شکایت

 

شکایت، دادخواهی، این مفهوم از مادّه «ش ک و» ۲ بار و «خ ص م» ۲ بار  و با آیاتی که این معنا را دارد، آمده است.

چکیده: خدا آشکار کردن سخن درباره بدی را دوست ندارد مگر کسی که به او ستم شده باشد. خدا شکایت شما را می‌شنود.

خدا آشکار کردن سخن درباره بدی را دوست ندارد مگر کسی که به او ستم شده باشد. خدا شنوای داناست. اگر خیری را آشکار یا پنهان کنید یا از بدی درگذرید، بی‌گمان خدا درگذرنده توانا است (نساء/۱۴۸-۱۴۹).

[یعقوب] گفت: من پریشانی و اندوه خود را به خدا شکایت می‌کنم و از خدا آن‌چه را شما نمی‌دانید، می‌دانم (یوسف/۸۶).

آیا خبر دادخواهان که از دیوار محراب بالا رفتند، به تو رسیده است؟ وقتی بر داوود وارد شدند پس او از آنها به هراس افتاد. گفتند: نترس ما دو نفر شاکی هستیم که یکی بر دیگری ستم کرده است پس بین ما به حق داوری کن و از حق دور نشو و ما را به راه راست هدایت کن. این برادر من است. او نود و نه میش دارد و من یک میش دارم پس می‌گوید: آن را هم به من واگذار و در خطابه بر من چیره شده است. [داوود] گفت: بی‌تردید او در مطالبه میش تو بر میش‌های خود، بر تو ستم کرده است. بی‌گمان بسیاری از شریکان به یکدیگر ستم می‌کنند مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند و آنها بسیار اندک هستند. داوود دانست که او را آزموده‌ایم پس از پروردگار خود آمرزش خواست. فروتنانه به رو افتاد و توبه کرد (ص/۲۱-۲۴).

[ذوالقرنین] به میان دو سدّ رسید. در کنار آن دو، قومی را یافت که هیچ سخنی را نمی‌فهمیدند. گفتند: ای ذوالقرنین، در حقیقت یأجوج و مأجوج در زمین فساد می‌کنند. آیا برای تو هزینه‌ای قرار دهیم تا میان ما و آنها سدّی قرار بدهی (کهف/۹۳-۹۴)؟

بی‌تردید خدا سخن زنی را که درباره شوهرش با تو مجادله می‌کرد و به خدا شکایت می‌کرد، شنید. به‌راستی خدا گفت‌وگوی شما را می‌شنود (مجادله/۱).

قضاوت

الشکوی

 

 

 

لاَّ يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَ كَانَ اللّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا* إِن تُبْدُواْ خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُواْ عَن سُوَءٍ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا (نساء/۱۴۸-۱۴۹).

قَالَ [یعقوب] إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (یوسف/۸۶).

وَ هَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ* إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَ لَا تُشْطِطْ وَ اهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ* إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَ عَزَّنِي فِي الْخِطَابِ* قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ قَلِيلٌ مَّا هُمْ وَ ظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ رَاكِعًا وَ أَنَابَ (ص/۲۱-۲۴).

 

 

 

حَتَّى إِذَا بَلَغَ [ذوالقرنین] بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا* قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا (کهف/۹۳-۹۴)؟

قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَ تَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ (مجادله/۱).