مُشک

 

مُشک، مادّه‌ای خوشبو، این مفهوم از واژه «مُسک» ۱ بار آمده است.

چکیده: به نیکان در بهشت از باده‌ای که مُهر آن مشک است، نوشانده می‌شود.

به‌راستى نیکان در نعمت‌هایی [فراوان] هستند. بر تخت‌ها [نشسته] مى‏ نگرند. در چهره ‏هایشان طراوت نعمت را در مى‏ یابى. از شرابی سر به مُهر، نوشانیده می‌شوند که مُهر آن مُشک است. در این [نعمت‌ها] رقابت‌کنندگان باید رقابت کنند (مطفّفین/۲۲-۲۶).

 المسک

 

 

إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ* عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ* تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ* يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ* خِتَامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ (مطفّفین/۲۲-۲۶)