حق

حق، ثابت، درست، سهم، این مفهوم از مادّۀ «ح ق ق» ۲۸۷ بار آمده است.

چکیده: خدا و هر آن‌چه از جانب اوست حق است. خدا تثبیت‌کنندۀ حق و نابودکنندۀ باطل است. خلقت خدا و فرمانِ داوریِ خدا، حق است. او به حق دعوت می‌کند و از باطل برحذر می‌دارد. خدا از بندگان مومن خود انتظار دارد تابع حق باشند جز حق نگویند به حق دعوت و داوری کنند.

خدا حق است (حج/۶۲،۶؛ لقمان/۳۰؛ فصّلت/۵۳). خدا والاست، آن فرمانروای حق (مومنون/۱۱۶؛ طه/۱۱۴). به ‌زودی آیات خود را در آفاق و در نفوس آنها، به آنان خواهیم نمود تا برای آنها روشن شود که او حق است (فصّلت/۵۳). شب را در روز وارد می‌کند و روز را در شب وارد می‌کند … این از آن روست که تنها خدا حق است و آنچه به جای او می‌خوانند باطل است (حج/۶۱-۶۲). آیا ندیده‌ای که خدا شب را در روز درمی‌آورد و روز را در شب درمی‌آورد و آفتاب و ماه را تسخیر کرده است که هر یک تا سرآمدی معیّن در حرکت هستند؟ خدا به آن‌چه می‌کنید آگاه است. این دلیل آن است که خدا خود، حق است و غیر از او هر چه می‌خوانند باطل است (لقمان/۲۹-۳۰). این (آفرینش و رستاخیز انسان) از آن روست که خدا حق است (حج/۶). سوگند به پروردگار آسمان و زمین که او واقعاً حق است. همان‌گونه که شما سخن می‌گویید (ذاریاّت/۲۳). آن‌جا (هنگام سختی‌ها آشکار می‌شود) که وَلایت از آنِ خدای حق است (کهف/۴۴).

هر گاه که می‌گوید، باش، بی‌درنگ موجود می‌شود. سخن او حق است (انعام/۷۳). او حق را می‌گوید (احزاب/۴). حق را بیان می‌کند (انعام/۵۷) و به حق حکم می‌کند (غافر/۲۰). او از [بیان] حق شرم نمی‌کند (احزاب/۵۳). حق [از من] است و حق را می‌گویم که به یقین جهنّم را از تو (شیطان) و هر کس از آنان (بندگان) که از تو پیروی کند، یکسره پر خواهم کرد (ص/۸۴-۸۵). این سخن از من حق است که بی‌تردید جهنّم را از همۀ جنّیان و آدمیان پر خواهم کرد (سجده/۱۳).

دعوت حق، از آنِ خداست (رعد/۱۴). کارها به سوی خدا بازگردانیده می‌شود. ای مردم، قطعاً وعدۀ خدا حق است. پس مبادا زندگی دنیا شما را فریب دهد و مبادا [شیطان] فریب‌کار، شما را به [کرم] خدا بفریبد (فاطر/۴-۵). ای مردم، از پروردگارتان پروا کنید. بترسید از روزی که هیچ پدری به کار فرزندش نمی‌آید و هیچ فرزندی به کار پدرش نخواهد آمد. به یقین وعدۀ خدا حق است. پس زندگی دنیا شما را نفریبد و آن فریب‌کار شما را به خدا مغرور نکند (لقمان/۳۳). بازگشت همۀ شما به سوی اوست. وعدۀ خدا حق است (یونس/۴

خدا از مومنان جان و مال آنان را به بهای این‌که بهشت برای آنها  باشد، خریده است. همان کسانی که در راه خدا می‌جنگند، می‌کشند و کشته می‌شوند. [این] در تورات، انجیل و قرآن وعدۀ حقّی بر عهدۀ اوست. چه کسی از خدا به عهد خویش وفادارتر است (توبه/۱۱۱)؟ جایگاه آنها (مشرکان) جهنّم است و راه گریزی از آن ندارند و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، به زودی آنان را در باغ‌هایی که از زیر آن نهرها روان است درآوریم. همیشه در آن جاودان هستند و وعدۀ خدا حق است. چه کسی در سخن از خدا راستگوتر است (نساء/۱۲۱-۱۲۲)؟ به یقین کسانی که ایمان آورده، کارهای شایسته کردند، باغ‌های پرنعمت خواهند داشت که در آن جاودانه می‌مانند. وعدۀ خدا حق است (لقمان/۸-۹).

