حیوان، هر جانداری به جز انسان، این مفهوم با واژۀ انعام ۳۲ بار و با واژگان طَیر ۱۹ بار، طایر ۱ بار، ناقه ۷ بار، اِبل ۲ بار، بَعیر ۲ بار، جَمَل ۱ بار، بَقَر ۳ بار، بَقَره ۴ بار، بقرات ۲ بار، عِجل ۱۰ بار، غَنَم ۳ بار، نَعجَه ۳ بار، نِعاج ۱ بار، مَعز ۱ بار، ضَأن ۱ بار، خنزیر ۴ بار، خَنازیر ۱ بار، حِمار ۲ بار، حَمیر ۲ بار، حُمُر ۱ بار، کلب ۵ بار، قِرَدَه ۳ بار، ذِئب ۳ بار، الصافِناتُ ۱ بار، خیل ۱ بار، بِغال ۱ بار، قَسوره ۱ بار، فیل ۱ بار، ثُعبان ۲ بار، حَیِّه ۱ بار، حوت ۴ بار، حیتان ۱ بار، ضَفادِع ۱ بار، سَلوی ۳ بار، غُراب ۲ بار، هُدهد ۱ بار، نَمل ۲ بار، عنکبوت ۲ بار، جَراد ۲ بار، ذُباب ۲ بار، بَعوذه ۱ بار، نَحل ۱ بار و قُمَّل ۱ بار آمده است.
چکیده: خدا حیوانات گوناگون از جمله چهارپایان، پرندگان، حشرات را آفرید. او در آنها، مخصوصاً چهارپایان، برای انسانها منافع بسیاری قرار داده است. خداوند برای استفاده از حیوانات، حدود و مقرّراتی را مقرّر فرموده است. در حیوانات نشانههای بسیار است تا انسانها بیندیشند و به یکتایی و عظمت خدا پی ببرند.
[خدا] چهارپایان را آفرید (نحل/۵). خداست که چهارپایان را برای شما قرار داد (غافر/۷۹). او از چهارپایان جفتها قرار داد (شوری/۱۱). برای شما از چهارپایان هشت قسم نازل کرد (زمر/۶). از مردم، جنبندگان و چهارپایان که رنگهای آنها گوناگون است، [پدید آوردیم] (فاطر/۲۸).
در چهارپایان برای شما [وسیلۀ] گرمی و سودهایی است و از آنها میخورید (نحل/۵). خداست که چهارپایان را برای شما پدید آورد تا از برخی از آنها سواری بگیرید و از برخی از آنها بخورید. در آنها برای شما منافعی است تا [سوار] بر آنها به حاجتی که در دل دارید، برسید و بر آنها و بر کشتی سوار میشوید (غافر/۷۹-۸۰). خدا همۀ جفتها را آفرید و برای شما از کشتیها و چهارپایانی که بر آنها سوار میشوید، پدید آورد تا بر پشت آنها قرار گیرید. سپس چون بر آنها نشستید، نعمت پروردگار خود را یاد کنید و بگویید: منزّه است کسی که اینها را برای ما مسخّر کرد و ما توان رام کردن آنها را نداشتیم (زخرف/۱۲-۱۳). اسبان، استران و الاغها را [آفرید] تا بر آنها سوار شوید و [برای شما] تجمّلی باشد و آنچه را نمیدانید، میآفریند (نحل/۸). چارپایان بارهای شما را به شهری میبرند که جز با مشقّت بدنها نمیتوانستید به آن برسید. قطعاً پروردگار شما رئوف و مهربان است (نحل/۷). آیا ندیدهاند که ما به قدرت خود برای آنها چهارپایانی آفریدهایم تا آنها را در اختیار بگیرند؟ آنها را برایشان رام کردیم. از برخی از آنها سواری میگیرند و از برخی میخورند و از آنها سودها و نوشیدنیها دارند. پس چرا شکرگزار نیستند و غیر از خدا معبودانی گرفتند به امید آنکه یاری شوند (یس/۷۱-۷۴)؟ [خدا] از چهارپایان، حیوانات بارکش و غیر بارکش [پدید آورد]. از آنچه خدا روزی شما کرده است، بخورید و از پی گامهای شیطان نروید (انعام/۱۴۲). خدا برای شما از پوست چهارپایان خانه قرار داد که در روز کوچ و روز اقامتتان سبکبار باشید. از پشمها و کرکها و موهای آنها اثاث و کالا [قرار داد که] تا چندی از آن بهرهمند شوید (نحل/۸۰).
