دعا

دعا، خواندن و درخواست از خدا، این مفهوم از مادّة «د ع و» ۱۲۴ بار و آیاتی که این معنا را دارد، آمده است.
چکیده: هر کس در آسمان و زمین است از خدا درخواست می‌کند. تنها خدا را بخوانید. خدا دعای دعاکننده را وقتی او را بخواند، اجابت می‌کند. خدا را با خالص‌کردن دین، با تضرّع، در نهان و از روی بیم و امید بخوانید. آدمی وقتی شرّ و زیانی به او برسد دست به دعا برمی‌دارد و پروردگار را در حال توبه‌ و خالصانه می‌خواند ولی چون آسیب از او برداشته شود، خدا را فراموش می‌کند. خدا دعای کسانی را که ایمان آورده و عمل صالح انجام می‌دهند را اجابت می‌کند و زیاده به آنها می‌دهد. پیامبران، خردمندان، بندگان رحمان، راسخان در علم، پرهیزگاران، انسانی که به رشد برسد و … خدا را می‌خواندند و از او درخواست می‌کردند. حاملان عرش برای مومنان دعا می‌کنند.
خواندن راستین فقط [خواندن] خدا است (رعد/۱۴). هر کس در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست می‌کند. او هر روز در کاری است (الرّحمن/۲۹). [هر کس در آسمان‌ها و زمین است] همگی دعا و تسبیح خود را می‌دانند (نور/۴۱). ای مردم شما به خدا نیازمند هستید و خدا است که بی‌نیاز و ستوده است (فاطر/۱۵). پروردگار شما فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. درحقیقت کسانی که از پرستش من کبر ورزند به زودی خوار در دوزخ درمی‌آیند (غافر/۶۰). من نزدیک هستم. دعای دعاکنندگان را هنگامی که مرا بخوانند، اجابت می‌کنم پس باید مرا اجابت کنند و به من ایمان بیاورند. باشد تا رشد یابند (بقره/۱۸۶).
زیباترین نام‌ها به خدا تعلّق دارد پس او را با آن نام‌ها بخوانید (اعراف/۱۸۰). بگو، خواه الله بخوانید یا رحمان بخوانید، هرچه بخوانید، نام‌های نیکوتر، تنها از آن او است. نماز خود را با صدای بلند نخوان و آهسته هم نخوان. میان آن دو راهی برگیر (اسراء/۱۱۰). بگو، پروردگارم به انصاف فرمان داده است و در هر عبادتگاهی روی خود را [به سوی او] کنید و در حالی‌که دین را برای او خالص کردید، وی را بخوانید (اعراف/۲۹). اوست زنده‌ای که خدایی جز او نیست پس او را در حالی‌که دین را برای او خالص کردید، وی را بخوانید (غافر/۶۵). اوست کسی که نشانه‌های خود را به شما می‌نمایاند و برای شما از آسمان روزی می‌فرستد. جز آن کس که توبه‌کار است، پند نمی‌گیرد پس در حالی‌که دین را برای او خالص کردید، او را بخوانید. هر چند کافران خوش نداشته باشند (غافر/۱۳-۱۴). سجده‌گاه‌ها ویژة خداست پس هیچ کس را با خدا نخوانید (جن/۱۸). کیست که درمانده را چون او را بخواند، اجابت می‌کند و گرفتاری را برطرف می‌گرداند و شما را در زمین جانشینان قرار می‌دهد؟ آیا معبودی با خداست؟ چه اندک متذکّر می‌شوید (نمل/۶۲). پروردگار خود را به زاری و نهانی بخوانید زیرا او متجاوزان را دوست ندارد. در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید. با بیم و امید خدا را بخوانید که رحمت او به نیکوکاران نزدیک است (اعراف/۵۵-۵۶). تنها کسانی به آیات ما ایمان می‌آورند که سجده‌کنان به روی می‌افتند و با ستایش پروردگارشان تسبیح می‌گویند و استکبار نمی‌ورزند و پروردگار خود را از روی بیم و امید می‌خوانند و از آن‌چه به آنها روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند (سجده/۱۵-۱۶).
از هر چه از او خواسته‌اید به شما داده است. اگر [بخواهید] نعمت خدا را بشمارید نمی‌توانید آن را به شمار درآورید. قطعاً انسان ستم‌پیشة ناسپاس است (ابراهیم/۳۴). [خدا دعای] کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، اجابت می‌کند و از فضل خود به آنان زیاد می‌دهد ولی کافران را عذاب سخت خواهد بود. اگر خدا روزی را برای بندگان خود وسعت می‌داد، مسلماً در زمین سر به عصیان برمی‌داشتند لیکن به اندازه‌ای که می‌خواهد، فرو می‌آورد. به‌راستی او به بندگان خود آگاه و بیناست. اوست کسی که پس از آن‌که ناامید شدند، باران را می‌فرستد و رحمت خود را می‌گسترد. او سرپرستی ستوده است (شوری/۲۶-۲۸).
انسان [از روی نادانی همان گونه که] خیر را می‌خواند، شرّ را می‌خواند. او همواره شتاب‌زده است (اسراء/۱۱). انسان از دعای خیر خسته نمی‌شود. چون شرّی به او برسد، مأیوس و ناامید می‌شود (فصّلت/۴۹). چون نعمتی به او ببخشیم، روی برمی‌تابد و با تکبّر کناره می‌گیرد. چون شرّی به او برسد، دست به دعای فراوان برمی‌دارد (فصّلت/۵۱). چون به مردم زیانی برسد، پروردگار خود را، در حالی که به درگاه او توبه می‌کنند، می‌خوانند. آنگاه که از جانب خود، رحمتی به آنان بچشانیم ناگاه دسته‌ای از آنان به پروردگار خود شرک می‌ورزند (روم/۳۳). چون به انسان زیانی برسد، پروردگار خود را در حالی که به سوی او بازگشت می‌کند، می‌خواند سپس چون از جانب خود نعمتی به او عطا کند آن‌چه را قبلاً خدا را برای رفع آن می‌خواند، فراموش می‌کند و برای خدا همتایانی قرار می‌دهد تا [مردم را] از راه او گمراه گرداند. بگو، به کفر خود اندکی برخوردار شو. تو اهل آتش هستی (زمر/۸). چون به انسان زیانی برسد، ما را به پهلو خوابیده، نشسته یا ایستاده می‌خواند. چون زیان او را برطرف کنیم، چنان می‌شود که گویی ما را برای زیانی که به او رسیده، نخوانده است. این‌گونه برای اسرافکاران آنچه انجام می‌دادند، زینت داده شده است (یونس/۱۲). چون به انسان زیانی برسد ما را می‌خواند سپس چون نعمتی از جانب خود به او عطا کنیم، می‌گوید: تنها آن را به دانش خود یافته‌ام. چنین نیست. بلکه آزمایشی است ولی بیشتر آنان نمی‌دانند (زمر/۴۹). هر نعمتی که دارید از خداست سپس چون زیانی به شما برسد با صدای بلند او را می‌خوانید. چون زیانی را از شما برطرف کرد آن‌گاه گروهی ازشما به پروردگار خود شرک می‌ورزند (نحل/۵۳-۵۴).
هنگامی که بر کشتی سوار می‌شوند، خدا را در حالی‌که دین را برای او خالص کرده، می‌خوانند. چون آنان را به سوی خشکی برساند و نجات دهد، ناگاه آنها شرک می‌ورزند (عنکبوت/۶۵). چون موجی کوه‌آسا آنان را فراگیرد، خدا را در حالی‌که دین را برای او خالص می‌کنند، بخوانند و چون آنان را به سوی خشکی نجات داد، برخی از آنان میانه‌رو هستند. نشانه‌های ما را جز هر خائن ناسپاسی انکار نمی‌کند (لقمان/۳۲). چون در دریا به شما صدمه‌ای برسد، هر کس را می‌خوانید، ناپدید می‌گردد جز او. چون [خدا] شما را به سوی خشکی نجات داد، روی‌گردان می‌شوید. انسان همواره ناسپاس است (اسراء/۶۷). [خدا] کسی است که شما را در خشکی و دریا می‌گرداند تا هنگامی که در کشتی‌ها باشید و آنها با بادی خوش آنان را ببرند، به آن شاد می‌شوند. ناگاه بادی سخت بر آنها بوزد و موج از هر طرف بر آنان بتازد و یقین کنند که در محاصره افتاده‌اند. در آن حال خدا را خالصانه می‌خوانند که اگر ما را از این [حادثه] نجات بدهی، قطعاً از سپاسگزاران خواهیم شد (یونس/۲۲).
