صخره

 

صخره، سنگ بزرگ، این مفهوم از مادّه «ص خ ر» ۳ بار آمده است.

چکیده: ثمود، صخره‌ها را می‌بریدند. اگر عمل، هم‌ وزن دانه خردلی در صخره‌ای یا در آسمان‌ها یا در زمین باشد، خدا آن را می‌آورد.

[آیا ندیدی پروردگارت چه کرد با] ثمود، کسانی که در آن وادی، صخره‌ها را می‌بریدند (فجر/۹)؟

[جوان همراه موسی به موسی] گفت: آیا دیدی وقتی به سوی آن صخره پناه گرفتیم، من ماهی را فراموش کردم (کهف/۶۳).

[لقمان به پسر خود گفت:] ای پسر من، اگر [عمل] هم‌وزن دانه خردلی در صخره‌ای یا در آسمان‌ها یا در زمین باشد، خدا آن را می‌آورد. به‌راستی خدا دقیق آگاه است (لقمان/۱۶).

سنگ

الصّخره

 

 

[الم تر کیف فعل ربک] ثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ (فجر/۹)؟

 

قَالَ [فتی مع موسی له] أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ (کهف/۶۳).

[قال لقمان لابنه] يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ (لقمان/۱۶).