قطعاً در چهارپایان برای شما عبرتی است. از آنچه در شکم آنهاست، از میان علف جویده و خون، شیر خالصی به شما مینوشانیم که برای نوشندگان گواراست (نحل/۶۶). قطعاً در چهارپایان برای شما عبرتی است. از آنچه در شکم آنهاست به شما مینوشانیم و برای شما در آنها منافع بسیاری است و از آنها میخورید و بر آنها و بر کشتیها سوار میشوید (مومنون/۲۱-۲۲). در آنها برای شما زیبایی [و شکوهی] است، آنگاه که [آنها را] از چراگاه برمیگردانید و هنگامی که به چراگاه میبرید (نحل/۶). آیا به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده است (غاشیه/۱۷)؟
بیگمان آب فراوانی فرو ریختیم. سپس زمین را از هم شکافتیم، شکافتنی. پس در آن دانه، انگور، سبزی، زیتون، درخت خرما، باغهای انبوه، میوه و چراگاه رویاندیم تا متاعی برای شما و چهارپایان شما باشد (عبس/۲۵-۳۲). از آسمان آبی پاکیزه فرود آوردیم تا به وسیلۀ آن، زمینی مرده را زنده کنیم و آن را به آنچه خلق کردهایم از چهارپایان و انسانهای بسیار، بنوشانیم (فرقان/۴۸-۴۹). اوست که از آسمان آبی فرستاد که از آن مینوشید و روییدنیهایی که در آن [چهار پایان را] میچرانید، از آن است (نحل/۱۰). [خدا] از آسمان آبی فرود آورد. پس به وسیلۀ آن روییدنیهای گوناگون، جفتجفت بیرون آوردیم. بخورید و چهارپایان خود را بچرانید و قطعاً در اینها برای خردمندان نشانههایی است (طه/۵۳-۵۴). [خدا] زمین را گسترانید و آب و مرتعش را از آن بیرون آورد و کوهها را استوار نمود تا متاعی برای شما و چهارپایان شما باشد (نازعات/۳۰-۳۳). آیا ندیدهاند که ما باران را به سوی زمین بایر میرانیم و با آن کشتزاری را بیرون میآوریم که چهارپایان آنها و خودشان از آن میخورند؟ آیا نمیبینند (سجده/۲۷)؟
در حقیقت مَثَل زندگی دنیا همانند آبی است که آن را از آسمان فرو فرستادیم پس گیاهِ زمین از آنچه مردم و چهارپایان میخورند با آن [آب] درآمیخت تا آنگاه که زمین پیرایۀ خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند که آنان بر آن قدرت دارند … (یونس/۲۴).
دوست داشتنِ خواستنیها از … اسبان نشاندار، چهارپایان و کشتزاران برای مردم آراسته شده است. اینها متاع زودگذر زندگی دنیاست و سرانجام نیکو نزد خداست (آلعمران/۱۴).
در راه رفتن خود میانهرو باش و صدایت را آهسته کن که بدترین آوازها بانگ درازگوشان است (لقمان/۱۹).
شیطان سرکش [به خدا] گفت: به یقین بندگان تو را گمراه میکنم و … آنها را وادار میکنم تا گوشهای چهارپایان را بشکافند [تا حلال را حرام کنند] و فرمان میدهم تا آفرینش خدا را تغییر دهند [و فطرت الهی را دگرگون سازند] (نساء/۱۱۹). خدا [حیوانات ممنوعی] چون بَحیرَه، سائبَه، وَصیلَه و حامی قرار نداده است ولی کسانی که کفر ورزیدهاند، بر خدا دروغ میبندند و بیشتر آنها نمیاندیشند (مائده/۱۰۳).
پروردگار تو به زنبور عسل وحی کرد که از کوهها، درختان و داربستهایی که [مردم] میسازند، خانههایی بگیر. سپس از همۀ میوهها بخور و راههای پروردگارت را مطیعانه طی کن. از شکم آنها شربتی رنگارنگ بیرون میآید که در آن برای مردم شفا است. بیتردید در این برای مردمی که تفکّر میکنند، نشانهای است (نحل/۶۸-۶۹).
آیا به پرندگان بالای سر خود ننگریستهاند که بالهای خود را باز و بسته میکنند؟ آنها را جز [خدای] رحمان نگاه نمیدارد (ملک/۱۹). آیا به پرندگان ننگریستهاند که در فضای آسمان رام شدهاند؟ جز خدا کسی آنها را نگاه نمیدارد. در این برای مردمی که ایمان میآورند، نشانههایی است (نحل/۷۹). آیا ندیدهای که هر کس در آسمانها و زمین است و پرندگان در حالی که بال گشودهاند، خدا را تسبیح میکنند و هر یک از آنها نیایش و تسبیح خود را میداند؟ خدا به آنچه میکنند، داناست (نور/۴۱). هیچ جنبندهای در زمین نیست و نه هیچ پرندهای که با دو بال خود پرواز میکند مگر اینکه آنها گروههایی مانند شما هستند (انعام/۳۸).