بگو، چه کسی شما را از تاریکی‌های خشکی و دریا نجات می‌دهد؟ در حالی که او را به زاری و پنهانی می‌خوانید که اگر ما را از این [حادثه] برهاند قطعاً از سپاسگزاران باشیم (انعام/۶۳). اوست کسی که شما را از نفس واحدی آفرید و جفت او را از آن پدید آورد … چون [همسر او] سنگین بار شد، خدا، پروردگار خود را خواندند که اگر فرزند شایسته‌ای به ما دهی، قطعاً از سپاس‌گزاران خواهیم شد پس چون به آن، دو فرزند شایسته‌ای داد، در آن‌چه به آنان داده بود، برای او شریکانی قرار دادند (اعراف/۱۸۹-۱۹۰).
خدا خود حق است و آنچه به جای او می‌خوانند، باطل است (حج/۶۲؛ لقمان/۳۰). [مشرکان] به جای خدا جز [بت‌های] مادینه را نمی‌خوانند و جز شیطان سرکش را نمی‌خوانند (نساء/۱۱۷). خدا هر آن‌چه را جز او می‌خوانند، می‌داند (عنکبوت/۴۲). کسانی را که به جز خدا می‌خوانند، چیزی نمی‌آفرینند، در حالی که خود آفریده می‌شوند. مردگان هستند نه زندگان و نمی‌دانند چه موقع برانگیخته خواهند شد (نحل/۲۰-۲۱). ای مردم مَثَلی زده شد پس به آن گوش دهید. کسانی که جز خدا می‌خوانید، هرگز مگسی نمی‌آفرینند. هر چند برای آن اجتماع کنند. اگر آن مگس چیزی از آنان برباید، نمی‌توانند آن را بازپس گیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوان هستند (حج/۷۳). کسانی را که جز خدا پنداشته‌اید، بخوانید. آنان هم‌وزن ذرّه‌ای، نه در آسمان‌ها و نه در زمین مالک نیستند و در آن دو، شرکتی ندارند. برای او از میان آنان هیچ پشتیبانی نیست (سبأ/۲۲). کسانی را که جز او می‌خوانید، مالک پوست هستۀ خرمایی نیستند. اگر آنها را بخوانید، دعای شما را نمی‌شنوند. اگر بشنوند شما را اجابت نمی‌کنند. روز قیامت شرک شما را انکار می‌کنند (فاطر/۱۳-۱۴). در حقیقت کسانی را که به جای خدا می‌خوانید، بندگانی مثل شما هستند. پس آنها را بخوانید، اگر راست می‌گویید. باید شما را اجابت کنند. آیا آنها پاهایی دارند که با آن راه بروند یا دست‌هایی دارند که با آن بگیرند یا چشمانی دارند که با آن بنگرند یا گوش‌هایی دارند که با آن بشنوند (اعراف/۱۹۴-۱۹۵)؟ خواندن راستین فقط [خواندن] خدا است. کسانی را که جز او می‌خوانند هیچ جوابی به آنان نمی‌دهند، مگر مانند کسی که دو دست خود را به سوی آب بگشاید تا [آب] به دهان او برسد، در حالی که به او نخواهد رسید. دعای کافران جز در بیراهه نیست (رعد/۱۴).
آنان که به جای خدا می‌خوانید نه می‌توانند شما را یاری کنند و نه خود را یاری دهند (اعراف/۱۹۷). کسانی که به جای او می‌خوانند اختیار شفاعت ندارند مگر کسانی که به حق گواهی داده باشند و بدانند (زخرف/۸۶). کسانی که به جای او می‌خوانند، به چیزی داوری نمی‌کنند (غافر/۲۰). کسانی که آنان می‌خوانند، خود به سوی پروردگار خود در پی یافتن وسیله برای تقرّب هستند [تا بدانند] کدام یک از آنها به او نزدیک‎‌تر هستند. به رحمت او امیدوارند و از عذاب او می‌ترسند زیرا عذاب پروردگار تو همواره حذرکردنی است (اسراء/۵۷).
از مردم کسی است که خدا را در حاشیه می‌پرستد … به جای خدا چیزی را می‎خواند که نه زیانی به او می‌رساند و نه او را سود می‌دهد. این آن گمراهی دور و دراز است. کسی را می‌خواند که زیان او نزدیک‌تر از سود است. وه چه بد مولای و چه بد همدمی است (حج/۱۱-۱۳). کیست گمراه‌تر از آن کس که به جای خدا، کسی را می‌خواند که تا روز قیامت او را پاسخ نمی‌دهد؟ آنها از اینان بی‌خبر هستند (احقاف/۵). کسانی که غیر از خدا، شریکانی را می‌خوانند [از آن شریکان] پیروی نمی‌کنند. اینان جز از گمان، پیروی نمی‌کنند و جز گمان نمی‌برند (یونس/۶۶). هرکس با خدا معبود دیگری بخواند که هیچ برهانی برای آن ندارد، حساب او فقط با پروردگارش خواهد بود. در حقیقت کافران رستگار نمی‌شوند (مومنون/۱۱۷). معبودانی را که جز خدا می‌خوانند، دشنام ندهید، زیرا آنها از روی دشمنی، به نادانی خدا را دشنام خواهند داد (انعام/۱۰۸).
به نام خداوند رحمتگر مهربان. ستایش از آن خداست که پروردگار جهانیان است. آن رحمتگر مهربان. مالک روز جزا. [بار خدایا] ما را به راه راست هدایت فرما. راه آنان که به آنها نعمت داده‌ای که نه مورد خشم تو هستند و نه گمراه هستند (فاتحه/۱-۷).
آنگاه که انسان به رشد کامل برسد و چهل ساله شود، می‌گوید: پروردگارا، بر دلم بیفکن تا نعمتی را که به من و پدر و مادرم داده‌ای، سپاس گویم و کار شایسته‌ای کنم که آن را بپسندی. فرزندانم را برای من شایسته گردان. در حقیقت من به سوی تو بازگشته‌ام. من از فرمان‌پذیران هستم (احقاف/۱۵).
چه بسیار پیامبرانی که خداپرستانِ بسیاری همراه آنها نبرد کردند و از هر رنجی که در راه خدا دیدند سست، زبون و درمانده نشدند. خدا شکیبایان را دوست می‌دارد و گفتار آنها جز این نبود که می‌گفتند: پروردگارا، گناهان ما و زیاده‌روی ما در کارمان را بیامرز. قدم‌های ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان پس خدا به آنها پاداش دنیا و پاداش نیکوی آخرت عطا کرد (آل‌عمران/۱۴۶-۱۴۸).
خردمندان خدا را ایستاده، نشسته و به پهلو خوابیده، یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند [و می‌گویند:] پروردگارا، این را بیهوده نیافریدی. منزّهی تو پس ما را از عذاب آتش نگاه دار. پروردگارا، به یقین تو هر کس را به آتش وارد کنی، او را خوار کرده‌ای و برای ستمکاران هیچ یاوری نخواهد بود. پروردگارا، به‌راستی شنیدیم فراخواننده‌ای به ایمان فرامی‌خواند که به پروردگارتان ایمان آورید و ما ایمان آوردیم. پروردگارا، پس گناهان ما را ببخش. بدی‌های ما را پوشیده دار و ما را با نیکان بمیران. پروردگارا، آنچه بر [زبان] پیامبران خود به ما وعده داده‌ای، ارزانی دار و ما را در روز رستاخیز رسوا نکن. مسلماً تو خلف وعده نمی‌کنی. پس پروردگارشان [دعای آنان را] اجابت کرد که من عمل هیچ عمل‌ کننده‌ای از شما را از زن و مرد، تباه نمی‌کنم (آل‌عمران/۱۹۱-۱۹۵).