خدا آسمان‌ها، زمین و آنچه را میان آن دو است جز به حق و تا سرآمدی معّین نیافریده است (روم/۸). ما آسمان‌ها، زمین و آنچه را میان آن دو است، جز به حق (حجر/۸۵؛ احقاف/۳) و تا سرآمدی معّین نیافریدیم (احقاف/۳). آسمان‌ها، زمین و آنچه میان آن دو است را به بازی نیافریده‌ایم. آنها را جز به حق نیافریده‌ایم، لیکن بیشتر آنها نمی‌دانند (دخان/۳۸-۳۹). خدا آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید (انعام/۷۳؛ نحل/۳؛ عنکبوت/۴۴؛ زمر/۵؛ تغابن/۳). خدا آسمان و زمین را به حق آفرید تا هر کس به موجب آنچه به دست آورده، جزا داده شود و به آنها ستم نمی‌شود (جاثیه/۲۲). آیا ندیده‌ای که خدا آسمان‌ها و زمین را به حق آفریده است (ابراهیم/۱۹)؟ اوست کسی که خورشید را روشنایی بخشید. ماه را تابان کرد و برای آن منزل‌هایی معّین کرد تا شمارۀ سال‌ها و حساب [کارها] را بدانید. خدا اینها را جز به حق نیافریده است (یونس/۵).

بگو، کیست که از آسمان و زمین به شما روزی می‌دهد؟ یا کیست که حاکم بر گوش‌ها و دیدگان است؟ کیست که زنده را از مرده بیرون ‌می‌آورد و مرده را از زنده بیرون می‌آورد؟ کیست که کارها را تدبیر می‌کند؟ خواهند گفت: خدا. پس بگو، آیا پروا نمی‌کنید؟ این است خدا، پروردگارِ حقّ شما. بعد از [بیان] حق جز گمراهی چیست؟ پس چگونه شما رویگردان می‌شوید؟ این‌گونه سخن پروردگارت بر کسانی که نافرمانی کردند به تحقّق پیوست زیرا آنان ایمان نمی‌آوردند (یونس/۳۱-۳۳).

خدا باطل را محو و حق را با سخنان خود محقّق می‌کند (شوری/۲۴). خدا با کلمات خود حق را محقّق می‌کند هر چند مجرمان را خوش نیاید (یونس/۸۲). حق را بر سر باطل می‌افکنیم تا آن را درهم بشکند و ناگهان آن نابود می‌شود (انبیاء/۱۸). بگو، بی‌گمان، پروردگارم حق را [بر باطل] می‌افکند. حق آمد. باطل آغاز نمی‌کند و باز نمی‌گردد (سبأ/۴۸-۴۹). بگو حق آمد و باطل نابود شد. بی‌شک باطل نابود شدنی است (اسراء/۸۱).

[خدا] از آسمان آبی فرستاد. پس رود‌هایی به اندازۀ گنجایش خودشان روان شدند و سیل، کفی بلند روی خود برداشت. از آن‌چه برای به دست آوردن زینتی یا کالایی در آتش می‌گدازند هم، نظیر آن کفی برمی‌آید. خدا حق و باطل را چنین مَثَل می‌زند. امّا کف، بیرون افتاده، از میان می‌رود. ولی آن‌چه به مردم سود می‌رساند در زمین باقی می‌ماند. خدا مَثَل‌ها را چنین می‌زند (رعد/۱۷). خداوند از این‌که به پشه‌ای یا فراتر از آن مَثَل بزند، شرم نمی‌کند. آنان که ایمان آورده‌اند، می‌دانند که آن مَثَل حق و از جانب پروردگار آنان است (بقره/۲۶).

قسم به عصر. بی‌تردید انسان‌ها همه در خسران هستند مگر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند و یکدیگر را به حق سفارش نمودند و به صبر توصیه کردند (عصر/۱-۳). از میان کسانی که آفریده‌ایم، گروهی هستند که به حق هدایت می‌کنند و به حق داوری می‌نمایند (اعراف/۱۸۱). گمان به هیچ وجه [آدمی را] از حق بی‌نیاز نمی‌کند (یونس/۳۶؛ نجم/۲۸). چون فرمان خدا برسد، به حق داوری می‌شود. آنجاست که باطل‌کاران زیان می‌کنند (غافر/۷۸).

هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، فرستادگان ما جان او را می‌ستانند و آنها کوتاهی نمی‌کنند. آن‌گاه به سوی خدا، مولای به حقّ خود برگردانیده می‌شوند (انعام/۶۱،۶۲). سکرات مرگ به حق بیاید [و گفته شود:] این همان است که از آن می‌گریختی (ق/۱۹).

آن حقیقت حتمی (رستاخیز). آن حقیقت حتمی چیست ؟ و تو چه دانی که آن حقیقت حتمی چیست؟ ثمود و عاد آن حادثۀ کوبنده را تکذیب کردند (حاقه/۱-۴). آن‌گاه که آسمان از هم بشکافد و پروردگارش را فرمان برد و حق همین است و آن‌گاه که زمین کشیده شود، آن‌چه در آن است بیرون افکنده، تهی شود و پروردگار خود را فرمان برد و حق همین است. ای انسان، بی‌گمان تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاش هستی و او را ملاقات خواهی کرد (انشقاق/۱-۶). آن روز، روزِ حق است. پس هر کس خواهد، راه بازگشتی به سوی پروردگار خود پیش گیرد (نبأ/۳۹). کسانی که ایمان آورده‌اند از آن (رستاخیز) در هراس هستند و می‌دانند که آن حق است (شوری/۱۸). آن روز فرمانرواییِ حق از آنِ [خدای] رحمان است (فرقان/۲۶). روزی که همۀ آنان (مردم) را گرد می‌آوریم، آن‌جاست که هر کسی آن‌چه از پیش فرستاده است، بازیابد و به سوی خدا، مولای حقّ خود بازگردانیده می‌شوند (یونس/۲۸،۳۰). در آن روز، سنجش [اعمال]، حق است (اعراف/۸). آن وعدۀ حق نزدیک می‌شود و به ناگاه چشمان کسانی که کافر شدند، خیره می‌شود (انبیاء/۹۷). روزی که فریاد [رستاخیز] را به حق می‌شنوند، آن روز، روز بیرون شدن [از قبرها] است (ق/۴۲).

بار دیگر در صور دمیده می‌شود  … پیامبران و شاهدان را بیاورند و میان آنان (مردم) به حق داوری گردد.  به آنها ستم نمی‌شود و هر کسی آن‌چه انجام داده است، به تمامی داده شود (زمر/۶۸، ۶۹-۷۰) [سرانجام] میان آنها (بندگان) به حق داوری می‌شود (زمر/۷۵). بگو، پروردگارمان، ما و شما را جمع می‌کند سپس میان ما به حق داوری می‌کند. او داور دانا است (سبأ/۲۶). آن روز، خدا جزای حقِّ آنان را کامل می‌دهد و می‌فهمند که خدا همان حقّ آشکار است (نور/۲۵). نزد ما کتابی است که [دربارۀ اعمال بندگانی] به حق سخن می‌گوید و به آنان ستم نمی‌شود (مومنون/۶۲). هر امّتی به سوی کارنامۀ خود فراخوانده می‌شود که امروز سزای آن‌چه می‌کردید، می‌بینید. این است کتاب ما که علیه شما به حق سخن می‌گوید. به راستی ما از آن‌چه می‌کردید، نسخه برمی‌داشتیم (جاثیه/۲۸-۲۹). در پیشگاه خدا شفاعت جز برای کسی که خدا به او اجازه دهد سود ندارد تا آن‌گاه‌ که هراس از دل آنها برطرف شود، می‌گویند: پروردگارتان چه گفت؟ می‌گویند: حق را [گفت]. او بلند مرتبه و بزرگ است (سبأ/۲۳).