مقرّبان در بهشتهای پرنعمت، از گوشت پرندگان، هر چه بخواهند [دارند] (واقعه/۲۱،۱۲،۱۱).
آنگاه که خورشید درهم پیچد، آنگاه که ستارگان تیره شوند، آنگاه که کوهها راه افتند، آنگاه که شتران باردار وانهاده شوند و آنگاه که درندگان را گرد آورند … هر نفسی بداند چه حاضر کرده است (تکویر/۱-۵، ۱۴).
حیوان- احکام، برای شما چهارپایان حلال شده است جز آنچه بر شما تلاوت میشود (مائده/۱؛ حج/۳۰). در حالیکه نباید شکار را در حال احرام، حلال شمارید (مائده/۱). بر شما مردار، خون، گوشت خوک و آنچه [هنگام ذبح] نام غیر خدا بر آن برده میشود، حیواناتی که خفه شوند یا با زدن یا پرتاب شدن یا ضربۀ شاخ بمیرند و آنچه درندگان از آن خوردهاند، مگر آنچه را که خود ذبح کنید و آنچه برای بتان سر بریده شده و اینکه [چیزی] را با تیرهای قرعه تقسیم کنید، حرام شده است. اینها نافرمانی [خدا] است. امروز کافران از دین شما ناامید شدند پس از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را آیین شما پسندیدم پس هر کس در گرسنگی ناچار شود بدون آنکه به گناه تمایل داشته باشد، به یقین خدا بسیار آمرزنده و مهربان است (مائده/۳). جز این نیست، که خدا مردار، خون، گوشت خوک و آنچه به غیر نام خدا ذبح شده، بر شما حرام کرده است. پس هر کس بدون زیادهروی و تجاوز از حد، به خوردن آنها ناچار شود، گناهی بر او نیست. قطعاً خدا آمرزندۀ مهربان است (بقره/۱۷۳؛ نحل/۱۱۵). [صید] حیوانات شکارگر که شما به عنوان مربیّان سگهای شکاری از آنچه خدایتان آموخته، به آنها تعلیم دادهاید، [بر شما حلال شده است] پس از آنچه آنان برای شما گرفته و نگاه داشتهاند، بخورید و نام خدا را بر آنها ببرید (مائده/۴). در حالی که مُحرِم هستید، شکار را نکشید. هر کس از شما آن را بکشد، باید نظیر آنچه کشته است از چهارپایان کفّارهای بدهد که [نظیر بودن] آن را دو نفر عادل از میان شما تصدیق کنند و به صورت قربانی به کعبه برسد یا به کفارۀ آن، مستمندان را خوراک دهد یا معادل آن روزه بگیرد تا سزای کار خود را بچشد. خدا گذشته را بخشیده ولی هر کس برگردد، خدا از او انتقام میگیرد. صید دریا و خوراک آن برای شما حلال شده است تا برای شما و مسافران بهرهای باشد. صید بیابان مادام که مُحرِم هستید بر شما حرام شده است (مائده/۹۵-۹۶). نام خدا را در روزهای معین [به هنگام قربانی کردن] بر آن چهارپایانی که خدا به آنها عطا کرده است، ببرند پس از آنها بخورید و فقیر و درمانده را اطعام کنید (حج/۲۸). برای شما در آن [دامهای قربانی] تا زمانی معیّن [زمان قربانی] منافعی است سپس مکان جای گرفتن آنها [برای قربانی] کنار آن خانۀ کهن است. برای هر امّتی در قربانی آیینی قرار دادیم تا [زمان ذبح] نام خدا را بر دامهایی که به آنان عطا کرده است، ببرند (حج/۳۳-۳۴، ۳۶). شتران فربه را برای شما از شعائر خدا قرار دادیم. در آنان برای شما خیر است. پس نام خدا را بر آنها در حالی که ایستادهاند، ببرید. پس چون به پهلو غلتیدند، از آنها بخورید و به تنگدست و بینوا بخورانید. اینگونه آنها را برای شما رام کردیم تا شکرگزار باشید. هرگز گوشتها و خونهای آنها به خدا نخواهد رسید ولی تقوای شماست که به او میرسد. اینگونه آنها را برای شما رام کرد تا خدا را برای آنکه شما را هدایت کرده به بزرگی یاد کنید (حج/۳۶-۳۷).
