داستان

داستان،قصّه، این مفهوم از مادّة « ق ص ص» ۱۸ بار و «ح د ث» ۷ بار آمده است.

چکیده: خدا با بیان داستان‌های پیامبران و امّت‌های گذشته، انسان‌ها را به عبرت و پند گرفتن از آنها و اندیشیدن در احوال آنها فرا می‌خواند. این داستان‌ها برای مومنان رحمت، هدایت و تذکّر است.

ما با این قرآن که به تو وحی کرد‌ه‌ایم، به بهترین [شیوة] داستانسرایی، برای تو داستان می‌گوییم و تو قطعاً پیش از این از بی‌خبران بودی (یوسف/۳). مسلماً پیش از تو رسولانی را فرستادیم. [داستان] برخی از آنها را بر تو حکایت کرده‌ایم و برخی از آنها را بر تو حکایت نکرده‌ایم (غافر/۷۸). رسولانی [فرستادیم] که در حقیقت [داستان] آنها را قبلاً بر تو حکایت کردیم و پیامبرانی که [داستان] آنها را بر تو حکایت نکرده‌ایم (نساء/۱۶۴). این (داستان‌های انبیا) از خبرهای آن شهرهاست که آن را بر تو حکایت می‌کنیم. بعضی از آنها بر پا هستند و برخی ویران شده‌اند. ما به آنها ستم نکردیم بلکه آنها به خودشان ستم کردند … (هود/۱۰۰). ما از اخبار این شهرها بر تو حکایت می‌کنیم. در حقیقت پیامبران آنها با حجّت‌های آشکار به سوی آنها آمدند ولی آنها بر آن نبودند که به آن‌چه قبلاً تکذیب کرده بودند، ایمان آورند (اعراف/۱۰۱). هرگاه پیامبری برای امّتی آمد او را تکذیب کردند. ما نیز آنها را از پی یکدیگر [به هلاکت] درآوردیم و آنها را داستان‌ها گرداندیم. دور باد قومی که ایمان نمی‌آورند (مومنون/۴۴). هر یک از اخبار پیامبران را که بر تو حکایت می‌کنیم، چیزی است که دلت را به آن استوار می‌گردانیم. در این [داستان‌ها] حقیقت برای تو آمده است و برای مومنان اندرز و تذکّری است (هود/۱۲۰). به راستی در داستان‌های آنها [پیامبران] برای خردمندان عبرتی است. [این قرآن] سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد بلکه تصدیق‌کنندة آن [کتابی] است که پیش از او است و بیان هر چیزی است و برای مردمی که ایمان می‌آورند، رهنمود و رحمتی است (یوسف/۱۱۱). بدون شک [در قیامت] داستان آنها (پیامبران و امّت‌های گذشته) را از روی علم برای آنها حکایت خواهیم کرد و ما از [احوال] آنها غایب نبوده‌ایم (اعراف/۷).

هنگامی که [موسی] نزد او (شعیب) آمد و داستان خود را بر او حکایت کرد، او گفت: نترس که از گروه ستمکاران نجات یافتی (قصص/۲۵). داستان حقیقی [مسیح] همین است [که قرآن بیان می‌کند] (آل‌عمران/۶۲).

این گونه (با بیان داستان موسی) از اخبار پیشین بر تو حکایت می‌کنیم (طه/۹۹). ما خبر اصحاب کهف را بر تو حکایت می‌کنیم (کهف/۱۳). خبر آن کس را که آیات خود را به او داده بودیم، برای آنان بخوان که از آن آیات جدا شد. پس شیطان او را دنبال کرد و از گمراهان شد. اگر می‌خواستیم [مقام] او را به وسیلة آن (آیات) بالا می‌بردیم امّا او به دنیا گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد. … پس این داستان را حکایت کن. شاید آنان بیندیشند (اعراف/۱۷۵-۱۷۶).

[قوم سبأ] گفتند: پروردگارا، میان سفرهای ما را فاصله انداز و بر خود ستم کردند پس آنها را داستان‌ها گرداندیم و آنان را سخت تار و مار کردیم. قطعاً در این [داستان] برای هر شکیبای سپاسگزاری نشانه‌هاست (سبأ/۱۹). آیا داستان میهمانان ارجمند ابراهیم به تو رسید (ذاریات/۲۴)؟ آیا داستان موسی بر تو آمد (نازعات/۱۵؛ طه/۹)؟ آیا داستان سپاهیانِ فرعون و ثمود بر تو آمد (بروج/۱۷-۱۸)؟

ما بر یهودیان آن‌چه را قبلاً بر تو حکایت کردیم، حرام کرده بودیم. ما در حقّ آنان ستم نکردیم بلکه آنها خود به خویشتن ستم می‌کردند (نحل/۱۱۸).

از مردم کسانی هستند که خریدار سخن بیهوده هستند تا [مردم را] بدون هیچ دانشی از راه خدا گمراه کنند و آن را به ریشخند گیرند. برای آنها عذابی خوارکننده خواهد بود (لقمان/۶).

خبر