ملکه سبأ، فرمانروای سرزمین سبأ، این مفهوم با عبارت «إمرأه تملکهم» ۱ بار آمده است.
چکیده: ملکه سبأ زنی بود که بر سبأ فرمانروایی میکرد. از هر چیزی به او داده شده بود. او و قوم او برای خورشید سجده میکردند. سلیمان برای او نامه فرستاد و او را به اطاعت خدا دعوت کرد. او تسلیم پروردگار جهانیان شد. [سلیمان] جویای [حال] پرندگان شد و گفت: من را چه شده است که هدهد را نمیبینم؟ یا از غایبان است؟ بیتردید او را به عذابی سخت عذاب میکنم یا سرش را میبرم مگر آنکه دلیلی روشن برای من بیاورد پس دیری نپایید که [هدهد آمد و] گفت: از چیزی آگاهی یافتم که از آن آگاهی نیافتهای و برای تو از سبأ خبری قطعی آوردم. من زنی را یافتم که بر آنها فرمانروایی میکند. به او از هر چیزی داده شده بود و تختی بزرگ داشت. او و قومش را چنین یافتم که به جای خدا، به خورشید سجده میکنند. شیطان اعمال آنان را برایشان آراسته و آنان را از راه [راست] بازداشته بود پس آنان هدایت نمییابند. [شیطان چنین کرده بود] تا سجده نکنند برای خدایی که پنهان را که در آسمانها و زمین است، بیرون میآورد و آنچه را پنهان میکنید و آنچه را آشکار میکنید، میداند. خدایی که هیچ معبودی جز او نیست، پروردگار عرش بزرگ است. [سلیمان] گفت: خواهیم دید آیا راست گفتهای یا از دروغگویان هستی. این نامه من را ببر و به سوی آنها بیفکن، آنگاه از آنان روی برتاب پس ببین چه پاسخ میدهند. [ملکه سبأ] گفت: ای سران، نامهای ارجمند برای من آمده، آن از طرف سلیمان است و آن این است که به نام خدای گسترده رحمت مهربان است که بر من برتری نجویید و تسلیموار به سوی من آیید. [ملکه] گفت: ای سران، در کارم به من نظر دهید که بدون حضور شما کاری را فیصله ندادهام. گفتند: ما سخت نیرومند و جنگاور هستیم ولی اختیار کار با تو است. بنگر چه دستور میدهی. [ملکه] گفت: پادشاهان چون به شهری وارد شوند، آن را تباه و عزیزانش را خوار میگردانند و اینگونه میکنند. من هدیهای به سویشان میفرستم و مینگرم که فرستادگان با چه چیز بازمیگردند، چون [فرستاده] نزد سلیمان آمد، گفت: آیا من را به مالی کمک میدهید؟ آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است بلکه شما به هدیه خود شادمان هستید. به سوی آنان بازگرد که بیگمان با سپاهیانی بر آنان درمیآییم که در برابر آنها تاب ایستادگی نداشته باشند و آنان را از آن به خواری و زبونی بیرون میکنیم. [سلیمان] گفت: ای سران، کدام یک از شما تخت او (ملکه) را پیش از آنکه تسلیموار نزد من آیند برای من میآورد. عفریتی از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جای خود برخیزی، برای تو میآورم و بدون تردید بر این [کار] سخت نیرومند و امین هستم. آن که نزد او دانشی از کتاب بود، گفت: من آن را پیش از آنکه چشم خود را برهم زنی، برای تو میآورم پس چون [سلیمان] آن را نزد خود مستقر دید گفت: این از فضل پروردگار من است تا من را بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسی میکنم. هر کس سپاس گزارد، تنها به سود خود سپاس میگزارد و هر کس ناسپاسی کند، بیگمان پروردگارم بینیاز و کریم است. گفت: تخت او (ملکه) را برایش ناشناس گردانید تا ببینیم آیا [به آن] پی میبرد یا از کسانی است که [به آن] پی نمیبرند؟ پس هنگامی که [ملکه] آمد، گفته شد: آیا تخت تو اینچنین است؟ گفت: گویا این، همان است و پیش از این، ما آگاه شده و تسلیم بودهایم. آنچه غیر از خدا میپرستید، [او را از پرستش خدا] بازداشته بود. بهراستی او از گروه کافران بود. به او گفته شد: وارد کاخ شو و چون آن را دید، پنداشت که برکهای است و ساقهایش را نمایان کرد. [سلیمان] گفت: بیتردید این کاخی از بلور است. [ملکه] گفت: پروردگارا، من به خود ستم کردم و با سلیمان در برابر خدا، پروردگار جهانیان تسلیم شدم (نمل/۲۰-۴۴). سلیمان |
ملكة سبأ
وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ* لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ* فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ* إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَ لَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ*وَجَدتُّهَا وَ قَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ* أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَ مَا تُعْلِنُونَ* اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ* قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ* اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ* قَالَتْ [امرأة تملك سبأ] يَا أَيُّهَا المَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ* إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ* أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ* قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ* قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَ الْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ* قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَ كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ* وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ* فَلَمَّا جَاء سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ* ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَ لَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَ هُمْ صَاغِرُونَ* قَالَ [سليمان] يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ* قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ* قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ* قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ* فَلَمَّا جَاءتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَ كُنَّا مُسْلِمِينَ* وَ صَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ* قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (نمل/۲۰-۴۴) |