هر چه در توان دارید، نیرو و اسبهای آمادۀ جنگ فراهم کنید تا با آن دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنان دیگری را جز آنها که شما نمیشناسید و خدا میشناسد، بترسانید (انفال/۶۰).
آنچه را خدا از آنان [یهودیان] به رسم غنیمت عاید پیامبر خود گردانید، شما برای آن هیچ اسب و شتری نتاختید (حشر/۶).
حیوان- تمثیل و کنایات، به یقین خدا شرم نمیکند از اینکه به پشهای و فروتر از آن مَثَل بزند. پس کسانی که ایمان آوردهاند، میدانند که آن حق و از جانب پروردگارشان است. امّا کسانی که کفر ورزیدهاند، میگویند: خدا از این مَثَل چه اراده کرده است؟ بسیاری را با آن گمراه میسازد و بسیاری را با آن هدایت میکند و جز فاسقان را با آن گمراه نمیکند (بقره/۲۶).
ای مردم، مَثَلی زده شده است. پس به آن گوش فرا دهید. کسانی را که جز خدا میخوانید، هرگز مگسی را نمیتوانند خلق کنند. هر چند برای [آفریدن] آن گرد آیند. اگر آن مگس چیزی از آنها برباید، نمیتوانند آن را پس بگیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوان هستند (حج/۷۳).
مَثَل کسانی که غیر خدا را اولیاء گرفتند چون عنکبوت است که خانهای برگرفت و بیگمان سستترین خانهها، همان خانۀ عنکبوت است، اگر میدانستند (عنکبوت/۴۱). هر کس به خدا شرک آورد، چنان است که از آسمان فروافتاده است و مرغان او را میربایند یا تندباد او را به نقطهای دور پرتاب میکند (حج/۳۱). مَثَل کسانی که کفر ورزیدهاند مانند مَثَل کسی است که بر حیوانی که جز صدا و ندایی نمیشنود، بانگ زند. کران، گنگان و کوران هستند پس نمیاندیشند (بقره/۱۷۱).
آیا میپنداری بیشتر آنان (کسانی که پیرو هوای نفس خود هستند]، میشنوند یا تعقّل میکنند؟ آنان جز مانند چهارپایان نیستند. بلکه گمراهتر هستند (فرقان/۴۴). بیشک بسیاری از جنّ و انس را برای جهنّم آفریدهایم. …. آنها مانند چهارپایان هستند. بلکه گمراهتر هستند. اینان خود غافل هستند (اعراف/۱۷۹).
اگر میخواستیم مقام کسی را که آیات خود را به او دادیم و او از آنها جدا شد، به وسیلۀ آن آیات بالا میبردیم. ولی او به زمین (دنیا) گرایش یافت و از هوای نفس خود پیروی کرد. وصف او همچون وصف سگ است. اگر به آن حمله کنی، لهله میزند و اگر او را رها کنی باز لهله میزند. این است وصف قومی که آیات ما را تکذیب کردند (اعراف/۱۷۶).
مَثَل کسانی که به تورات مکلّف شدند و سپس به آن عمل نکردند، همچون مَثَل درازگوشی است که کتابهایی را حمل میکند (جمعه/۵). مجرمان را چه شده است که از این تذکار (قرآن) روی میگردانند؟ گویی آنها گورخرانی رمندهاند که از شیری گریختهاند (مدثّر/۴۹-۵۱). قطعاً کسانی که آیات ما را تکذیب کردهاند و در برابر آنها تکبّر ورزیدهاند، درهای آسمان برای آنان گشوده نمیشود و به بهشت در نمیآیند مگر اینکه شتر در سوراخ سوزن داخل شود. مجرمان را اینگونه کیفر میدهیم (اعراف/۴۰). [تکذیبکنندگان] با چشمانی فروافتاده از قبرها بیرون میآیند. گویی ملخهای پراکنده هستند (قمر/۷).
تو چه میدانی که آن کوبنده چیست؟ روزی که مردم چون پروانههای پراکنده هستند (قارعه/۳-۴). [دوزخ] شرارههایی بلند، چون کاخ پرتاب میکند. گویی شتران زردرنگ هستند (مرسلات/۳۲-۳۳). شما ای گمراهان تکذیب کننده، بر روی درخت زقّوم از آب جوشان مینوشید. پس مینوشید مانند نوشیدن شتران عطشزده (واقعه/۵۱، ۵۴-۵۵).
