تسبیح و تنزیه، خدا را به پاکی یاد کردن، این مفهوم از مادّۀ «س ب ح» ۸۷ بار، «ع ل و» ۱۳ بار و عبارت حاشَ لِله ۲ بار آمده است.
چکیده: خدا پاک و منزّه از هر عیب و نقصی است و از آن چه وصف میکنند منزّه است. هر چه در آسمانها و زمین است تسبیح گوی خدا هستند. او میفرماید: در همه حال تسبیح بگویید.
پاک و منزّه است آن کسی که مالکیّت و حاکمیّت هر چیزی در دست اوست و به سوی او بازگردانیده میشوید (یس/۸۳). منزّه است خداوند هنگامی که صبح و شام میکنید (روم/۱۷). پروردگار آسمانها، زمین و پروردگار عرش، از آن چه وصف میکنند، منزّه است (زخرف/۸۲). خدا برتر است از آنچه [با او] شریک میگردانند (اعراف/۱۹۰؛ نحل/۳؛ مومنون/۹۲؛ نمل/۶۳). او منزّه و برتر است از آن چه [با او] شریک میگردانند (یونس/۱۸؛ نحل/۱؛ قصص/۶۸؛ روم/۴۰؛ زمر/۶۷؛ طور/۴۳). اوست خدایی که جز او معبودی نیست. فرمانروایِ قدّوس [بسیار پاک] و … است. منّزه است خدا از آنچه با او شریک میگردانند (حشر/۲۳). اگر در آسمانها و زمین جز خدا، خدایانی وجود داشت، قطعاً تباه میشدند. پس منزّه است خدا. پروردگار عرش، از آنچه وصف میکنند (انبیاء/۲۲). خداوند فرزندی برنگزیده است و با او هیچ خدایی نیست. اگر بود، هر خدایی آفریدۀ خود را میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند. منزّه است خدا از آنچه وصف میکنند (مومنون/۹۱). او منزّه و برتر است از آنچه وصف میکنند (انعام/۱۰۰). خداوند پاک و منزّه است از شریک داشتن (انعام/۱۰۰؛ توبه/۳۱)، فرزند داشتن (بقره/۱۱۶؛ نساء/۱۷۱؛ انعام/۱۰۰؛ انبیاء/۲۶؛ یونس/۶۸؛ صافّات/۱۵۲؛ نحل/۵۷؛ مریم/۳۵؛ زمر/۴) و پیوند داشتن با جنیّان (صافّات/۱۵۸، ۱۵۹). دستهای از جنیان گفتند: جایگاه پروردگار ما والاست. هرگز همسر و فرزندی اختیار نکرده است (جن/۳).
پاک و منزّه است آنکه از آن چه زمین میرویاند و نیز از خود انسانها و از آنچه نمیدانند، همه را جفت آفریده است (یس/۳۶).
منزّه است آن کس که بنده خود را شبانگاهی از مسجدالحرام به سوی مسجدالاقصی که پیرامون آن را برکت دادهایم، سیر داد تا از نشانههای خود به او بنمایانیم که او همان شنوای بیناست (اسراء/۱).
هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است، تسبیح گوی خدا هستند (تغابن/۱؛ حشر/۲۴،۱؛ صف/۱؛ حدید/۱). آنچه در آسمانها و زمین است، خدایی را که فرمانروایِ قدّوسِ ارجمند و حکیم است، تسبیح میگویند (جمعه/۱). آسمانهایِ هفتگانه، زمین و هر که در آنها است خدا را تسبیح میگویند. هیچ چیز نیست مگر اینکه با ستایش، او را تسبیح میگوید ولی شما تسبیح آنها را در نمییابید (اسراء/۴۴). آیا ندانستهای هر چه در آسمانها و زمین است برای خد ا تسبیح میگویند؟ پرندگان نیز در حالی که در آسمان پرگشودهاند، تسبیح او میگویند. همه ستایش و نیایش خود را میدانند و خدا به آنچه میکنند دانا است (نور/۴۱).