بندگان رحمان کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا، عذاب جهنّم را از ما بازگردان که عذاب آن سخت و دائمی است (فرقان/۶۵). آنها با خدا، معبود دیگری نمی‌خوانند و … (فرقان/۶۸). می‌گویند: پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایۀ روشنی چشمان ما باشد و ما را پیشوای پرهیزگاران گردان (فرقان/۷۴).
راسخان در علم می‌گویند: پروردگارا، دل‌های ما را پس از آن‌که ما را هدایت کردی، نلغزان. ما را نزد خود رحمتی ببخش. به راستی تو بسیار بخشنده‌ای. پروردگارا، به یقین تو گردآورندۀ مردم هستی، برای روزی که تردیدی در آن نیست. مسلماً خدا خلف وعده نمی‌کند (آل‌عمران/۸-۹).
پرهیزگاران می‌گویند: پروردگارا، ما ایمان آوردیم. پس گناهان ما را بیامرز. ما را از عذاب آتش نگاه دار (آل‌عمران/۱۶).
از مردم کسی است که می‌گویند: پروردگارا، به ما در این دنیا نیکی عطا کن. حال آن‌که برای او در آخرت نصیبی نیست و برخی از آنها می‌گویند: پروردگارا، در این دنیا و در آخرت به ما نیکی عطا کن و ما را از عذاب آتش نگاه دار. آنان هستند که از دستاورد خود بهره‌ای خواهند داشت و خدا حسابرسی سریع است (بقره/۲۰۰-۲۰۲).
فرشتگانِ حاملان عرش و آنها که پیرامون آن هستند به ستایش پروردگار خود تسبیح می‌گویند. به او ایمان دارند و برای مومنان آمرزش می‌خواهند و [می‌گویند:] پروردگارا، رحمت و دانش تو شامل همه چیز شده است پس کسانی را که توبه کرده و راه تو را دنبال نموده‌اند، ببخش و آنها را از عذاب آتش مصون بدار. پروردگارا‌، آنان و هر کس از پدران، همسران و فرزندانشان را که به صَلاح آمده‌اند، به بهشت‌های جاودانی که به آنها وعده داده‌ای، داخل کن. به‌راستی تو خود شکست‌ناپذیر حکیم هستی. آنها را از بدی‌ها نگاه دار. هر کس را در آن روز از بدی‌ها حفظ کنی او را رحمت کرده‌ای. این همان کامیابی بزرگ است (غافر/۷-۹).
دعا- اقوام، [ابلیس] گفت: پروردگارا، مرا تا روزی که برانگیخته خواهند شد، مهلت بده (اعراف/۱۴؛ حجر/۳۶؛ ص/۷۹). اگر مرا تا روز رستاخیز مهلت دهی، بی‌گمان فرزندان آدم را به گمراهی می‌کشانم مگر اندکی (اسراء/۶۲). فرمود: تو از مهلت یافتگانی (اعراف/۱۵؛ حجر/۳۷؛ص/۸۰) تا وقت معلوم (حجر/۳۸؛ ص/۸۱). [آدم و همسر او] گفتند: پروردگارا، ما بر خود ستم کردیم. اگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی مسلماً از زیانکاران خواهیم بود (اعراف/۲۳).
به‌راستی نوح ما را ندا داد و چه نیک اجابت‌کننده بودیم (صافّات/۷۵). نوح آن‌گاه که پیش از [سایر پیامبران] ندا داد پس ما او را اجابت کردیم. او را با خانواده‌اش از بلای بزرگ رهانیدیم (انبیاء/۷۶). او گفت: پروردگارا، قوم من، مرا تکذیب کردند پس میان من و آنان فیصله ده و من و هر کس از مؤمنان را که با من است، نجات بخش (شعراء/۱۱۷-۱۱۸). پروردگارا، از آن روی که من را تکذیب کردند، یاریم کن (مؤمنون/۲۶). پروردگارا، هیچ یک از کافران را بر روی زمین باقی نگذار. اگر تو آنها را باقی بگذاری، بندگان تو را گمراه می‌کنند و جز پلیدکارِ ناسپاس، نمی‌زایند. پروردگارا، بر من و بر پدر و مادرم و هر کس که با ایمان به خانة من درآید و بر مردان و زنان باایمان، ببخشای و ظالمان را جز هلاکت و تباهی نیفزا (نوح/۲۶-۲۸). او پروردگار خود را خواند که من مغلوب هستم پس انتقام بگیر (قمر/۱۰). به او وحی کردیم که زیر نظر ما و به وحی ما کشتی بساز. چون فرمان ما رسید و تنور به فوران آمد، از هر نوع [حیوان] یک جفت و هم‌چنین خانواده‌ات را وارد کشتی کن به جز کسی که حکم عذاب بر او صادر شده است. دربارة کسانی که ظلم کرده‌اند، با من سخن نگو زیرا آنها غرق‌شدنی هستند. چون تو با آنان که همراه تو هستند، بر کشتی نشستی … بگو، پروردگارا، مرا در جایی پربرکت فرود آور که تو بهترین مهمان‌نوازان هستی (مؤمنون/۲۷-۲۹). پس درهای آسمان را به آبی سیل‌آسا گشودیم (قمر/۱۱-۱۲). نوح پروردگار خود را ندا داد و گفت: پروردگارا، پسرم از کسان من است و قطعاً وعدة تو راست است. تو بهترین داوران هستی. فرمود: ای نوح، در حقیقت او از کسان تو نیست. او عملی ناصالح است پس چیزی را که به آن علم نداری از من نخواه. به تو اندرز می‌دهم مبادا از جاهلان باشی. او گفت: پروردگارا، من به تو پناه می‌برم از این‌که از تو چیزی بخواهم که به آن علم ندارم. اگر مرا نیامرزی و به من رحم نکنی از زیانکاران باشم. گفته شد: ای نوح، [از کشتی] با درودی از ما و برکت‌هایی بر تو و بر گروه‌هایی که با تو هستند، فرود آی (هود/۴۵-۴۸). پس او و هر کس را در آن کشتی انباشته، با او بود، نجات دادیم. آن‌گاه باقی‌ماندگان را غرق کردیم (شعراء/۱۱۹-۱۲۰).
[پیامبر نسل بعد از نوح] گفت: پروردگارا، از آن روی که مرا تکذیب کردند، یاریم کن. فرمود: به زودی سخت پشیمان خواهند شد (مؤمنون/۳۹-۴۰).
[صالح] گفت: ای قوم من، خدا را بپرستید. برای شما هیچ معبودی جز او نیست. او شما را از زمین پدید آورد. شما را در آن استقرار داد پس از او آمرزش بخواهید آن‌گاه به سوی او توبه کنید که پروردگارم نزدیک و اجابت‌کننده است (هود/۶۱).
ابراهیم گفت: پروردگارا، به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می‌کنی (بقره/۲۶۰)؟ او [به قوم خود] گفت: آیا وقتی بت‌ها را می‌خوانید، از شما می‌شنوند؟ یا به شما سود و زیان می‌رسانند (شعراء/۷۲-۷۳)؟ از شما و از آن‌چه غیر خدا می‌خوانید، کناره می‌گیرم و پروردگارم را می‌خوانم. امیدوارم در خواندنِ پروردگارم ناامید نباشم. چون از آنها و از آن‌چه به جای خدا می‌پرستیدند، کناره گرفت، اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و همه را پیامبر گرداندیم (مریم/۴۸-۴۹).