حیوان- اقوام، خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را میکاوید تا به او [فرزند آدم] نشان دهد چگونه جسد برادر خود را پنهان کند. گفت: ای وای بر من. آیا عاجزم که مانند این کلاغ باشم تا جسد برادر خود را پنهان کنم (مائده/۳۱)؟
آنگاه که فرمان ما فرارسید و تنور جوشیدن گرفت، [به نوح] فرمودیم: از هر جفتی [از حیوانات] دو تا و … را در کشتی سوار کن (هود/۴۰).
هود به قوم خود گفت: از خدا پروا کنید. از آن کس که شما را به وسیلۀ چهارپایان و فرزندان و … مدد رسانید (شعراء/۱۳۳).
ابراهیم گفت: پروردگارا، به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی. فرمود: مگر باور نداری؟ گفت: چرا ولی تا دلم مطمئن شود. فرمود: چهار پرنده بگیر. پاره پاره کن سپس بر هر کوهی پارهای از آنها را بگذار. آنگاه آنها را فراخوان تا شتابان به سوی تو آیند (بقره/۲۶۰). هنگامی که [مهمانان] بر ابراهیم وارد شدند، آهسته به نزد خانوادۀ خود رفت و گوسالهای فربه آورد (ذاریات/۲۶). بهراستی فرستادگان ما برای ابراهیم مژده آوردند … طولی نکشید که گوسالهای بریان پیش آورد (هود/۶۹). پس آن را به نزد آنها برد. گفت: آیا غذا نمیخورید (ذاریّات/۲۷)؟ خدا به ابراهیم فرمود: در میان مردم برای حج ندا ده تا پیاده و سوار بر هر شتر لاغر میان چابکی که از هر راه دوری فرا میرسد نزد تو آیند تا شاهد منافعی برای خود باشند (حج/۲۷).
ما به قوم ثمود، آن ماده شتر را به عنوان یک حجت روشن دادیم ولی به آن ستم کردند (اسراء/۵۹). [به صالح گفتیم:] بیگمان این ماده شتر را برای امتحان آنها میفرستیم پس مراقب آنها باش و صبوری کن. آنها را آگاه کن که آب میان آنها [و ناقه] تقسیم شده است. هر کدام در نوبت خود حاضر شوند (قمر/۲۷-۲۸). صالح به آنها گفت: … برای شما از جانب پروردگارتان دلیلی روشن آمده است (اعراف/۷۳). این ماده شتر خداست که برای شما معجزهای است. آن را بگذارید در زمین خدا بخورد (اعراف/۷۳؛ هود/۶۴). ماده شتر خدا را با آب خودرن او [آزاد] گذارید (شمس/۱۳). این ماده شتری است. سهمی از آب برای او و سهم روز معین برای شماست. هیچ آزاری به او نرسانید که عذاب روزی هولناک شما را فراگیرد (شعراء/۱۵۵-۱۵۶). هیچ آزاری به او نرسانید که عذابی دردناک (اعراف/۷۳) و عذاب زودرس شما را فرامیگیرد (هود/۶۴). پس رفیق خود را ندا دادند و او دست به کار شد و [ناقه] را پی کرد. پس چگونه بود عذاب و هشدارهای من (قمر/۲۹-۳۰)؟ آنها ناقه را پی کردند (اعراف/۷۷؛ هود/۶۵؛ شعراء/۱۵۷؛ شمس/۱۴). از فرمان پروردگار سرپیچی کردند (اعراف/۷۷). پشیمان شدند (شعراء/۱۵۷). آنگاه عذاب آنها را فرو گرفت (شعراء/۱۵۸). پروردگارشان آنها را به گناهانشان بگرفت و آنها را با خاک یکسان کرد (شمس/۱۴).
[یعقوب به پسران خود] گفت: بیتردید بردن یوسف مرا غمگین میکند. میترسم در حالی که از او غافل هستید، گرگ او را بخورد. گفتند: اگر گرگ او را بخورد در حالیکه ما گروهی نیرومند هستیم، در این صورت ما قطعاً زیانکار خواهیم بود (یوسف/۱۳-۱۴). گفتند: ای پدر، ما رفتیم مسابقه دهیم و یوسف را نزد اثاث خود گذاشتیم پس گرگ او را خورد. ولی تو سخن ما را باور نخواهی کرد اگر چه راستگو باشیم (یوسف/۱۷).
[یکی از دو یار زندانی یوسف] گفت: من در خواب دیدم که روی سرم نان حمل میکنم و پرندگان از آن میخورند. (یوسف/۳۶). [یوسف به آنها گفت:] … اما دیگری به دار کشیده میشود و پرندگان از سر او میخورند (یوسف/۴۱). شاه گفت: من در خواب، هفت گاو فربه را میبینم که هفت گاو لاغر آنها را میخورند … (یوسف/۴۳). [رفیق زندانی او که نجات یافته بود] به یوسف گفت: ای مرد راستگوی، دربارۀ هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و … برای ما تعبیر کن (یوسف/۴۶). برادران یوسف گفتند: ای پدر، … [ با بردن برادرمان] یک بار شتر میافزاییم (یوسف/۶۵). [مأموران] گفتند: جام شاه را گم کردهایم. هر کس آن را بیاورد برای او یک بار شتر خواهد بود (یوسف/۷۲).
