ترس، بیم، این مفهوم از مادّۀ «خ و ف» ۸۱ بار، «ر ه ب» ۸ بار، «و ج ل» ۵ بار، «ر ع ب» ۵ بار، «ف ز ع» ۵ بار، «خ ش ی» ۴۱ بار و «ش ف ق» ۹ بار… آمده است.
چکیده: تنها خداست که سزاوار ترسیدن است. باید از خدا و مخالفت با او و از روز رستاخیز ترسید. ترس گاهی وسیلۀ آزمایش الهی است. البته گاهی ترس بدون اختیار است که طبیعت انسان است.
خداوند از فرجام کار خود نمیترسد (شمس/۱۵). او میفرماید: تنها از من بترسید (نحل/۵۱؛ بقره/۴۰). از من بترسید و از مردم) مائده/۴۴)، کافران (مائده/۳) و ستمگران نترسید (بقره/۱۵۰). خداوند سزاوارتر است که از او بترسید (توبه/۱۳؛ احزاب/۳۷).
خداوند با بیان کیفر، بندگان خود را میترساند (زمر/۱۶). او معجزهها را جز برای ترساندن [مردم] نمیفرستد (اسراء/۵۹). خداوند شما را به چیزی از قبیل ترس، گرسنگی و کاهش در اموال و جانها میآزماید و شکیبایان را مژده میدهد (بقره/۱۵۵). اوست که برق را برای ترس و امید به شما مینمایاند (رعد/۱۲؛ روم/۲۴). با ترس و امید خدا را بخوانید. رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است (اعراف/۵۶). خدا مردم را میترساند [ولی هشدارها] جز بر طغیان آنان نمیافزاید (اسراء/۶۰).
پیامبران از خدا میترسند. از هیچ کس جز او نمیترسند (احزاب/۳۹). از بندگان خدا تنها عالمان از خدا میترسند (فاطر/۲۸). خردمندان از او و از سختی حساب میترسند (رعد/۲۱). فروتنان (حج/۳۵) و مومنان کسانی هستند که چون خدا یاد شود دلهایشان بترسد (انفال/۲). پرهیزگاران در نهان از پروردگار خود میترسند و از قیامت بیم دارند (انبیاء/۴۹). تنها کسانی به آیات خدا ایمان میآورند که چون آن را به آنان یادآوری کنند … از روی ترس و امید خدا را میخوانند (سجده/۱۵-۱۶). تنها کسی مساجد خدا را آباد میکند که … و جز از خدا نترسیده باشد. پس امید است که از رهیافتگان باشد (توبه/۱۸). در حقیقت کسانی که از ترس [مجازات] پروردگار خود هراسانند … و آنان که آنچه را در راه خدا میدهند در حالی میدهند که دلهایشان از این که به سوی پروردگار خود بازمیگردند، ترسان است. اینانند که در کارهای خیر میشتابند و در انجام آن پیشتاز هستند (مومنون/۵۷-۶۰). آنان که از پروردگار خود میترسند، پوست بدنشان از کتابی که نازل کرده به لرزه میافتد سپس پوست و دل آنان به یاد خدا نرم و آرام میگردد. این هدایت خداست که هر که را بخواهد به آن هدایت میکند (زمر/۲۳). مردانی که نه تجارت و نه داد و ستدی آنان را از یاد خدا و بر پاداشتن نماز و دادن زکات به خود مشغول نمیکند، از روزی میترسند که دلها و دیدهها در آن زیر و رو میشود تا خدا آنان را به بهترین اعمالی که انجام دادهاند، پاداش دهد و از فضل خود بر آنان بیفزاید (نور/۳۷-۳۸). کسانی که از خدا و پیامبر او فرمان برند و از خدا بترسند و پروا کنند، کامیاب هستند (نور/۵۲).
چون به انسان آسیبی برسد، بیتابی میکند و چون خیری به او رسد، بخل میورزد … جز کسانی که از عذاب پروردگارشان میترسند … آنان در بوستانهایی گرامی داشته میشوند (معارج/۲۰-۲۷،۳۵).
فرشتگان از پروردگار خود که حاکم بر آنها است، میترسند و آنچه مأمورند، انجام میدهند (نحل/۵۰). آنان از بیم خداوند هراسانند (انبیاء/۲۸). و از بیم او تسبیح میگویند (رعد/۱۳).