[ابراهیم گفت:] ای پروردگار من، مرا [فرزندی] از شایستگان بخش پس او را به پسری بردبار م‍‍ژده دادیم (صافّات/۱۰۰-۱۰۱). ابراهیم گفت: پروردگارا، این شهر را ایمن گردان. مرا و فرزندانم را از پرستیدن بت‌ها دور بدار. پروردگارا، بت‌ها بسیاری از مردم را گمراه کردند پس هر کس از من پیروی کند، بی‌گمان او از من است و هر کس مرا نافرمانی کند، به یقین تو آمرزنده و مهربان هستی. پروردگارا، برخی از فرزندانم را در درّه‌ای بی‌کشت و زرع نزد خانة محترم تو سکونت دادم. پروردگارا، تا نماز را به پا دارند پس دل‌های برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده. آنان را از محصولات روزی بده. باشد که سپاسگزاری کنند. پروردگارا، بی‌گمان تو آن‌چه را پنهان می‌کنیم و آن‌چه را آشکار می‌سازیم، می‌دانی و چیزی در زمین و آسمان بر خدا پوشیده نمی‌ماند. ستایش خدایی را که در پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید. قطعاً پروردگار من شنوندة دعا است. پروردگارا، مرا برپادارندة نماز قرار بده و از نسل من نیز. پروردگارا، دعای مرا بپذیر. پروردگارا، بر من و بر پدر و مادرم و بر مؤمنان، روزی که حساب برپا می‌شود، ببخشای (ابراهیم/۳۵-۴۱). پروردگارا، به من دانش عطا کن. مرا به صالحان ملحق فرما. برای من در آیندگان آوازة نیکو قرار ده. مرا از وارثان بهشت پرنعمت گردان. بر پدرم ببخشای زیرا او از گمراهان بود. روزی که [مردم] برانگیخته می‌شوند، من را رسوا نکن (شعراء/۸۳-۸۷). ابراهیم گفت: پروردگارا، این [سرزمین] را شهری امن قرار بده. از مردم آن کسانی را که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورند، از محصولات روزی بخش. فرمود: هر کس کفر ورزد او را اندکی برخوردار می‌کنیم. سپس او را به عذاب دوزخ گرفتار می‌کنم و چه بد سرانجامی است. هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه را بالا می‌بردند، می‌گفتند: پروردگارا، از ما بپذیر. درحقیقت تو شنوای دانایی. پروردگارا، ما را تسلیم خود قرار ده. از نسل ما امّتی فرمانبردارِ خود [پدید آور]. آداب دینی ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشای زیرا تو، توبه پذیر مهربان هستی. پروردگارا، در میان آنان فرستاده‌ای از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و آنها را پاکیزه‌ سازد زیرا تو خود شکست‌ناپذیر حکیم هستی (بقره/۱۲۶-۱۲۹). بی‌گمان برای شما در ابراهیم و کسانی که با او بودند، سرمشق نیکوست … جز گفتة او به پدر خود، که من برای تو آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خدا اختیار چیزی را ندارم. پروردگارا، بر تو توکل کردیم و به سوی تو روی آوردیم و بازگشت ما به سوی تو است. پروردگارا، ما را گرفتار دست کافران نکن. ما را بیامرز. پروردگارا، مسلماً تو شکست‌ناپذیر حکیم هستی (ممتحنه/۴-۵).
لوط گفت: پروردگارا، مرا بر قوم فسادکار غالب گردان (عنکبوت/۳۰). پروردگارا، مرا و کسان مرا، از آن‌چه اینان انجام می‌دهند، رهایی بخش. پس او و خانوادة او، همگی را رهانیدیم جز پیرزنی که از باقی‌ماندگان بود سپس دیگران را هلاک کردیم (شعراء/۱۶۹-۱۷۲).
[یعقوب] گفت: من تنها، از درد و اندوه خود به خدا می‌نالم. از خدا چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید (یوسف/۸۶). [پسران یعقوب] گفتند: ای پدر، برای گناهان ما آمرزش بخواه زیرا ما خطاکار بودیم. گفت: به‌زودی از پروردگار خود برای شما آمرزش می‌خواهم. قطعاً او آمرزندة مهربان است (یوسف/۹۷-۹۸).
یوسف گفت: پروردگارا، زندان برای من دوست‌داشتنی‌تر است از آن‌چه مرا به آن می‌خوانند. اگر نیرنگ آنان را از من بازنگردانی، به سوی آنان خواهم گرایید و از نادانان خواهم شد. پس پروردگارش او را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او برگردانید (یوسف/۳۳-۳۴). او گفت: پروردگارا، تو به من دولت دادی. از تعبیر خواب‌ها به من آموختی. ای پدیدآورندة آسمان‌ها و زمین، تنها تو در دنیا و آخرت مولای من هستی. مرا مسلمان بمیران و به شایستگان ملحق فرما (یوسف/۱۰۱).
شعیب گفت: … پروردگارا، میان ما و قوم ما، به حق راهی بگشای و داوری کن. تو بهترین داوران هستی (اعراف/۸۹).
[موسی] گفت: پروردگارا، من بر خود ستم کردم. مرا ببخش. پس خدا از او درگذشت. او آمرزندة مهربان است. [موسی] گفت: پروردگارا، به [پاسِ] نعمتی که بر من ارزانی داشتی هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود (قصص/۱۶-۱۸). موسی ترسان و نگران از آنجا (آن شهر) بیرون رفت. گفت: پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران نجات بخش. چون به سوی مدین رو نهاد، گفت: امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند (قصص/۲۱-۲۲). پروردگارا من به هر خیری که به سوی من بفرستی، سخت نیازمند هستم (قصص/۲۴). [وقتی خدا به موسی فرمان داد تا به سوی قوم فرعون برود]، موسی گفت: پروردگارا، می‌ترسم مرا تکذیب کنند. سینه‌ام تنگ می‌شود و زبانم روان نمی‌گردد (شعراء/۱۲-۱۳). پروردگارا، سینه‌ام را گشاده گردان و کارم را برای من آسان کن و از زبانم گره بگشای تا سخن من را بفهمند. برای من دستیاری از کسانم قرار ده. هارون، برادرم را. پشتم را به او استوار کن. او را شریک کارم گردان تا تو را فراوان تسبیح گوییم و بسیار به یاد تو باشیم زیرا تو همواره به ما بینایی (طه/۲۵-۳۵). برادرم هارون از من زبان‌آورتر است پس او را با من به دستیاری بفرست تا مرا تصدیق کند زیرا می‌ترسم مرا تکذیب کنند (قصص/۳۴). پس به سوی هارون [وحی] بفرست (شعراء/۱۳). پروردگارا، من کسی از ایشان را کشته‌ام، می‌ترسم مرا بکشند (قصص/۳۳). آنان بر گردن من خونی دارند. می‌ترسم مرا بکشند. فرمود: نه چنین نیست (شعراء/۱۴-۱۵). ای موسی، خواسته‌ات به تو داده شد (طه/۳۶). به زودی بازوی تو را به وسیلة برادرت نیرومند خواهیم کرد. برای شما تسلّطی قرار خواهیم داد که با آیات ما به شما دست نخواهند یافت. شما و هر کس شما را پیروی کند، چیره خواهید بود (قصص/۳۵). نشانه‌های ما را ببرید. بی‌گمان ما با شما شنونده‌ایم (شعراء/۱۵). [فرعونیان] گفتند: ای ساحر، پروردگارت را به آن عهدی که با تو کرده است برای ما بخوان که ما حتماً هدایت‌پذیر خواهیم بود (زخرف/۴۹). [قوم موسی] گفتند: پروردگارا، ما را برای قوم ستمگر وسیلة آزمایش قرار نده. ما را به رحمت خویش از گروه کافران نجات ده (یونس/۸۵-۸۶). موسی گفت: پروردگارا، تو