هنگامی که [موسی] به آب مدین رسید، گروهی از مردم را بر آن یافت که [دامهای خود را] آب میدادند و پشت سر آنها دو زن را یافت که [گوسفندان خود را] دور میکردند. [موسی] گفت: منظور شما چیست؟ گفتند: [ما به آنها] آب نمیدهیم تا چوپانان [گوسفندان خود را] برگردانند. پدر ما پیری سالخورده است. پس برای آنها [گوسفندان را] آب داد. آنگاه به سوی سایه برگشت و گفت: پروردگارا، من به هر خیری که به سوی من بفرستی سخت نیازمند هستم. پس یکی از آن دو زن در حالی که با حیا گام برمیداشت نزد موسی آمد، گفت: پدرم تو را میطلبد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان] برای ما مزد دهد (قصص/۲۳-۲۵). [موسی گفت:] این عصای من است که بر آن تکیه میکنم و با آن برای گوسفندان خود برگ میتکانم (طه/۱۸). خدا فرمود: ای موسی، آن را بیفکن. پس افکند. ناگهان ماری شد (طه/۱۹-۲۰). پس چون آن را دید که مانند مار پرتحرّکی میجنبد، پشتکنان فرار کرد و برنگشت (نمل/۱۰، قصص/۳۱). عصای خود را [برای فرعون] بیفکند پس اژدهایی واقعی شد (اعراف/۱۰۷؛ شعراء/۳۲).
بر آنان (فرعونیان) طوفان، ملخ، شپش، وزغها و خون را که معجزاتی جدا از هم بودند، فرستادیم (اعراف/۱۳۳). بر بنیاسرائیل ترنجبین و بلدرچین نازل کردیم (بقره/۵۷؛ اعراف/۱۶۰؛ طه/۸۰). [گفتیم:] از این چیزهای دلپذیر که روزی شما کردیم، بخورید (اعراف/۱۶۰).
شما (قوم موسی) در غیاب او گوساله را [به پرستش] گرفتید (بقره/۵۱). آنها پس از او از زیورهای خود گوسالهای را که پیکری بود و صدای گاو داشت [به پرستش] گرفتند. آیا نمیدیدند با آنها سخن نمیگوید و آنها را به راهی هدایت نمیکند؟ آن را [معبود] گرفتند در حالی که ستمکار بودند (اعراف/۱۴۸). سامری برای آنان پیکر گوسالهای را بیرون آورد که صدای گاو داشت. آنگاه [سامری و پیروان او] گفتند: این معبود شما و معبود موسی است که او فراموش کرد (طه/۸۸). موسی دلایل روشن را به سوی شما (بنیاسرائیل) آورد. آنگاه شما پس از او گوساله را [به پرستش] گرفتید در حالی که ستمکار بودید. بر اثر کفرشان [مهر] گوساله در دل آنها سرشته شد (بقره/۹۲-۹۳). موسی به قوم خود گفت: ای قوم من، شما با گوسالهپرستی به خود ستم کردید (بقره/۵۴). کسانی که گوساله را گرفتند به زودی خشمی از پروردگار آنها و ذلّتی در زندگی دنیا به آنها خواهد رسید (اعراف/۱۵۲). پس از آن همه معجزات روشنگری که برای آنها آمده بود، گوساله را پرستیدند. ما از این هم درگذشتیم (نساء/۱۵۳).
موسی به قوم خود گفت: خدا به شما فرمان میدهد، گاوی را ذبح کنید. … گفتند: برای ما پروردگار خود را بخوان تا برای ما بیان کند که آن چگونه است؟ گفت: او میفرماید آن گاوی است نه پیر و نه جوان، بلکه میانسالی بین آن دو است. پس آنچه را مأمورید، انجام دهید. گفتند: برای ما پروردگار خود را بخوان تا برای ما بیان کند که چه رنگ است؟ گفت: او میفرمایدآن گاوی است زرد خالص که بینندگان را شادمان میکند. گفتند: برای ما پرودگارت را بخوان تا برای ما روشن کند آن چگونه گاوی است؟ زیرا این گاو بر ما مشتبه شده است و اگر خدا بخواهد قطعاً به آن راه خواهیم یافت. گفت: او میفرماید آن گاوی است نه رام که زمین را شخم زند و نه به کشت آب دهد. سالم و بدون هیچ لکّهای است. گفتند: اینک حق را آوردی. پس آن را ذبح کردند و نزدیک بود این کار را نکنند (بقره/۶۷-۷۱). پس گفتیم: با پارهای از گاو به مقتول بزنید [تا زنده گردد] (بقره/۷۳).