شیطان به انسان گفت: کافر شو، هنگامی که او کافر شد، گفت: من از تو بیزار هستم زیرا من از خدا؛ پروردگار جهانیان؛ میترسم (حشر/۱۶). شیطان به مشرکان گفت: من پناهدهندۀ شما هستم. هنگامی که دو گروه [در جنگ] یکدیگر را دیدند، [شیطان] به عقب برگشت و گفت: من از شما بیزار هستم. من چیزی را میبینم که شما نمیبینید. من از خدا میترسم و خدا سخت کیفر است (انفال/۴۸). خدا میفرماید: در واقع این شیطان است که دوستان خود را میترساند پس اگر مومن هستید از آنان نترسید و از من بترسید (آلعمران/۱۷۵).
خداوند امانت را بر آسمانها، زمین و کوهها عرضه کرد، پس آنها از برداشتن آن ترسیدند و انسان آن را برداشت (احزاب/۷۲). اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، آن را از ترس خدا خاشع و از هم فروپاشیده میدیدی. این مَثَلها را برای مردم میزنیم تا بیندیشند (حشر/۲۱). برخی از سنگها از ترس خدا فرو میریزند (بقره/۷۴).
ترس– اقوام، پروردگار به پیامبران خود وحی کرد که ما ظالمان را نابود میکنیم و قطعاً شما [پیامبران و پیروان] را پس از آنان در این سرزمین سکونت خواهیم داد. این برای کسی است که از ایستادن در پیشگاه خدا بترسد و از تهدید او ترس داشته باشد (ابراهیم/۱۳-۱۴). در سرگذشت [اقوام گذشته] برای کسی که از عذاب آخرت میترسد، عبرتی است (هود/۱۰۳).
فرزند آدم به برادر خود گفت: اگر دست خود را به سوی من دراز کنی تا مرا بکشی، من دستم را به سوی تو دراز نمیکنم تا تو را بکشم. چرا که من از خدا، پروردگار جهانیان، میترسم (مائده/۲۸).
ابراهیم به قوم خود گفت: من از آنچه شریک او میسازید نمیترسم مگر آنکه پروردگارم چیزی بخواهد. چگونه از آنچه شریک خدا میگردانید، بترسم؟ با آنکه شما از اینکه چیزی را شریک خدا ساختهاید که دربارۀ آن دلیلی بر شما نازل نکرده است، نمیترسید (انعام/۸۰-۸۱).
در شهر بلادیدۀ قوم لوط برای آنها که از عذاب پر درد میترسند، عبرتی به جای گذاشتیم (ذاریات/۳۷).
موسی به قوم خود گفت: به این شهر مقدس که خدا برای شما مقرر داشته است، وارد شوید. از این قوم، دو مرد که از خدا میترسیدند و خدا به آنان نعمت داده بود، گفتند: از آن دروازه بر ایشان بتازید و وارد شوید که اگر از آن درآمدید قطعاً پیروز خواهید شد (مائده/۲۲-۲۳). بیگمان در این [سرگذشت فرعون و کیفر او] برای هر که از خدا بترسد، عبرتی است (نازعات/۲۶). در نوشتههای الواح برای آنان که از پروردگار خود ترسان بودند، هدایت و رحمتی بود (اعراف/۱۵۴).
خدا به زکریّا، یحیی را بخشید چون آنان [زکریا و همسرش] خدا را با ترس و امید میخواندند (انبیاء/۹۰).
خدا به پیامبر میفرماید: در دل خود، پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان با تضرّع و ترس، آهسته و آرام یاد کن و از غافلان نباش (اعراف/۲۰۵). تذکّر بده، اگر تذکّر سود دهد. به زودی کسی که از خدا میترسد، پند خواهد گرفت (اعلی/۹-۱۰). تو تنها کسانی را که در نهان از پروردگار خود میترسند و نماز برپا میدارند (فاطر/۱۸) و کسی را که از رستاخیز میترسد، هشدار میدهی (نازعات/۴۵). بگو، من مامورم نخستین کسی باشم که تسلیم شده است و [به من فرمان داده شده است] هرگز از مشرکان نباش. بگو، اگر پروردگارم را نافرمانی کنم از عذاب روزی بزرگ میترسم (انعام/۱۴-۱۵). بگو، مرا نسزد که قرآن را از نزد خود دگرگون کنم. من جز آنچه به من وحی میشود، پیروی نمیکنم. من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم، از عذاب روزی بزرگ میترسم (یونس/۱۵).