به فرعون و اشراف او در زندگی دنیا زیور و اموال داده‌ای پروردگارا، تا [مردم] را از راه تو گمراه کنند. پروردگارا، اموال آنان را نابود کن و آنان را سخت‌دل گردان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند. فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس ایستادگی کنید و راه کسانی را که نمی‌دانند، پیروی نکنید (یونس/۸۸-۸۹). موسی پروردگار خود را خواند که این‌ها (فرعونیان) مردمی گناهکار هستند. [فرمود:] بندگان من را شبانه ببر زیرا شما مورد تعقیب خواهید شد. دریا را هنگامی که آرام است پشت سر بگذار. آنها سپاهی غرق‌شدنی هستند (دخان/۲۲-۲۴). چون موسی به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا، خود را به من نشان بده تا تو را بنگرم. فرمود: هرگز مرا نخواهی دید. لیکن به کوه بنگر اگر بر جای خود قرار گرفت به ‌زودی مرا خواهی دید. پس چون پروردگار او به کوه جلوه نمود، آن را ریزریز ساخت و موسی بیهوش بر زمین افتاد. چون به خود آمد، گفت: تو منزّهی. به درگاه تو توبه کردم. من از نخستین مؤمنان هستم (اعراف/۱۴۳). موسی گفت: پروردگارا، من و برادرم را بیامرز و ما را در رحمت خود داخل کن. تو مهربانترین مهربانانی (اعراف/۱۵۱). پروردگارا، من جز اختیار خود و برادر خود را ندارم پس میان ما و این قوم نافرمان جدایی افکن (مائده/۲۵). موسی از میان قوم خود هفتاد مرد برای میعاد ما برگزید. چون زلزله آنان را فرو گرفت، گفت: پروردگارا، اگر می‌خواستی آنان و مرا پیش از این هلاک می‌کردی. آیا ما را به آن‌چه کم‌خردان ما کرده‌اند، هلاک می‌کنی؟ این جز آزمایش تو نیست. هر کس را بخواهی با آن گمراه و هر کس را بخواهی هدایت می‌کنی. تو سرور ما هستی پس ما را بیامرز. به ما رحم کن. تو بهترین آمرزندگانی. برای ما در این دنیا نیکی مقرّر فرما و در آخرت (نیز) زیرا ما به سوی تو بازگشته‌ایم. فرمود: عذاب خود را به هرکس بخواهم می‌رسانم و رحمت من همه چیز را فرا گرفته است (اعراف/۱۵۵-۱۵۶). هنگامی که موسی برای قوم خود آب خواست، گفتیم: با عصای خود بر آن تخته سنگ بزن پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت. چون گفتید: ای موسی، هرگز بر یک خوراک تاب نیاوریم. از خدای خود برای ما بخواه تا از آن‌چه زمین می‌رویاند، از سبزی، خیار، سیر، عدس و پیاز، برای ما برویاند. موسی گفت: آیا به جای چیز بهتر خواهان چیز پست‌تر هستید؟ پس به شهر فرود آیید که آن‌چه را خواسته‌اید، برای شما هست (بقره/۶۰-۶۱). گفتند: پروردگار خود را برای ما بخوان تا بر ما روشن سازد که آن [گاو قربانی] چگونه است؟ گفت: او می‌فرماید: آن گاوی است نه پیر و نه خردسال بلکه میان‌سالی بین این دو است. پس آن‌چه دستور یافته‌اید، انجام دهید. گفتند: پروردگار خود را بخوان تا برای ما روشن کند رنگ آن چگونه است؟ گفت: او می‌فرماید، آن گاوی است زرد یک‌دست که بینندگان را شاد می‌کند. گفتند: از پروردگار خود بخواه تا برای ما روشن کند آن چگونه گاوی است؟ زیرا این گاو بر ما مشتبه است و اگر خدا بخواهد ما قطعاً به آن راه خواهیم یافت. گفت: او می‌فرماید، آن ماده گاوی است نه رام که زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند. سالم است و هیچ لکّه‌ای در آن نیست (بقره/۶۸-۷۱).
فرعون گفت: مرا بگذارید موسی را بکشم تا پروردگارش را بخواند (غافر/۲۶). هنگامی که عذاب بر فرعونیان فرود آمد، گفتند: ای موسی، پروردگارت را به عهدی که نزد تو دارد، برای ما بخوان. اگر این عذاب را از ما برطرف کنی حتماً به تو ایمان خواهیم آورد و بنی‌اسرائیل را قطعآ با تو روانه خواهیم کرد. چون عذاب را تا سرآمدی که باید به آن می‌رسیدند، از آنها برداشتیم باز هم پیمان‌شکنی کردند (اعراف/۱۳۴-۱۳۵). ساحران ایمان آوردند و گفتند: پروردگارا، بر ما شکیبایی فرو ریز و ما را مسلمان بمیران (اعراف/۱۲۶). همسر فرعون گفت: پروردگارا، برای من نزد خود در بهشت خانه‌ای بساز و مرا از فرعون و عمل او نجات ده و مرا از ستمکاران برهان (تحریم/۱۱).
[قوم نوح، عاد، فرعون، ثمود، قوم لوط، و اصحاب ایکه] گفتند: پروردگارا، پیش از روز حساب، بهرة ما را [از عذاب] شتابان به ما بده (ص/۱۶).
چون [طالوت و سپاهیان او] با جالوت و سپاه او روبه‎رو شدند، گفتند: پروردگارا، بر ما شکیبایی فرو ریز. گام‌های ما را استوار بدار. ما را بر گروه کافران یاری ده. پس به خواست و فرمان خدا آنها را درهم شکستند (بقره/۲۵۰، ۲۵۱).
[سلیمان] گفت: پروردگارا، مرا ببخش و ملکی به من ارزانی دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد. در حقیقت این تویی که بسیار بخشنده‌ای. پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا می‌خواست به ‌راحتی به فرمان او، روان می‌شد و هر بنّا و غوّاصی از شیطان‌ها را [مسخّر او کردیم] و گروهی دیگر را که جفت‌جفت با زنجیرها به هم بسته بودند (ص/۳۵-۳۸). او گفت: پروردگارا، در دلم بیفکن تا نعمتی را که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای، سپاس بگزارم. به کار شایسته‌ای که آن را می‌پسندی، بپردازم. مرا به رحمت خود، در میان بندگان شایسته‌ات داخل کن (نمل/۱۹). [ملکة سبأ] گفت: پروردگارا، من به خود ستم کردم. اینک با سلیمان در برابر خدا پروردگار جهانیان تسلیم شدم (نمل/۴۴). [قوم سبأ گفتند:] پروردگارا، میان سفرهای ما فاصله انداز. آنان بر خود ستم کردند پس آنها را [موضوع] حکایت‌ها گردانیدیم و سخت تارومارشان کردیم. قطعاً در این، برای هر شکیبای سپاسگزاری، عبرت‌ها است (سبأ/۱۹).
ایوب پروردگار خود را ندا داد که به من آسیب رسیده و تویی مهربانترین مهربانان (انبیاء/۸۳). ایوب پروردگار خود را ندا داد که شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرده است (ص/۴۱). پس او را اجابت کردیم و درد و رنج او را برطرف کردیم (انبیاء/۸۴). [به او گفتیم:] با پای خود [به زمین] بکوب. اینک این چشمه‌ساری است سرد و آشامیدنی (ص/۴۲). کسان او و نظیر آنها را، همراه آنان به او عطا کردیم تا رحمتی از جانب ما و پندی برای عباد‌ت‌‌کنندگان(انبیاء/۸۴) و خردمندان باشد (ص/۴۳).
ذوالنّون هنگامی که خشمگین رفت و پنداشت ما هرگز بر او قدرتی نداریم، در تاریکی‌ها ندا داد: معبودی جز تو نیست. تو منزّهی. به‌راستی من از ستمکاران بودم پس [دعای] او را اجابت کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را چنین نجات می‌دهیم (انبیاء/۸۷-۸۸).