هر حیوان ناخنداری را بر یهودیان حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آنها را بر آنان حرام کردیم. باستثنای پیههایی که بر پشت آنها یا بر رودههاست یا آنچه به استخوان چسبیده است … (انعام/۱۴۶).
هنگامی که [موسی و جوان همراه او] به محل برخورد دو دریا رسیدند، ماهی خود را از یاد بردند. ماهی راه خود را در دریا پیش گرفت (کهف/۶۱). [جوان] گفت: دیدی وقتی به آن صخره پناه بردیم، من ماهی را از یاد بردم و کسی جز شیطان آن را فراموشم نکرد، از اینکه یادآور شوم و ماهی به طور عجیبی راه خود را در دریا پیش گرفت (کهف/۶۳).
[اصحاب شنبه] به [حکم] روز شنبه تجاوز میکردند. آنگاه که روز شنبه ماهیان آنها روی آب میآمدند و روزهای غیر شنبه به سوی آنها نمیآمدند (اعراف/۱۶۳). هنگامی که در مورد آنچه از آن نهی شده بودند، سرکشی کردند، به آنها گفتیم: بوزینگانی رانده شده باشید (اعراف/۱۶۶). کسانی از شما که در روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز کردند، نیک شناختید پس به آنها گفتیم: بوزینگانی باشید، رانده شده (بقره/۶۵).
آیا شما [اهل کتاب] را به مجازاتی بدتر از این در پیشگاه خدا خبر دهم؟ کسانی که خدا آنها را لعنت کرده و بر آنان خشم گرفته و بعضی از آنها را به صورت بوزینه و خوک مسخ نموده است و آنهایی که طاغوت را پرستش کردهاند (مائده/۶۰).
پرندگان را گرد آوردیم که همه به سوی او باز میگشتند (ص/۱۹). کوهها و پرندگان را با داوود مسخّر کردیم که با او تسبیح میگفتند و ما کنندۀ این کار بودیم (انبیاء/۷۹). گفتیم: ای کوهها و ای پرندگان، با او همآواز شوید (سبأ/۱۰). [یکی از دو نفر شاکی که] بر داوود در آمدند، [گفت:] این برادر من است. او را نود و نه میش و من را یک میش است و میگوید آن را به من واگذار و در سخن بر من چیره شده است. [داوود] گفت: قطعاً او در مطالبۀ میش تو، بر میشهای خود، بر تو ستم کرده است (ص/۲۳-۲۴). داوود و سلیمان را یاد کن آنگاه که دربارۀ کشتزاری که شبانه گوسفندان مردم در آن چریده بودند، داوری میکردند و ما شاهد داوری آنها بودیم پس [حکم] آن را به سلیمان فهماندیم (انبیاء/۷۸،۷۹). سلیمان گفت: ای مردم، ما زبان پرندگان را آموختهایم و از هر چیزی به ما داده شده است. این همان برتری آشکار است. برای سلیمان، سپاه او از جن، انس و پرندگان گردآوری شدند تا آنها یک جا جمع شوند (نمل/۱۶-۱۸). تا آنگاه که به سرزمین مورچگان رسیدند. مورچهای گفت: ای مورچگان، به خانههای خود داخل شوید. مبادا سلیمان و سپاه او بدون توجه شما را پایمال کنند. سلیمان از گفتار او تبسّمی کرد و خندید… سلیمان جویای حال پرندگان شد. گفت: چرا هدهد را نمیبینم؟ آیا از غایبان است؟ حتماً او را به عذابی سخت عذاب میکنم یا سر او را میبرم مگر آنکه دلیل روشنی برای من بیاورد. پس دیری نپایید که [هدهد] آمد و گفت: به چیزی دست یافتهام که تو به آن دست نیافتهای و از سرزمین سبا برای تو خبر یقینی آوردهام. من [آنجا] زنی را یافتم که بر آنها حکومت میکند و از هر نعمتی به او داده شده است و تختی بزرگ دارد. او و قوم او را چنین یافتم که به جای خدا برای خورشید سجده میکنند و شیطان اعمال آنها را برای آنان آراسته و آنها را از راه بازداشته است. از این رو آنها هدایت نمییابند. [کار شیطان این بود] که آنها سجده نکنند برای خدایی که نهان را در آسمانها و زمین بیرون میاورد و آنچه نهان میدارید و آنچه را آشکار میکنید، میداند. خدایی که هیچ خدایی جز او نیست. پروردگار عرش بزرگ است. سلیمان گفت: خواهیم دید آیا راست گفتهای یا از دروغگویان بودهای. این نامۀ مرا ببر و به طرف آنها بیفکن. آنگاه از آنها دور شو و بنگر چه پاسخ میدهند. (نمل/۱۶-۲۸). نزدیک غروب اسبهای اصیل تندرو را بر او (سلیمان) عرضه کردند. گفت: من این اسبان را به خاطر پروردگار خود بسیار دوست دارم تا اینکه از چشم او دور شدند. [گفت]: آنها را نزد من بازگردانید. آنگاه شروع به دست کشیدن بر ساقها و گردنهای آنها نمود (ص/۳۱-۳۳). هنگامی که مرگ را برای سلیمان مقرّر کردیم. آنها [جنیان] را به مرگ او آگاه نکرد مگر موریانهای که عصای او را میخورد (سبأ/۱۴).