این قرآن را نفرستادیم جز آنکه تذکّری باشد برای آن کس که [از خدا] میترسد (طه/۳،۲). پس به وسیلۀ قرآن هر که را از وعدۀ [عذاب] من میترسد، پند بده (ق/۴۵) و با آن، کسانی را که از محشور شدن در پیشگاه پروردگار خود میترسند، هشدار بده. به جز او برای آنها یار و شفیعی نیست، باشد تا پروا کنند (انعام/۵۱). تو تنها آن کس را میتوانی بترسانی که از این قرآن پیروی کند و از [خدای] رحمان در نهان بترسد. پس او را به آمرزش و پاداش ارزشمند مژده بده (یس/۱۱). تو به آن کس میپردازی که خود را [از هدایت] بینیاز میبیند، اما از آن که شتابان نزد تو آمد در حالی که [از خدا] میترسید، غفلت میکنی. چنین نکن (عبس/۵-۱۱).
ای مومنان، خدا شما را به چیزی از شکار که در دسترس شما و نیزههای شما باشد خواهد آزمود تا معلوم بدارد چه کسی در نهان از او میترسد (مائده/۹۴).
کسانی که مشرکان آنها را [به خدایی] میخوانند، … خود از عذاب پروردگار میترسند (اسراء/۵۷).
ترس– طبیعی، ابراهیم چون دید دستهای [مهمانان] به غذا دراز نمیشود، آنان را ناشناس یافت و از ایشان ترسی به دل گرفت. گفتند: نترس. ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم (هود/۷۰). ابراهیم از آنان احساس ترسی کرد، گفتند: نترس و او را به پسری دانا مژده دادند (ذاریات/۲۸؛ حجر/۵۲-۵۳). چون ترس ابراهیم فرو نشست و بشارت به او رسید، درباره قوم لوط با ما محاجّه کرد (هود/۷۴). هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به علت [حضور] ایشان ناراحت شد و در کار آنها فرو ماند. گفتند: نترس و غم مخور که ما تو و خانوادهات را میرهانیم، جز زنت که از باقی ماندگان است (عنکبوت/۳۳).
او به مادر موسی وحی کرد که موسی را شیر ده و چون بر او ترسان شدی او را در نیل بینداز. نترس و اندوه مدار که ما او را به تو بازخواهیم گردانید و او را از پیامبران قرار میدهیم (قصص/۷). موسی به دلیل قتل، ترسان و در انتظار حادثهای بود (قصص/۱۸). مردی از دورترین نقطۀ شهر شتابان آمد و گفت: ای موسی، سران قوم دربارۀ تو رایزنی کردهاند تا تو را بکشند. موسی ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت در حالی که میگفت: پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران نجات بخش (قصص/۲۰-۲۱). چون موسی نزد شعیب آمد و سرگذشت خود را برای او حکایت کرد، شعیب گفت: نترس که از گروه ستمکاران نجات یافتی (قصص/۲۵).
همسفر موسی به او دربارۀ نوجوانی که کشته شده بود، گفت: پدر و مادر او مومن بودند. ترسیدم آن دو را به طغیان و کفر بکشد (کهف/۸۰).