الیاس به قوم خود گفت: آیا پروا نمی‌کنید؟ آیا بعل را می‌خوانید و بهترین آفرینندگان را وا می‌گذارید (صافّات/۱۲۴-۱۲۵)؟
همسر عمران گفت: پروردگارا، آن‌چه در شکم دارم، نذر تو کرده‌ام. آزاد برای تو پس از من بپذیر. تویی شنوای دانا. پس چون فرزندش را به دنیا آورد، گفت: پروردگارا، من دختر زاییدم. خدا به آن‌چه او زایید، داناتر بود و پسر مانند دختر نیست. من او را مریم نامیدم و او و خاندانش را از شرّ شیطان مطرود، به تو می‌سپارم. پس پروردگارش مریم را به نیکی پذیرا شد. او را نیکو بار آورد و زکریا را سرپرست وی قرار داد. هر بار زکریّا بر مریم وارد می‎شد، نزد او رزقی می‌یافت. گفت: ای مریم، این رزق از کجا برای تو می‌رسد؟ گفت: از جانب خداست. خدا به هر کس بخواهد بی‌حساب روزی می‌دهد. آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را خواند و گفت: پروردگارا، از جانب خود فرزندی پاک و پسندیده به من عطا کن. تو شنوندة دعا هستی (آ‌ل‌عمران/۳۵-۳۸). زکریا پروردگار خود را خواند که پروردگارا، مرا تنها نگذار و تو بهترین ارث برندگان هستی (انبیاء/۸۹). او پروردگارش را آهسته ندا داد و گفت: پروردگارا، استخوانم سست گردیده و [موی] سرم از پیری، سپید گشته است. پروردگارا، هرگز از دعای از تو ناامید نبوده‌ام. من، پس از خود، از بستگانم بیمناک هستم و زنم نازا است پس از جانب خود وارثی به من ببخش تا از من و از خاندان یعقوب ارث برد. او را ای پروردگار من، پسندیده گردان. [فرمود:] ای زکریا، ما تو را به پسری که نام او یحیی است، م‍ژده می‌دهیم که قبلاً هم‌نامی برای او قرار نداده‌ایم (مریم/۳-۷). در حالی‌که او ایستاده و در محراب خود دعا می‌کرد، فرشتگان او را ندا دادند که خدا تو را به یحیی که تصدیق‌کنندة کلمه‌ای از خدا است و بزرگوار، خویشتن‌دار و پیامبری از شایستگان است، مژده می‌دهد (آل‌عمران/۳۹). پس او را به پسری بردبار مژده دادیم (صافّات/۱۰۱). [زکریا] گفت: پروردگارا، چگونه مرا پسری خواهد بود و حال آن که زنم نازا است و من از سالخوردگی ناتوان شده‌ام (آل‌عمران/۴۰؛ مریم/۸)؟ گفت: فرمان چنین است. پروردگار تو فرموده این بر من آسان است. تو را در حالی که قبلاً چیزی نبودی آفریدم (مریم/۹). این‌چنین خدا هر چه بخواهد، انجام می‌دهد (آل‌عمران/۴۰). گفت: پروردگارا، برای من نشانه‌ای قرار ده. فرمود: نشانة تو این است که (آل‌عمران/۴۱؛ مریم/۱۰) سه شبانه [روز] با این که سالمی نمی‌توانی با مردم سخن ‌بگویی (مریم/۱۰). سه روز با مردم جز با اشاره نمی‌توانی سخن بگویی (آل‌عمران/۴۱). او را اجابت کردیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته کردیم زیرا آنان در کارهای نیک، شتاب می‌نمودند و ما را از روی رغبت و بیم می‌خواندند و در برابر ما فروتن بودند (انبیاء/۹۰).
[حواریون گفتند:] پروردگارا، به آن‌چه نازل کرده‌ای ایمان آوردیم. از این پیامبر، پیروی کردیم پس ما را با شاهدان بنویس (آل‌عمران/۵۳). حوّاریون گفتند: ای عیسی، پسر مریم، آیا پروردگارت می‌تواند برای ما مائده‌ای از آسمان نازل کند؟ گفت: اگر مؤمن هستید، از خدا پروا کنید. گفتند: می‌خواهیم از آن بخوریم و دل‌های ما مطمئن شود و بدانیم که به ما قطعاً راست گفته‌ای و خود از شاهدان آن باشیم. عیسی پسر مریم گفت: خداوندا، پروردگارا، از آسمان مائده‌ای برای ما بفرست تا عیدی برای اولین و آخرین ما و نشانه‌ای از سوی تو باشد. به ما روزی بخش زیرا تو بهترین روزی‌دهندگان هستی. خدا فرمود: من آن را برای شما خواهم فرستاد ولی هر کس از شما پس از آن کافر شود او را چنان عذابی کنم که هیچ یک از جهانیان را عذاب نکرده باشم (مائده/۱۱۲-۱۱۵).
آن‌گاه که جوانان به سوی غار پناه جستند، گفتند: ای پروردگارِ ما، از جانب خود به ما رحمتی بخش و در کارمان برای ما رشدی فراهم کن (کهف/۱۰). دل‌های آنان را استوار گردانیدیم، آن‌گاه که برخاستند و گفتند: پروردگارِ ما، پروردگار آسمان‌ها و زمین است. جز او هرگز معبودی را نخواهیم خواند که در این صورت قطعاً ناروا گفته‌ایم (کهف/۱۴).
ما به آنان (اقوامی که هلاک شدند) ستم نکردیم ولی آنان به خود ستم کردند پس چون فرمانِ پروردگارت آمد، خدایانی که به جای خدا می‌خواندند، هیچ به کارشان نیامد و جز بر هلاکت آنان نیفزود (هود/۱۰۱).
[ای پیامبر]، با خدا معبودی دیگر نخوان. معبودی جز او نیست (قصص/۸۸). با خدا معبودی دیگری نخوان که از عذاب‌شدگان خواهی شد (شعراء/۲۱۳). به دین حنیف روی آور و از مشرکان نباش. به جای خدا چیزی را که سود و زیانی به تو نمی‌رساند نخوان زیرا اگر چنین کنی قطعاً از ستمکاران هستی (یونس/۱۰۵-۱۰۶). بگو، آیا به جای خدا چیزی را بخوانیم که نه سودی به ما می‌رساند و نه زیانی؟ آیا پس از این‌که خدا ما را هدایت کرده است از عقیدۀ خود بازگردیم (انعام/۷۱)؟ بگو، من نهی شده‌ام کسانی را که غیر از خدا می‌خوانید، بپرستم. بگو، من از هوس‌های شما پیروی نمی‌کنم وگرنه گمراه می‌شوم و از هدایت‌کنندگان نخواهم بود (انعام/۵۶؛ غافر/۶۶). زمانی که از سوی پروردگارم برای من دلایل روشن رسیده باشد و دستور یافته‌ام که تسلیم پروردگار جهانیان باشم (غافر/۶۶). بگو، به من خبر دهید از شریکان خود که به جای خدا می‌خوانید. به من نشان دهید چه چیزی از زمین آفریده‌اند؟ آیا آنها در آسمان‌ها شرکت داشته‌اند (فاطر/۴۰؛ احقاف/۴)؟ یا به آنها کتابی داده‌ایم که دلیلی بر خود از آن دارند؟ بلکه ستمکاران جز فریب به یکدیگر وعده نمی‌دهند (فاطر/۴۰). بگو، کسانی را که به جای او پنداشته‌اید، بخوانید. آنها نه اختیاری دارند که از شما دفع زیان کنند و نه تغییری دهند (اسراء/۵۶). بگو، چه تصوّر می‌کنید، اگر خدا بخواهد صدمه‌ای به من برساند، آیا آن‌چه را به جای خدا می‌خوانید، می‌توانند صدمۀ او را برطرف کنند؟ یا اگر رحمتی برای من بخواهد، می‌توانند، رحمت او را بازدارند؟ بگو، خدا مرا بس است. اهل توکّل تنها بر او توکّل می‌کنند (زمر/۳۸). بگو، به من خبر دهید اگر راست می‌گویید، اگر عذاب خدا یا رستاخیز به شما برسد، غیر خدا را می‌خوانید؟ بلکه تنها او را می‌خوانید. اگر بخواهد آن‌چه را درخواست می‌کنید [از شما] برطرف می‌کند. [آن زمان است که] آن‌چه شریک او می‌سازید، فراموش می‌کنید (انعام/۴۰-۴۱).
چون بندة خدا (پیامبر) برخاست تا او را بخواند، نزدیک بود بر سر او فرو افتند. بگو، من تنها پروردگار خود را می‌خوانم و کسی را با او شریک نمی‌گردانم (جن/۱۹-۲۰).