[یونس را در دریا افکندند] و ماهی او را بلعید در حالی که او ملامتگر بود پس اگر او از تسبیحگویان نبود قطعاً تا روزی که برانگیخته میشوند در شکم آن میماند (صافّات/۱۴۲-۱۴۴).
[عیسی گفت] با معجزهای از پروردگارتان به سوی شما آمدهام. من از گِل برای شما چیزی به شکل پرنده میسازم و در آن میدمم و به اذن خدا پرندهای میشود (آلعمران /۴۹). خدا به او فرمود: نعمتهای من را بر خود و مادرت به یاد آور آنگاه که … به اذن من از گل چیزی به شکل پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرندهای میشد (مائده/۱۱۰).
[لقمان به پسر گفت] از صدای خود بکاه زیرا بدترین بانگها، بانگ خران است (لقمان/۱۹).
سگ [اصحاب کهف] بر در غار دو دست خود را گشوده بود (کهف/۱۸). به زودی خواهند گفت: سه نفر بودند و چهارمین آنها سگشان بود و میگویند: پنج نفر بودند و ششمین آنها سگشان بود. تیر در تاریکی میاندازند و میگویند: هفت نفر بودند و هشتمین آنها سگشان بود. بگو، پروردگارم به تعداد آنها آگاهتر است و جز اندکی نمیدانند (کهف/۲۲).
[خدا به آن کس که پس از صد سال زندهاش کرده بود]، فرمود: به درازگوش خود بنگر [که چگونه متلاشی شده است] (بقره/۲۵۹).
آیا ندیدی که پروردگارت با فیلداران چه کرد؟ آیا نقشۀ آنها را باطل نکرد؟ بر سر آنها پرندگان گروهی را فرستاد که با سنگهایی از سجّیل آنها را هدف قرار میدادند (فیل/۱-۴).
بر حکم پروردگارت شکیبایی کن و مانند همدم ماهی (یونس) نباش. آنگاه که [خدا را] ندا داد و سخت غمگین بود (قلم/۴۸).
سوگند به اسبان تیزپا که نفسزنان [تاختند] و به آنها که با سُمهای خود جرقّهها افروزند و به آن اسبان تازنده در صبحگاهان که با آن، گَردی برانگیزند و بدان [هجوم] در میان جمعی [از دشمنان] درآیند (عادیات/۱-۵).
[مشرکان] برای خدا از کشتها و چهارپایانی که خود آفریده است، سهمی قرار دادند و به پندار خود گفتند: این برای خدا و این برای بتهای ما است. پس آنچه برای بتهای آنها بود، به خدا نمیرسید و آنچه برای خدا بود، به بتهای آنها میرسید (انعام/۱۳۶). به گمان خود گفتند: اینها چهارپایان و کشتهای ممنوع است و جز کسی که ما بخواهیم نباید از آن بخورد و چهارپایانی هستند که سوار شدن بر آنها حرام شده است و چهارپایانی است که به صرف افترا بر خدا، [هنگام ذبح] نام خدا را بر آنها نمیبرند. به زودی [خدا] آنان را به سبب آنچه افترا بستند، جزا خواهد داد. گفتند: آنچه در شکم این دامهاست از آنِ مردان ما است و بر زنان ما حرام است و اگر مرده باشند همه در آن شریک هستند (انعام/۱۳۸-۱۳۹).
کافران بهره میبرند و میخورند همانگونه که چهارپایان میخورند (محمّد/۱۲).
اطلاعات بیشتر: ذبح، قربانی