها کسانی به آیات ما ایمان میآورند که چون آن را به ایشان یادآوری کنند به حال سجده میافتند و به ستایش پروردگار خود تسبیح میگویند. آنان بزرگی نمیفروشند. پهلوهای آنها از خوابگاهها جدا میشود. پروردگار خود را از روی بیم و امید میخوانند و از آنچه آنان را روزی دادهایم، انفاق میکنند. هیچ کس نمیداند برای آنها چه روشنیِ چشمی به پاداش آنچه انجام میدادند، نهفته است (سجده/۱۵-۱۷). عباد الرحمان میگویند: پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان روشنی چشمی عطا کن (فرقان/۷۴).
فرمان خدا جز یک فرمان نیست. چون یک چشم برهم زدن (قمر/۵۰). کار رستاخیز جز مانند یک چشم بر هم زدن یا نزدیکتر از آن نیست (نحل/۷۷). کسی که دانشی از کتاب نزد او بود [به سلیمان] گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم بزنی، آن تخت را برای تو میآورم (نمل/۴۰).
به نوح وحی شد که کشتی را زیر چشمان ما (زیر نظر ما) و به وحی ما بساز (هود/۳۷،۳۶؛ مومنون/۲۷). کشتی زیر چشمان ما میرفت (قمر/۱۴). به مادر تو (موسی) آنچه باید وحی میشد، وحی کردیم که او را در صندوقی قرار بده و آن را به دریا بیفکن تا دریا او را به ساحل اندازد. دشمن من و دشمن او، وی را برگیرد. بر تو از جانب خود مهری افکندم تا زیر چشمان (زیر نظر) من پرورش یابی (طه/۳۹). برای فرمان پروردگار خود شکیبا باش. به یقین تو زیر چشمان ما (زیر نظر ما) هستی (طور/۴۸).
اطلاعات بیشتر: بینایی، دیدن، بصیرت