بگو، خدایا، ای دارندة فرمانروایی، به هر کس خواهی فرمانروایی می‌دهی و از هر کس بخواهی بازمی‌ستانی. هر کس را بخواهی عزّت می‌بخشی و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی. همة خیرات به دستِ تو است. تو بر هر کاری توانا هستی. شب را به روز درمی‌آوری و روز را به شب درمی‌آوری. مرده را از زنده بیرون می‌آوری و زنده را از مرده بیرون می‌آوری و هر کس را بخواهی بی‌حساب روزی می‌دهی (آل‌عمران/۲۶-۲۷). بگو، پروردگارا، مرا در هر کاری وارد می‌کنی با راستی داخل کن و در هر کاری بیرون می‌آوری با راستی خارج کن. از سوی خود برای من نیرویی یاری‌بخش قرار بده (اسراء/۸۰). بگو، پروردگارا، ببخشای و رحمت کن. تو بهترین بخشایندگان هستی (مومنون/۱۱۸). در خواندن قرآن پیش از آن‌که وحی آن بر تو پایان یابد، شتاب نکن و بگو، پروردگارا، بر دانش من بیفزای (طه/۱۱۴). بگو، پروردگارا، از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم. پروردگارا از این‌که به نزد من حاضر شوند به تو پناه می‌برم (مومنون/۹۷-۹۸). از سر مهربانی، بال فروتنی بر آنها (پدر و مادر خود) بگستر. بگو، پروردگارا، آن دو را رحمت کن همان‌گونه که مرا در کودکی پروردند (اسراء/۲۴). [خدا آگاه است] از این سخن او (پیامبر) که: پروردگارا، این‌ها (مشرکان) قومی هستند که ایمان نخواهند آورد. [خدا فرمود:] از آنها روی برتاب و بگو: به سلامت. پس به زودی بدانند (زخرف/۸۸-۸۹). [پیامبر] گفت: پروردگارا، [بین ما و دشمنان] به حق داوری کن (انبیاء/۱۱۲). بگو، پروردگارا، اگر آن‌چه [از عذاب] به آنها (مشرکان) وعده داده ‌شده است به من نشان دهی، پروردگارا، پس مرا در [این عذاب‌ها] میان قوم ستمکار قرار نده (مومنون/۹۳-۹۴).
پیامبر و مومنان همگی گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا، آمرزش تو را می‌طلبیم. بازگشت به سوی توست. خدا هیچ‌کس را جز به اندازة توانش تکلیف نمی‌کند. هر چه [نیکی] به دست آورده است به سود اوست و هر چه [بدی] به دست آورده به زیان اوست. پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، بر ما نگیر. پروردگارا، هیچ بار گرانی بر ما نگذار. همچنان که بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی. پروردگارا، آن‌چه طاقت آن را نداریم بر ما تحمیل نکن. از ما درگذر. ما را بیامرز و بر ما رحمت آور. سرور ما تو هستی پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان (بقره/۲۸۵-۲۸۶).
از اموال آنان (کسانی که به گناهان خود اعتراف دارند و کار شایسته و ناشایست را با هم می‌آمیزند)، صدقه‌ای بگیر تا به وسیلۀ آن، آنان را پاک سازی. برای آنها دعا کن زیرا دعای تو برای آنها آرامشی است و خدا شنوای داناست (توبه/۱۰۳). کسانی را که پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان می‌خوانند در حالی که خشنودی او را می‌خواهند، مران. از حساب آنها چیزی بر عهدۀ تو نیست و از حساب تو چیزی بر عهدۀ آنان نیست تا آنها را برانی و از ستمکاران باشی (انعام/۵۲). با کسانی که پروردگار خود را صبح و شام می‌خوانند و خشنودی او را می‌خواهند، شکیبایی پیشه کن و چشمان خود را از آنها برمگیر که زیور زندگی دنیا را بخواهی (کهف/۲۸).
هر کس در این (عیسی)، پس از دانشی که برای تو آمده، با تو محاجّه کند، بگو، بیایید پسران ما و پسران شما، زنان ما و زنان شما، خودمان و خودتان را فرا خوانیم سپس دعا کنیم و نفرین خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم (آل‌عمران/۶۱).
خدا و فرشتگان او بر پیامبر رحمت (درود) می‌فرستند. ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بر او طلب رحمت کنید (درود بفرستید) و چنان‌که شایسته است تسلیم او شوید (و چنان‌که شایسته است به او سلام کنید) (احزاب/۵۶). چرا در راه خدا و مستضعفان، از مردان و زنان و کودکان، نمی‌جنگید؟ آنان که می‌گویند: پروردگارا، ما را از این شهری که اهل آن ستمکار هستند، بیرون ببر. از جانب خود برای ما سرپرستی و از نزد خود برای ما یاوری قرار بده (نساء/۷۵). [به یاد آورید] زمانی که از پروردگار خود درخواست کمک می‌کردید پس [دعای] شما را اجابت کرد که من شما را با هزار فرشتۀ پیاپی یاری خواهم کرد (انفال/۹).
برخی از بادیه‌نشینان کسانی هستند که به خدا و روز بازپسین ایمان دارند و آن‌چه را انفاق می‌کنند، مایۀ تقرّب نزد خدا و دعاهای پیامبر می‌دانند (توبه/۹۹).
کسانی که پس از آنها (مهاجر و انصار) آمدند، می‌گویند: پروردگارا، ما و آن برادران ما را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز. در دل‌های ما نسبت به کسانی که ایمان آورده‌اند، کینه‌ای مگذار. پروردگارا به راستی تو رئوف و مهربان هستی (حشر/۱۰).
[برخی از مسیحیان را] چون آن‌چه را که بر این پیامبر نازل شده است، بشنوند، می‌بینی، به خاطر آن‌ حقیقتی که شناخته‌اند، از چشمان آنها اشک می‌بارد. می‌گویند: پروردگارا، ایمان آوردیم پس ما را با گواهان بنویس. چرا به خدا و آن‌چه از حق که به سوی ما آمده است، ایمان نیاوریم در حالی که آرزو داریم پروردگارمان ما را با گروه صالحان [به بهشت] داخل کند؟ پس خدا به پاس آن‌چه گفتند: بهشت‌هایی را به آنها پاداش داد که از زیر آن نهرها روان است. در آن جاودانه هستند. این پاداش نیکوکاران است (مائده/۸۳-۸۴).
آن که به پدر و مادر خود گفت: اف بر شما. آیا به من وعده می‌دهید که بیرون آورده می‌شوم و حال آن‌که پیش از من نسل‌ها گذشتند [و برنخاستند]؟ آن دو به درگاه خدا زاری می‌کنند که وای بر تو. ایمان بیاور. وعدة خدا حق است (احقاف/۱۷).
سؤال‌کننده‌ای [از کافران] عذابی حتمی را درخواست کرد که مخصوص کافران است و دفع‌کننده‌ای ندارد و از طرف خدای صاحب درجات است (معارج/۱-۳). [کافران] گفتند: پروردگارا، اگر این [کتاب]، همان حقِ از جانب توست پس از آسمان سنگ‌هایی بباران یا عذابی دردناک بر سر ما بیاور. ولی تا تو در میان آنها هستی، خدا بر آن نیست که آنها را عذاب کند و تا آنها طلب آمرزش می‌کنند، خدا عذاب کنندۀ آنها نخواهد بود (انفال/۳۲-۳۳). دل‌های آنها (کافران) از این [سخن حق] در غفلت است و آنها غیر از این کارهایی دارند که آن را انجام می‌دهند تا وقتی که خوشگذرانان آنها را به عذاب گرفتار کردیم ناگاه فریاد به استغاثه، بلند می‌کنند. امروز فریاد به استغاثه، بلند نکنید که قطعاً شما از جانب ما یاری نخواهید شد. در حقیقت آیات من بر شما خوانده می‌شد و شما بودید که همواره به قهقرا می‌رفتید در حالی‌که از آن تکبّر می‌ورزیدید و شب بدگویی می‌کردید (مومنون/۶۳-۶۷).
در انتظار روزی باش که آسمان دودی نمایان برمی‌آورد که مردم را فرو می‌گیرد. این است عذابی پردرد. [می‌گویند:] پروردگارا، این عذاب را از ما دفع کن که ما ایمان داریم (دخان/۱۰-۱۲). مردم را از روزی که عذاب بر آنها می‌آید، بترسان. پس آنها که ستم کرده‌اند، می‌گویند: پروردگارا، ما را تا چندی مهلت بخش تا دعوت تو را پاسخ گوییم و از فرستادگان پیروی کنیم. [به آنها گفته می‌شود:] مگر شما پیش از این سوگند نمی‌خوردید که شما را فنایی نیست (ابراهیم/۴۴)؟
آن‌گاه که فرستادگان ما به سوی آنها (کسانی که بر خدا دروغ می‌بندند یا آیات او را تکذیب‌ می‌کنند) می‌آیند تا جان آنها را بگیرند، به آنان می‌گویند: معبودهایی که به جای خدا می‌خواندید، کجا هستند؟ گویند: از دست ما رفته‌اند و بر ضدّ خود گواهی می‌دهند که کافر بودند (اعراف/۳۷). آن‌گاه که مرگ یکی از آنها فرارسد، می‌گوید: پروردگارا، مرا بازگردانید شاید من در آن‌چه وانهاده‌ام، کار نیکی انجام دهم (مومنون/۹۸-۹۹).