روزی که از هر امّتی گواهی می‌آوریم  و [به مشرکان] می‌گوییم، برهان خود را بیاورید. آن‌گاه بدانند که حق از آنِ خداست و آن‌چه افترا می‌بستند از دست آنها می‌رود (قصص/۷۵). اگر بنگری هنگامی که در برابر پروردگارشان بازداشته می‌شوند، خدا [به کافران] می‌فرماید: آیا این حق نیست؟ می‌گویند: بله. سوگند به پروردگارمان [که حق است]. می‌فرماید: پس [به سزای] این‌که انکار می‌کردید، عذاب را بچشید (انعام/۳۰). روزی که کافران بر آتش عرضه می‌شوند، [از آنها می‌پرسند:] آیا این [آتش] حق نیست؟ گویند: بله. به پروردگارمان سوگند [حق است]. گوید: پس به سزای این‌که انکار می‌کردید، عذاب را بچشید (احقاف/۳۴). [در جهنم نگهبان دوزخ به مجرمان می‌گوید:] بی‌گمان حق را برای شما آوردیم. لیکن بیشتر شما حق را خوش نداشتید (زخرف/۷۸). روزی که تأویل آن (قرآن) فرارسد، کسانی که آن را پیش از آن به فراموشی سپرده‌اند، می‌گویند: قطعاً فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند … به راستی آنان به خود زیان زدند و آن‌چه را به دروغ می‌ساختند، از دست دادند (اعراف/۵۳). چون کار از کار گذشت، شیطان می‌گوید: بی‌گمان خدا به شما وعده داد، وعدۀ حق و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم. مرا بر شما هیچ تسلّطی نبود جز این‌که شما را دعوت کردم و شما من را اجابت نمودید (ابراهیم/۲۲). بی‌تردید این جدال اهل آتش، حق است (ص/۶۴). [کسانی که ایمان آورده، کارهای شایسته کردند در بهشت] می‌گویند: بی‌تردید فرستادگانِ پروردگار ما، حق را آوردند (اعراف/۴۳). اهل بهشت، اهل آتش را ندا می‌دهند: ما آن‌چه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، حق یافتیم. آیا شما آن‌چه را پروردگارتان وعده داده بود، حق یافتید؟ می‌گویند: آری (اعراف/۴۴).

حق اقوام، مردم امّتی یگانه بودند پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند، داوری کنند (بقره/۲۱۳). خداست که کتاب و ترازو را به حق نازل کرد (شوری/۱۷).

نوح پروردگار خود را ندا داد و گفت: پروردگارا، پسرم از کسان من است و قطعاً وعدۀ تو حق است. تو بهترین داوران هستی (هود/۴۵).

صیحه آنها [قوم پس از نوح  که پیامبر خود را تکذیب کردند]  را به حق  فراگرفت و آنان را خاشاکی گردانیدیم (مومنون/۴۱).

پدر و قوم ابراهیم به او گفتند: آیا حق را برای ما آورده‌ای یا شوخی می‌کنی (انبیاء/۵۵)؟ [مهمانان ابراهیم] به او گفتند: ما تو را به حق بشارت دادیم پس از ناامیدان نباش (حجر/۵۵).

فرشتگان به لوط گفتند: ما حق را برای تو آورده‌ایم و قطعاً ما راستگویان هستیم (حجر/۶۴).

همسر عزیز [مصر] گفت: اکنون حق آشکار شد. من بودم که از او کام خواستم. بی‌شک او از راستگویان است (یوسف/۵۱). یوسف پدر و مادر خود را بر تخت نشانید و همۀ آنان پیش او به سجده در افتادند. او گفت: ای پدر، این تعبیر خواب پیشین من است. به یقین پروردگارم آن را حق قرار داد … (یوسف/۱۰۰).

 [ذوالقرنین] گفت: چون وعدۀ پروردگار من فرا رسد آن (سد) را درهم کوبد. وعدۀ پروردگار من حق است (کهف/۹۸).

شعیب گفت: … پروردگارا، میان ما و قوم ما، به حق داوری کن. تو بهترین داوران هستی (اعراف/۸۹).

موسی را به مادرش بازگرداندیم تا چشم او روشن شود و غم نخورد و بداند که وعدۀ خدا حق است. ولی بیشتر آنها نمی‌دانند (قصص/۱۳). موسی به فرعون گفت: شایسته‌ است که دربارۀ خدا جز حق نگویم. بی‌گمان من دلیل روشنی از سوی پروردگارم برای شما آوردم پس فرزندان اسرائیل را همراه من بفرست (اعراف/۱۰۵). ما به موسی وحی کردیم که عصای خود را بیفکن. ناگهان آنچه را به دروغ ساخته بودند، بلعید. پس حق آشکار شد و کارهایی که می‌کردند، باطل گردید (اعراف/۱۱۸-۱۱۷). چون حق از نزد ما به سوی آنان (فرعون و بزرگان) آمد، گفتند: قطعاً این سحری آشکار است. موسی گفت: آیا وقتی حق به سوی شما آمد، چنین می‌گویید؟ آیا این سحر است؟ حال آن‌که جادوگران رستگار نمی‌شوند (یونس/۷۶-۷۷). وقتی موسی حق را از جانب ما برای آنان (فرعون، هامان و قارون) آورد، گفتند: پسران کسانی را که با او ایمان آوردند، بکشید و زنان آنان را زنده بگذارید (غافر/۲۵).

