تقیّه، کتمان اعتقاد یا انجام کاری بر خلاف آن برای حفظ جان یا امر مهمی، این مفهوم از مادّۀ «و ق ی» ۲ بار و با آیاتی که این مفهوم را دارد، آمده است.
چکیده: خدا به مومنان اجازه داده است تا در مواقعی که جان خود را در معرض خطر میبینند یا قصد اصلاح امر مهمی را دارند، کارهایی را که از آن نهی شدهاند انجام دهند چرا که در اسلام سختی و حرجی نیست.
خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید (بقره/۱۹۵). خدا هیچ کس را جز به اندازۀ تواناییاش تکلیف نمیکند (بقره/۲۸۶) و در دین بر شما سختی قرار نداده است (حج/۷۸).
مومنان نباید کافران را به جای مومنان به دوستی بگیرند و هر که چنین کند با خدا هیچ رابطهای ندارد مگر اینکه به گونهای از آنها تقیّه کند و خدا شما را از خود میترساند (آلعمران/۲۸). هر کس پس از ایمان آوردن به خدا کفر ورزد [عذابی سخت خواهد داشت] مگر آن که مجبور شده باشد ولی قلبش به ایمان اطمینان دارد (نحل/۱۰۶).
چون مادر موسی او را در نیل انداخت، دل او از هر چیز تهی گشت. اگر خدا قلب او را استوار نساخته بود تا از ایمانآورندگان باشد چیزی نمانده بود که آن [راز] را فاش کند (قصص/۷-۱۰). خواهر موسی [نزد فرعونیان] رفت و گفت: آیا شما را به خانوادهای رهنمون شوم که او [موسی] را سرپرستی کنند و خیر خواه او باشند (قصص/۱۲؛ طه/۴۰)؟
مرد مومنی از خاندان فرعون که ایمان خود را کتمان میکرد، [به فرعونیان] گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید، پروردگارتان خداست؟ و برای شما از جانب پروردگارتان دلایل آشکاری آورده و … (غافر/۲۸).
هنگامی که موسی خشمناک [از گوسالهپرستی قوم خود] به سوی آنها بازگشت، … سر برادر خود را گرفت و او را به طرف خود کشید. برادرش گفت: ای فرزند مادرم، این قوم، من را ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند پس مرا دشمن شاد نکن و در شمار ستمکاران قرار نده (اعراف/۱۵۰).
اصحاب کهف [هنگامی که از خواب بیدار شدند] به یکدیگر گفتند: یک نفر از خود را با این سکّه به شهر بفرستید … باید دقّت کند و هیچکس را از حال شما آگاه نسازد چرا که اگر آنان بر شما دست یابند، شما را سنگسار میکنند یا به آیین خود باز میگردانند و در آن صورت هرگز رستگار نخواهید شد (کهف/۱۹-۲۰).