خداوند به موسی فرمود: عصای خود را بینداز. پس چون آن را مانند ماری دید که میجنبد، پشت کرد و به عقب برنگشت. خداوند فرمود: ای موسی نترس. زیرا فرستادگان، نزد من نمیترسند مگر کسی که ستم کند. پس کسی که بدی را به نیکی تبدیل کند، توبۀ او را میپذیرم (نمل/۱۰-۱۱). ای موسی، پیش بیا و نترس که تو در امانی (قصص/۳۱). آن عصا را بگیر و نترس. به زودی آن را به حال نخستین آن باز خواهیم گردانید (طه/۲۱). دستت را به گریبان خود ببر تا سفیدِ بدون عیب بیرون بیاید و [برای رهایی] از این ترس بازوی خود را به خود بچسبان (قصص/۳۲). تو و برادرت به سوی فرعون بروید زیرا او به سرکشی برخاسته و با فرعون به نرمی سخن گویید. شاید پند گیرد یا بترسد (طه/۴۳-۴۴). به فرعون بگو، آیا تو را به سوی پرودگارت راه نمایم تا [از او] بترسی (نازعات/۱۹)؟ موسی گفت: پروردگارا، من کسی از آنان را کشتهام. میترسم مرا بکشند (قصص/۳۳؛ شعراء/۱۴). برادرم هارون را به دستیاری من بفرست. میترسم مرا تکذیب کنند (قصص/۳۴؛ شعراء/۱۲). موسی و هارون گفتند: پروردگارا میترسیم که فرعون به ما آسیبی برساند یا سرکشی کند. خداوند به آنان گفت: نترسید من با شما هستم. میشنوم و میبینم (طه/۴۵-۴۶). موسی به فرعون گفت: آنگاه که از شما ترسیدم، گریختم تا پروردگارم به من دانش بخشید و مرا از پیامبران قرار داد (شعراء/۲۱). چون جادوگران ریسمانهای خود را انداختند، دیدگان مردم را افسون کردند. آنان را به ترس انداختند و سحری بزرگ به میان آوردند (اعراف/۱۱۶) و موسی در دل خود ترسی احساس کرد (طه/۶۷). خدا به موسی وحی کرد، بندگان مرا شبانه ببر. راهی خشک، در دریا برای آنان باز کن تا نه از رسیدن دشمن بترسی و نه از غرق شدن بیمناک باشی (طه/۷۷). سرانجام، کسی به موسی ایمان نیاورد مگر فرزندانی از قوم او. در حالی که میترسیدند مبادا فرعون و سران او ایشان را آزار رسانند (یونس/۸۳).
دادخواهان [ناگهانی] بر داوود وارد شدند و او از آنان ترسید. گفتند: نترس ما دو مدّعی هستیم (ص/۲۲).
اگر اصحاب کهف را در غار میدیدی، گریزان از آنان برمیتافتی و از دیدن آنان آکنده از ترس میشدی (کهف/۱۸).
خداوند شهری را مَثَل زده است که امن و امان بود. روزیاش از هر سو فراوان میرسید پس ساکنان آن، نعمتهای خدا را ناسپاسی کردند. خدا به سزای آنچه انجام دادند طعم گرسنگی و ترس را به آنان چشانید (نحل/۱۱۲).
آیا به حال آنان که هزاران تن بودند و از ترس مرگ از خانههای خود خارج شدند، خبر نیافتی؟ خدا به آنان گفت: بمیرید سپس آنان را زنده کرد (بقره/۲۴۳).
[در ماجرای زید] خدا به پیامبر میفرماید: تو از مردم میترسیدی با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسی (احزاب/۳۷). اگر از گروهی ترس خیانت [در پیمان] داری، مطابق عملِ [آنها پیمانشان را] به سوی آنان بینداز، که خداوند خیانتکاران را دوست ندارد (انفال/۵۸). کافران تو را از آنها که غیر خدا هستند، میترسانند (زمر/۳۶).
[قریش] باید خداوندِ این خانه [کعبه] را بپرستند همان که در گرسنگی آنها را غذا داد و از ترس آسوده خاطرشان کرد (قریش/۳-۴).
یاد کنید هنگامی که شما در زمین گروهی اندک و مستضعف بودید. میترسیدید که مردم شما را بربایند پس خدا به شما پناه داد (انفال/۲۶). به راستی خدا رویای پیامبر خود را تحقق بخشید [که دیده بود] شما بدون شک به خواست خدا با ایمنی در حالی که سر تراشیده و موی کوتاه کرده بدون ترس در مسجدالحرام داخل میشوید (فتح/۲۷).
ای مومنان، هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید تا با آن دشمن خود، دشمن خدا و کسانی دیگر را که شما آنها را نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد، بترسانید (انفال/۶۰). اگر میترسید، پیاده یا سواره نماز بخوانید و هنگامی که ایمن شدید، خدا را یاد کنید که آنچه نمیدانستید به شما آموخت (بقره/۲۳۹). چون در زمین سفر کردید، اگر میترسید کافران به شما آزار برسانند گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید (نساء/۱۰۱).