دعا- قیامت، در آن روز خدا، پیامبر و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، خوار نمی‌گرداند. نور آنها پیشاپیش آنها و سمت راست آنان روان است. می‌گویند: پروردگارا، نور ما را برای ما کامل گردان و بر ما ببخشای زیرا تو بر هر چیزی توانا هستی (تحریم/۸).
[اهل بهشت در آنجا] گویند: به راستی ما قبلاً در میان خانوادة خود ترسان بودیم پس خدا بر ما منّت نهاد و از عذاب نافذ نگاه داشت زیرا ما پیش از این او را می‌خواندیم. بی‌تردید او همان نیکوکار و مهربان است (طور/۲۶-۲۸). دعای آنها در آنجا این است: خدایا تو منزّهی. درود آنان در آنجا سلام است و پایان دعای آنها این است که ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است (یونس/۱۰). درحقیقت کسانی که گفتند، پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنها فرود می‌آیند [و می‌گویند:] … هر چه در بهشت بطلبید، خواهید داشت (فصّلت/۳۰-۳۱ ). [پرهیزگاران] در بهشت هر میوه‌ای را آسوده‌خاطر می‌طلبند (دخان/۵۵). آنها در بهشت تکیه می‌زنند [و] میوه‌های فراوان و نوشیدنی در آن‌جا طلب می‌کنند (ص/۵۱). در بهشت برای اهل‌بهشت میوه و هر چه دلشان بخواهد برای آنها هست (یس/۵۷).
چون چشم آنها (کسانی که هنوز به بهشت نرفته‌اند ولی امید آن را دارند) به دوزخیان گردانیده شود، می‌گویند: پروردگارا، ما را با ستمکاران قرار مده (اعراف/۴۷).
پیامبر [در قیامت] می‌گوید: پروردگارا، امّت من این قرآن را کنار گذاشتند (فرقان/۳۰). کسی که کارنامه‌اش از پشت سر به او داده شود به زودی هلاک [خود] را می‌خواهد (انشقاق/۱۰-۱۱). هیچ گناهکاری بار [گناه] دیگری را بر‌ دوش نمی‌کشد. اگر [شخصِ] گرانباری، [دیگری را] به سوی بار گناه خود دعوت کند، چیزی از آن برداشته ‌نمی‌شود، هر چند خویشاوند باشد (فاطر/۱۸). [کسانی که میزان اعمال آنها سبک باشد] می‌گویند: پروردگارا، بدبختی ما بر ما چیره شد. ما مردمی گمراه بودیم. پروردگارا، ما را از این آتش بیرون آور. پس اگر [باز به بدی] برگشتیم در آن صورت ستمگر خواهیم بود. [خدا] می‌فرماید: در آن گم شوید و با من سخن نگویید. همانا گروهی از بندگان من بودند که می‌گفتند: پروردگارا، ایمان آوردیم پس بر ما ببخشای و به ما رحم کن. تو بهترین مهربانان هستی امّا شما آنها را به ریشخند گرفتید تا این که ذکر مرا از یاد شما بردند و شما هم‌چنان بر آنها می‎خندیدید. من امروز به آنها برای این‌که صبر کردند، پاداش دادم. بی‌تردید آنها رستگار هستند (مومنون/۱۰۶-۱۱۱). کاش هنگامی را که مجرمان در نزد پروردگار خود سرهای خود را به زیر انداخته‌اند، می‌دیدی که [می‌گویند:] پروردگارا، [حقیقت را] دیدیم و شنیدیم. ما را بازگردان تا کار شایسته کنیم زیرا ما به یقین رسیده‌ایم (سجده/۱۲). کسانی که در آتش هستند، به نگهبانان جهنّم می‌گویند: پروردگار خود را بخوانید تا یک روز از این عذاب را به ما تخفیف دهد. گویند: مگر پیامبران شما دلایل روشن برای شما نیاوردند؟ می‌گویند: چرا. می‌گویند: پس بخوانید که دعای کافران جز در بیراهه نیست (غافر/۴۹-۵۰).
چون کافران را در جای تنگی از دوزخ، زنجیرشده بیندازند، آنجاست که مرگ [خود] را می‌خواهند. امروز یک بار هلاک [خود] را نخواهید و بسیار هلاک [خود] را بخواهید(فرقان/۱۳-۱۴). کافران در آنجا (جهنّم) فریاد برآورند: پروردگارا، ما را بیرون بیاور تا غیر از آن‌چه می‌کردیم، کار شایسته کنیم. مگر شما را عمر دراز ندادیم که هر کس که پندپذیر است در آن مدّت پند گیرد و آیا برای شما هشداردهنده نیامد؟ پس بچشید که برای ستمگران یاوری نیست (فاطر/۳۷). [کافران] می‌گویند: پروردگارا، دوبار ما را به میراندی و دو بار ما را زنده گرداندی. به گناهان خود اعتراف کردیم پس آیا راه بیرون شدنی هست؟ این [کیفر] برای آن است که چون خدا به تنهایی خوانده می‌شد، کفر می‌ورزیدید و چون به او شرک آورده می‌شد، ایمان می‌آوردید (غافر/۱۱-۱۲). روزی که چهره‌های کافران را در آتش زیر و رو می‌کنند، می‌گویند: پروردگارا، ما رؤسا و بزرگان خود را اطاعت کردیم. آنها ما را گمراه می‌کردند. پروردگارا، آنان را دوچندان عذاب بده و آنها را لعنت کن. لعنتی بزرگ (احزاب/۶۷-۶۸). کسانی که کفر ورزیدند، [در آتش] می‌گویند: پروردگارا، آن دو از جن وانس که ما را گمراه کردند به ما نشان بده تا آنها را زیر قدم‌های خود قرار دهیم تا از پست‌ترین‌ها شوند (فصّلت/۲۹). [طغیانگران در جهنّم] می‌گویند: پروردگارا، هر کس این را از پیش، برای ما فراهم آورده است، عذاب او را در آتش دوچندان کن (ص/۶۱). هر بار که امّتی در آتش داخل شود، هم‌کیشان خود را لعنت کند تا چون همگی به هم بپیوندند، پیروان دربارة پیشوایان خود می‌گویند: پروردگارا، اینان ما را گمراه کردند پس دو برابر عذاب آتش به آنها بده. [خدا] می‌فرماید: برای هر کدام دو چندان است ولی شما نمی‌دانید (اعراف/۳۸).
چون کسانی که شرک ورزیدند، شریکان خود را ببینند، می‌گویند: پروردگارا، این‌ها بودند آن شریکانی که ما به جای تو می‌خواندیم. [شریکان] سخن آنها را رد می‌کنند که شما قطعاً از دروغگویان هستید (نحل/۸۶). [یاد کن] روزی را که [خدا] می‌گوید: آنهایی را که شریکان من پنداشتید، ندا دهید. پس آنها را بخوانند ولی اجابتشان نکنند (کهف/۵۲). گفته می‌شود: شریکان خود را فرا خوانید پس آنها را می‌خوانند ولی پاسخشان نمی‌دهند و عذاب را می‌بینند. [ارزو می‌کنند] ای کاش، هدایت یافته بودند (قصص/۶۴). [روز رستاخیز] آن‌چه قبلاً می‌خواندند، از نظر آنان ناپدید می‌شود و آگاه می‌شوند که راه فراری ندارند (فصّلت/۴۸). [در آتش به تکذیب‌کنندگان] گفته شود: آنچه را در برابر خدا شریک می‌ساختید، کجا هستند؟ می‌گویند: از نظر ما ناپدید شده‌اند بلکه [گویی] قبلاً ما چیزی را نمی‌خواندیم. این‌گونه خدا کافران را در گمراهی می‌گذارد (غافر/۷۳-۷۴).

استغفار، تضرّع، توبه، تسبیح و تنزیه، پناه، حمد، ذکر، عبادت، کمک خواستن