سامری

 

سامری، مردی از قوم موسی که مردم را به گوساله‌پرستی کشاند، این واژه ۳ بار آمده است.

چکیده: سامرى قوم موسی را گمراه کرد. براى آنان پیکر گوساله ‏اى که صدایى داشت، بیرون آورد. گفتند: این خداى شما و خداى موسى است. موسی به سامری گفت: برو که برای تو در زندگى این باشد که بگویى به من دست نزنید و تو را موعدى خواهد بود که هرگز از آن تخلّف نخواهى کرد.

[خدا به موسی] فرمود: در‌ حقیقت ما قوم تو را پس از تو، آزمودیم و سامرى آنها را گمراه کرد پس موسى با خشم و اندوه به سوى قوم خود برگشت. گفت: اى قوم من، آیا پروردگارتان به شما وعده نیکو نداد؟ آیا این مدّت بر شما طولانى مى‏ نمود یا خواستید خشمى از پروردگارتان بر شما فرود آید که با وعده من مخالفت کردید؟ گفتند: ما به اختیار خود وعده تو را خلاف نکردیم ولى از زینت‏ آلات قوم، بارهایى سنگین بر دوش ما نهادند. آنها را افکندیم و سامرى نیز همین‌گونه انداخت پس براى آنان پیکر گوساله‏ اى که صدایى داشت، بیرون آورد و گفتند: این خداى شما و خداى موسى است و فراموش کرد … [موسى] گفت: اى سامرى، منظور تو چه بود؟ گفت: به چیزى که [دیگران] به آن بصیرت نداشتند بصیرت یافتم، پس مشتى از اثر فرستاده را برداشتم و آن را [در پیکر گوساله] انداختم. نفس من برای من چنین آراست. گفت: پس برو که برای تو در زندگى این باشد که بگویى [به من] دست نزنید. بی‌تردید برای تو موعدى خواهد بود که هرگز از آن تخلّف نخواهى کرد. به آن خدایى که پیوسته ملازمش بودى، بنگر که آن را مى‏ سوزانیم و خاکسترش مى ‏کنیم و به طور کامل در دریا فرو مى‏ پاشیم. معبود شما تنها آن خدایی است که جز او معبودی نیست. علم او همه چیز را در بر گرفته است. این‌گونه از اخبار گذشته بر تو حکایت می‌کنیم (طه/۸۵-۹۹).

بنی‌اسرائیل

سامری

 

 

 

 

 

قَالَ [الله لموسی] فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ* فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي* قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَ لَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ* فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَ إِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ … قَالَ [موسی] فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ* قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَ كَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي* قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَ انظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا* إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا* كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء مَا قَدْ سَبَقَ (طه/۸۵-۹۹)