مردم به گروهی از کسانی که به خدا و پیامبر او پس از آسیب دیدن پاسخ دادند، گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند. از آنها بترسید امّا آنها بر ایمانشان افزوده شد و گفتند: خدا ما را بس است و او کارسازی نیکوست (آلعمران/۱۷۳). هنگامی که بر گروهی از مومنان جنگ مقرّر شد ناگهان دستهای از آنان از مردم ترسیدند. همچون ترسیدن از خدا یا فراتر از آن و گفتند: پروردگارا، چرا جنگ را بر ما مقرّر کردی؟ چرا زمانی کوتاه به ما مهلت ندادی (نساء/۷۷)؟ ای مومنان، چرا با گروهی که سوگندهای خود را شکستند و بر آن شدند که فرستاده [خدا] را بیرون کنند و آنان بودند که نخستین بار [جنگ را] با شما آغاز کردند، نمیجنگید؟ آیا از آنها میترسید؟ با اینکه خدا سزاوارتر است از او بترسید (توبه/۱۳). ای مومنان، آیا گمان میکنید به بهشت درخواهید آمد با آنکه هنوز مانند آنچه بر سر پیشینیان آمد بر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و دچار ترس شدید شدند تا جایی که پیامبر و مومنان همراه او گفتند: یاری خدا کی خواهد رسید (بقره/۲۱۴)؟
یاد کنید هنگامی را که [لشکرهایی] از بالا و پایین بر شما تاختند و آنگاه که [از سر ترس] چشمها خیره شد و جانها به گلوگاه رسید و به خدا گمانهای ناروا میبردید. آنجا بود که مومنان امتحان شدند و سخت تکان خوردند (احزاب/۱۰-۱۱). خدا کسانی از اهلکتاب را که با آنان [مشرکان] همپشت شده بودند از قلعههایشان فرود آورد و در دلهای آنها ترس افکند (احزاب/۲۶).
خدا [در جنگ] به فرشتگان وحی کرد به زودی در دلهای کافران ترس خواهم افکند (انفال/۱۲). چون خطر فرا رسد، منافقان را میبینی که مانند کسی که مرگ او را فروگرفته، چشمانشان در حدقه میچرخد و به سوی تو مینگرند و چون ترس برطرف شود شما را با زبانهای تند، نیش میزنند (احزاب/۱۹). چون خبری از ایمنی یا ترس به آنها برسد آن را انتشار میدهند و اگر آن را به پیامبر و اولیای امر خود ارجاع دهند، قطعاً از میان آنها کسانی هستند که [درستی یا نادرستی] خبر را درمییابند (نساء/۸۳).
قطعاً شما مومنان در دلهای منافقان، بیش از خدا، مایۀ ترس هستید چرا که آنان مردمی هستند که نمیفهمند (حشر/۱۳). آنها گروهی هستند که میترسند. اگر پناهگاه یا غار یا مخفیگاهی مییافتند با شتاب به آن رو میآورند (توبه/۵۶-۵۷). خدا به زودی در دلهای کسانی که کفر ورزیدهاند، ترس خواهد افکند زیرا چیزی را با خدا شریک گردانیدهاند که [خدا بر حقّانیت] آن دلیلی نازل نکرده است (آلعمران/۱۵۱).
کسانی که نمیگذارند نام خدا در مساجد برده شود و در ویرانی آنها میکوشند، سزاوار نیست که وارد این مکانها شوند مگر با ترس (بقره/۱۱۴).
کافران اهلکتاب گمان میکردند دژهایشان بازدارندۀ آنها در برابر خداوند است امّا خدا از جایی که گمان نمیکردند به سراغ آنها آمد و در دلهایشان ترس افکند. به دست خود و به دست مومنان خانههای خود را ویران میکردند. پس ای خردمندان، عبرت بگیرید (حشر/۲).
آیا آنان که نیرنگهای بد میزنند، ایمن شدهاند از اینکه خدا آنان را در حالی که ترسیدهاند، فروگیرد (نحل/۴۷،۴۵)؟
خداوند برای شما از خودتان [دربارۀ نفی شرک] مَثَلی زده است که آیا در آنچه به شما روزی دادهایم شریکانی از بردگان خود دارید که در آن مساوی باشید و همانگونه که شما از یکدیگر میترسید از آنها نیز بترسید؟ اینگونه آیات خود را برای مردمی که میاندیشند به تفصیل بیان میکنیم (روم/۲۸).