ایکسانی که ایمان آوردهاید، صبح و شام خدا را به پاکی بستایید (احزاب/۴۲). تنها کسانی به آیات خدا ایمان میآورند که چون آن آیات را به ایشان یادآوریکنند، سجدهکنان به روی میافتند و به ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و بزرگی نمیفروشند (سجده/۱۵). کسانی که قبل از نزول قرآن به آنها علم داده شد، میگویند: منزّه است پروردگار ما که وعدۀ پروردگار ما قطعاً انجام شدنی است (اسراء/۱۰۸). در خانههایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نام او در آنها یاد شود، هر بامداد و شامگاه او را تسبیح میکنند (نور/۳۶). [خردمندان] در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند که: پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریدهای. منزّهی تو پس ما را از آتش دوزخ در امان بدار (آلعمران/۱۹۱).
آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریدیم و به سوی ما باز گردانیده نمیشوید؟ برتر است خدا فرمانروای برحق (مومنون/۱۱۶).
هنگامیکه بر دامها و کشتیها بنشینید، نعمت پروردگار خود را یاد کنید و بگویید پاک است او که اینها را برای ما رام کرد و ما را توان رام کردن آنها نبود (زخرف/۱۳).
فرشتگان میگویند: ما تسبیحگویان هستیم (صافّات/۱۶۶). آنها با حمدِ پروردگار خود تسبیح میگویند (شوری/۵). در آن روز فرشتگان را میبینی که بر گرد عرش خداوند حلقه بستهاند و با حمد پروردگار خود تسبیح میگویند (زمر/۷۵). آنانکه عرش خداوند را حمل میکنند و آنانکه پیرامون آن هستند، با حمدِ پروردگار خود تسبیح میگویند (غافر/۷). تسبیح رعد با حمدِ خدا و [تسبیحِ] فرشتگان از بیم او است (رعد/۱۳). چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی خواهم گماشت، فرشتگان گفتند: آیا در آن کسی را میگماری که فساد کند و خونها بریزد و حال آنکه ما با حمد، تو را تسبیح میگوییم و به تقدیست میپردازیم؟ خدا فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید. اگر راست میگویید ما را از نامهای اینان خبر دهید. فرشتگان گفتند: منزّهی تو. ما را جز آنچه تو به ما آموختهای هیچ دانشی نیست. تویی دانای حکیم (بقره/۳۰-۳۲). اگر [انسانها از عبادت خدا] تکبّر ورزیدند کسانی که در پیشگاه پروردگار تو هستند، شبانه روز او را تسبیح میکنند و خسته نمیشوند (فصّلت/۳۸). آنان که نزد پروردگار تو هستند از پرستش او تکبّر نمیورزند. او را به پاکی میستایند و برای او سجده میکنند (اعراف/۲۰۶). آنان شبانه روز بدون آنکه سستی کنند، تسبیح میکنند (انبیاء/۱۹-۲۰).
اقوام- تسبیح و تنزیه، چون زنان یوسف را دیدند، او را بس شگرف یافتند. دستهای خود را بریدند. گفتند: منزّه است خدا. این بشر نیست. این جز فرشتهای بزرگوار نیست (یوسف/۳۱). [پادشاه مصر به زنان] گفت: وقتی از یوسف کام میخواستید، چه منظور داشتید؟ گفتند: منزّه است خدا. ما گناهی بر او نمیدانیم (یوسف/۵۱).
چون موسی نزد آتش آمد، ندا رسید … منزّه است خدا. پروردگار جهانیان (نمل/۸). موسی گفت: پروردگارا، دستیاری از خاندانم برای من قرار ده تا تو را فراوان تسبیح گوییم (طه/۲۹-۳۳). موسی گفت: پروردگارا، خود را به من بنمایان… چون پروردگار او بر کوه جلوه کرد، آن را متلاشی ساخت و موسی بیهوش بر زمین افتاد. چون به خود آمد، گفت: منزّهی تو. به درگاهت توبه کردم (اعراف/۱۴۳).
یونس در تاریکیها [در شکم ماهی] ندا داد که: معبودی جز تو نیست. منزّهی تو (انبیاء/۸۷). اگر او از زمرۀ تسبیحکنندگان نبود، قطعاً تا روزی که برانگیخته میشوند در شکم ماهی میماند (صافّات/۱۴۳-۱۴۴).
خدا کوهها را با داوود مسخّر ساخت. شامگاهان و بامدادان خداوند را تسبیح میکردند (ص/۱۸). او کوهها و پرندگان را مسخّر کرد. با داوود تسبیح میگفتند (انبیاء/۷۹).
