دستمزد

دستمزد، اُجرت، این مفهوم از مادّۀ «ا ج ر» ۳۰ بار و «ج ز ی» ۳ بار و با آیاتی که این مفهوم را دارد، آمده است.

چکیده: خدا سفارش کرده که مزدِ عاملان جمع آوری زکات را از صدقات بدهید. دستمزدِ دایة فرزندان و زنان مطلّقه که کودک شما را شیر می‌دهند، را بدهید. نیکان و پرهیزگارترینِ مردم هنگامی که انفاق و اطعام می‌کنند، برای رضای خدا است و دستمزدی نمی‌خواهند. پیامبران نیز برای رسالت خود دستمزدی از مردم نمی‌خواهند.

صدقه‌ها فقط به فقرا، بینوانان، (دستمزدِ) عاملانِ جمع‌آوری زکات، … تعلّق دارد. این فریضه‌ای از جانب خداست (توبه/۶۰).

اگر خواستید برای فرزندان خود دایه بگیرید، بر شما گناهی نیست. به شرط آن‌که دستمزدی را که در نظر دارید به درستی بپردازید. از خدا پروا دارید. بدانید خدا به آن‌چه می‌کنید، بیناست (بقره/۲۳۳).

اگر زنانِ مطلّقه، کودک شما را شیر می‌دهند، دستمزد آنها را بدهید (طلاق/۶).

نیکان به پاسِ دوستیِ [خدا] بینوا، یتیم، و اسیر را خوراک می‌دادند [و می‌گفتند:] ما فقط برای رضای خدا شما را اطعام می‌کنیم . هیچ دستمزد و سپاسی از شما نمی‌خواهیم (انسان/۹-۸).

پرهیزگارترینِ [مردم] از آن [آتش ِزبانه‌دار] دور داشته خواهد شد. همان که مال خود را می‌دهد تا پاک شود و هیچ کس را به قصد دستمزد یافتن، نعمت نمی‌بخشد جز خواستنِِ رضایِِ پروردگار خود که بسی برتر است. قطعاَ به زودی خشنود خواهد شد (لیل/۲۱-۱۷).

[ای پیامبر] آیا از آنها دستمزدی می‌خواهی و آنان از پرداختِ آن گرانبارند (طور/۴۰؛ قلم/۴۶)؟ تو بر این کار دستمزدی از آنان نمی‌خواهی (یوسف/۱۰۴). بگو: من از شما هیچ دستمزدی نمی‌خواهم (انعام/۹۰؛ ص/۸۶). من از کسانی نیستم که چیزی را از خود بسازم (ص/۸۶). بگو، بر این [رسالت] دستمزدی از شما نمی‌خواهم جز این‌که هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگار خود گیرد (فرقان/۵۷). بگو: هر دستمزدی که از شما خواستم آن برای خودتان است. مزدِ من جز بر خدا نیست. او بر هر چیزی گواه است (سبأ/۴۷). من از شما دستمزدی نمی‌خواهم جز محبت و دوستیِ خویشان را و هرکس نیکی کند، برای او در آن نیکی می‌افزاییم (شوری/۲۳).

نوح به قوم خود گفت: ای قوم من، براین [رسالت] مالی از شما نمی‌خواهم. مزدِ من جز بر عهدۀ خدا نیست (هود/۲۹). اگر روی گردانید من دستمزدی از شما نمی‌خواهم. مزدِ من جز بر عهدۀ خدا نیست.(یونس/۷۲؛ شعراء/۱۰۹).

هود گفت: ای قوم من، برای این [رسالت] پاداشی از شما نمی‌خواهم. مزدِ من جز بر عهدۀ کسی که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمی‌اندیشید (هود/۵۱)؟ هود (شعراء/۱۲۷)، صالح ( شعراء/۱۴۵)، لوط (شعراء/۱۶۴) و شعیب (شعراء/۱۸۰)، به اقوام خود گفتند: بر این [رسالت] دستمزدی از شما نمی‌خواهم. مزدِ ما جز بر عهدۀ پروردگار جهانیان نیست (شعراء/۱۲۷، ۱۴۵، ۱۶۴، ۱۸۰).

یکی از آن دو زن [دختران شعیب] در حالی که به حیا، گام برمی‌داشت نزد موسی آمد و گفت: پدرم تو را می‌طلبد تا تو را به پاداش آب دادن (گوسفندان) برای ما دستمزد دهد. یکی از آن دو دختر گفت: ای پدر، او را استخدام کن زیرا بهترین کسی است که استخدام می‌کنی. نیرومند و در خور اعتماد است. [شعیب] گفت: من می‌خواهم یکی از این دو دختر را به ازدواج تو درآورم به این شرط که هشت سال برای من کار کنی. اگر ده سال را تمام گردانی اختیار با تو است. نمی‌خواهم بر تو سخت گیرم. مرا ان شاءالله از درستکاران خواهی یافت (قصص/۲۵-۲۷).

(موسی و عبدِصالحِ) او رفتند تا به اهل قریه‌ای رسیدند. از مردم آنجا خوراکی خواستند. [آنها] از مهمان نمودن آنان خودداری کردند. پس در آنجا دیواری یافتند که می‌خواست فرو ریزد و [بندة ما] آن را استوار کرد. موسی گفت: اگر می‌خواستی می‌توانستی برای آن دستمزدی بگیری (کهف/۷۷).

چون ساحران پیش فرعون آمدند، گفتند: آیا اگر ما پیروز شدیم واقعاً برای ما دستمزدی خواهد بود (اعراف/۱۱۳؛ شعراء/۴۱)؟ گفت: آری. در آن صورت قطعاَ از مقرّبان خواهید شد (اعراف/۱۱۴؛ شعراء/۴۲).

مردی از دورترین جای شهر شتابان آمد و گفت: ای مردم، از این فرستادگان پیروی کنی. از کسانی که دستمزدی از شما نمی‌خواهند و خود هدایت یافته هستند (یس/۲۰-۲۱).