ترس- پاداش، خردمندان از پروردگار خود و از سختی حساب میترسند … آنان فرجام نیک آن سرای را دارند. بهشتهای جاودان که آنان، شایستگان از نیاکان، همسران و فرزندان آنان در آن وارد میشوند و فرشتگان از هر دری بر آنان در میآیند. [به آنان گویند:] سلام بر شما. چه نیکوست سرانجام آن سرای (رعد/۲۱-۲۳). آنان که ایمان آورده و کار شایسته کردهاند، بهترین آفریدگان هستند. پاداش آنان نزد پروردگارشان بهشتهایی است که از بن آن جویباران روان است. همواره در آن جاودانند. خدا از آنان راضی و آنان نیز از خدا راضی هستند. این از آن کسی است که از پروردگار خود بترسد (بیّنه/۷-۸). بهشت، تنها جایگاه آن کسی است که از ایستادن در برابر پروردگار خود ترسید و نفس خود را از هوس باز داشت (نازعات/۴۰-۴۱). برای هر که از مقام پروردگار بترسد، دو باغ است. آن دو باغ دارای درختانی پرشاخ و برگ است. در آن دو باغ، دو چشمه روان است. از هر میوه دو گونه وجود دارد. بر بسترهایی که آستری آن از ابریشم درشت بافت است تکیه زنند. چیدن میوه آن دو باغ در دسترس است. در آن دلبرانی فرو هشته نگاهند که جز به همسران خود عشق نمیورزند و دست هیچ انس و جنّی پیش از این به آنان نرسیده است. گویی که آنها یاقوت و مرجانند. غیر از آن دو [باغ] دو باغ [دیگر] هم هست که از [شدت] سبزی سیهگون مینماید. در آن دو[باغ] دو چشمه همواره جوشان است. در آن دو [باغ هر گونه] میوه، خرما و انار وجود دارد. در آنجا دلبرانی نیکو سیرت و خوب صورت هستند. حورانی پردهنشین در خیمهها که دست هیچ جن و انسی پیش از این به آنان نرسیده است. بر بالش سبز و فرش نیکو تکیه زدهاند (الرّحمن/۴۶-۷۶). برای آنان که در نهان از پروردگار خود بترسند، آمرزش و پاداشی بزرگ است (ملک/۱۲). به هر توبهکار خویشتن داری که در نهان از خدا میترسد و دلی رجوع کننده میآورد [گفته میشود:] این بهشت است. آنچه نوید داده میشدید. به سلامت وارد آن شوید. در این روز جاودانگی بر آنان است. هر چه بخواهند، موجود است و نزد ما بیشتر نیز هست (ق/۳۳-۳۵).
ترس– قیامت، ای مردم، از روزی بترسید که نه پدری از فرزند خود و نه فرزندی از پدر خود نمیتواند بلایی را دفع کند (لقمان/۳۳). کسانی که ایمان آوردهاند از قیامت میترسند و میدانند که آن حق است (شوری/۱۸). نیکان از روزی که شرّ آن همهگیر است، میترسند [و میگویند:] ما از پروردگار خود از روزی که تیره و بسیار سخت است، میترسیم. پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه میدارد و به آنان شادابی و شادمانی مینمایاند (انسان/۷،۱۰-۱۱). بهشتیان میگویند: ما پیش از این در میان اطرافیان خود [از عذاب آخرت] ترسان بودیم. خدا بر ما منّت گذاشت و ما را از عذاب سوزندۀ نافذ نگاه داشت (طور/۲۶-۲۷).
مجرمان از آخرت نمیترسند (مدثّر/۵۳).
روزی که در صور دمیده شود پس هر که در آسمانها و در زمین است به ترس افتد، مگر آن کس که خدا بخواهد (نمل/۸۷). ترس بزرگ [قیامت] کسانی را که قبلاً از جانب خدا به آنان وعدۀ نیکو داده شده است را غمگین نمیکند (انبیاء/۱۰۳). کسانی که نیکی به میان آورند، از ترس آن روز ایمن هستند (نمل/۸۹).
ای کاش میدیدی هنگامی را که [کافران] ترسیدهاند [آنجا که راه] گریزی نمانده است و از جایی نزدیک گرفتار آمدهاند (سبأ/۵۱). در آن روز ستمگران را از آنچه انجام دادهاند، ترسان میبینی و [جزای اعمال آنها] به آنان خواهد رسید (شوری/۲۲). مجرمان در آن روز از آنچه در کارنامهشان است، ترسان هستند و میگویند: ای وای بر ما. این چه نامهای است که هیچ کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته جز این که همه را به حساب آورده است؟ آنچه را انجام دادهاند، حاضر یابند (کهف/۴۹)
انذار