معراج، عروج پیامبر، این مفهوم با آیاتی که این معنا را دارد، آمده است.
چکیده: خدا پیامبر را شبی از مسجدالحرام به سوی مسجدالاقصی سیر داد تا آیات خود را به او نشان دهد. به خوبی روشن نیست که این اتفاق چگونه انجام گرفت ولی پیامبر او را دید. پاک و منزّه است آن که بنده خود را شبی از مسجدالحرام به سوی مسجدالاقصی که پیرامون آن را برکت دادهایم، سیر داد تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم (اسراء/۱). سوگند به ستاره چون فرو افتد که یار شما (پیامبر) گمراه نشده و بیراهه نرفته است. او از روی هوا و هوس سخن نمیگوید. این نیست مگر وحیی که به او میشود. او را آن سخت نیرومند آموخته است. توانای خردمندی که راست ایستاد. او در افق اعلی بود سپس نزدیک آمد پس نزدیکتر شد تا [فاصله او] به آن، اندازه دو کمان یا نزدیکتر گردید پس به بنده او وحی شد آن چه باید وحی شد. دل، آن چه را دید تکذیب نکرد. پس آیا با او بر سر آنچه دیده است، جدال میکنید؟ بهراستی در یک فرود دیگر نیز او را دیده بود. نزدیک سدره المنتهی. در آنجا که جنه الماوی است، آنگاه که آن درخت سدره را میپوشاند چیزی که میپوشاند. چشم او (پیامبر) خطا ندید و اشتباه نکرد. بهراستی برخی از نشانههای بسیار بزرگ پروردگار خود را دید (نجم/۱-۱۸). |
معراج
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا (اسراء/۱) وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَى* مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَ مَا غَوَى* وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى* عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى* ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى* وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى* ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى* فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى* مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى* أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى* وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى* عِندَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى* عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى* إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى* مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَ مَا طَغَى* لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى (نجم/۱-۱۸) |