خدا به زکریّا فرمود: پروردگار خود را بسیار یاد کن و شبانگاه و بامدادان تسبیح بگو (آلعمران/۴۱). زکریّا از محراب به میان قوم خود بیرون آمد و به آنها اشاره کرد که صبح و شام خدا را تسبیح گویید (مریم/۱۱). [یادکن] هنگامی را که خدا فرمود: ای عیسی پسر مریم، آیا تو به مردم گفتی من و مادرم را همچون دو خدا به جای خدا بپرستید؟ گفت: منزّهی تو. مرا نسزد که آنچه را حقّ من نیست، بگویم (مائده/۱۱۶). از صاحبان باغ سوخته، خردمندترین آنها گفت: آیا به شما نگفتم چرا خدا را تسبیح نمیگویید؟ گفتند: پروردگار ما منزّه است. ما ستمکار بودیم (قلم/۲۸-۲۹).
خدا به پیامبر میفرماید: منزّه است پروردگار تو. پروردگار شکوهمند. از آنچه وصف میکنند (صافّات/۱۸۰). ما تو را بشارتگر و مژده دهنده فرستادیم تا … و [خدا] را بامدادان و شامگاهان به پاکی بستایید (فتح/۹-۸). پس به نام پروردگارِ بزرگت تسبیح بگوی (واقعه/۹۶،۷۴؛ حاقّه/۵۲؛ اعلی/۱). بر زندهای که نمیمیرد، توکّل کن و با حمدِ او تسبیح بگوی (فرقان/۵۸). ما به خوبی میدانیم که تو از آنچه میگویند دلتنگ میشوی پس با حمد پروردگارت تسبیح گوی و از سجده کنندگان باش (حجر/۹۷-۹۸). پس صبر کن که وعدۀ خدا حقّ است. برای گناهانت آمرزش بخواه. با حمدِ پروردگارت شامگاهان و بامدادان تسبیح بگوی (غافر/۵۵). بر آنچه میگویند، صبر کن و پیش از طلوع خورشید و قبل از غروب آن با حمد پروردگارت تسبیح گوی (ق/۳۹؛ طه/۱۳۰). برخی از ساعات شب و حوالی روز او را تسبیح گوی، باشد که خشنود گردی (طه/۱۳۰). نیز پارهای از شب و در فروشدن ستارگان (طور/ ۴۹)، پارهای از شب و به دنبال سجود، او را تسبیح بگو (ق/۴۰). در برابر دستور پروردگارت شکیبایی کن زیرا تو در حمایت ما هستی و هنگامی که برمیخیزی با حمد پروردگارت تسبیح بگوی (طور/۴۸). بر حکم پروردگارت صبور باش و [بخشی] از شب را در برابر او سجده کن و [بخشی] طولانی از شب او را به پاکی تسبیح بگوی (انسان/۲۶،۲۴). بگو: این است راه من. از روی بصیرت مردم را به سوی خدا میخوانم. این است راه من و کسانی که مرا پیروی کردهاند. منزّه است خدا. من از مشرکان نیستم (یوسف/۱۰۸). در برابر خواستههای مشرکان بگو، منزّه است پروردگار من. آیا من جز بشری پیامآور هستم (اسراء/۹۳)؟ مردم را میبینی که دستهدسته به دین خدا درمیآیند. پس با حمد پروردگارت او را تسبیح بگو (نصر/۲-۳).
خداوند دربارۀ آن بهتان بزرگ به مومنان میفرماید: چرا وقتی که آن را شنیدید، نگفتید برای ما سزاوار نیست که در این موضوع سخن گوییم؟ [خداوندا] تو منزّهی. این بهتانی بزرگ است (نور/۱۶).
خداوند پاک و منزّه است. او از آنچه مشرکان میگویند بسی والاتر است (اسراء/۴۲،۴۳). روزی که خداوند همه آنان [مشرکان] را محشور میکند به فرشتگان میگوید: آیا اینان شما را پرستش میکردند؟ میگویند منزّهی تو. سرپرست ما تو هستی (سبأ/۴۰-۴۱).
روزی که خدا به معبودان میگوید، آیا شما بندگان مرا گمراه کردید یا خود گمراه شدند؟ میگویند: منزّهی تو. ما را نسزد جز تو دوستی برای خود بگیریم (فرقان/۱۷-۱۸). گفتار کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند در بهشت [این است که] خداوندا، تو پاک و منزّهی (یونس/۱۰).