موسی گفت: پروردگار می‌فرماید در حقیقت آن مادّه گاوی است که نه رام است تا زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند. بدون نقص است و در آن هیچ لکّه‌ای نیست. گفتند: اینک حق را آوردی پس آن را سر بریدند. نزدیک بود که انجام ندهند (بقره/۷۱). از میان قوم موسی جماعتی به حق راهنمایی می‌کنند و به حق داوری می‌نمایند (اعراف/۱۵۹).

ای بنی اسرائیل، حق را به باطل نیامیزید و آگاهانه حق را پنهان نکنید (بقره/۴۲).

پس از آنها (یهودیان) جانشینانی وارث کتاب شدند که متاع این دنیای پست را می‌گیرند و می‌گویند: بخشیده خواهیم شد. اگر متاعی مانند آن به ایشان داده شود [باز] آن ‌را می‌ستانند. آیا از آنان در کتاب که محتوای آن را آموخته‌اند، پیمان گرفته نشد که جز به حق نسبت به خدا سخن نگویند (اعراف/۱۶۹)؟

ای داوود، ما تو را در زمین جانشین کردیم پس میان مردم به حق داوری کن (ص/۲۶). [شاکیان] به داوود گفتند: میان ما به حق داوری کن و ستم نکن (ص/۲۲).

داستان حق، دربارۀ عیسی همین است [که خدا بیان فرموده است] (آل‌عمران/۶۲). این است [داستان] عیسی، پسر مریم. گفتار حقّی که در آن شک می‌کنند (مریم/۳۴). خدا فرمود: ای عیسی، پسر مریم آیا تو به مردم گفتی من و مادرم را همچون دو معبود به جای خدا بپرستید؟ گفت: منزّهی تو. مرا نشاید که چیزی که حق من نیست بگویم. اگر گفته بودم، قطعاً تو آن را می‌دانستی (مائده/۱۱۶).

ما اهل شهر را بر آنان (اصحاب کهف) واقف کردیم تا بدانند که وعدۀ خدا حق است و در قیامت تردیدی نیست (کهف/۲۱).

اوست کسی که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همۀ ادیان پیروز گرداند (توبه/۳۳؛ فتح/۲۸؛ صف/۹) هر چند مشرکان خوش نداشته باشند (توبه/۳۳؛ صف/۹). همین بس که خدا گواه باشد (فتح/۲۸).

 ما تو را به حق بشارت‌گر و بیم‌دهنده فرستادیم (بقره/۱۱۹؛ فاطر/۲۴). به خدا توکّل کن که تو واقعاً بر حقّ آشکار هستی (نمل/۷۹). آن‌چه از جانب پروردگار تو به سوی تو نازل شده است، حق است ولی بیشتر مردم نمی‌دانند (رعد/۱). آن‌چه از کتاب به سوی تو وحی کردیم خود، حق است و آن‌چه را که پیش از آن بوده تصدیق می‌کند (فاطر/۳۱). اگر از آن‌چه به سوی تو نازل کرده‌ایم در تردیدی، از کسانی که پیش از تو کتاب می‌خواندند، بپرس. قطعاً حق از جانب پروردگارت به سوی تو آمده است پس از تردید‌کنندگان مباش (یونس/۹۴). ما این کتاب را به سوی تو به حق نازل کردیم پس خدا را بندگی کن. در حالی‌که دین را برای او خالص کرده‌ای (زمر/۲). این کتاب را به حق بر تو برای مردم نازل کردیم (زمر/۴۱). ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا میان مردم طبق آن‌چه خدا به تو نشان داده است، حکم کنی و مدافع خیانتکاران مباش (نساء/۱۰۵). این کتاب را در حالی که پیش از خود را تصدیق می‌کند، به حق بر تو نازل کرد (آل‌عمران/۳). این کتاب را در حالی که تصدیق‌کننده و نگهبان کتاب‌های پیشین است، به حق به سوی تو فرستادیم پس میان آنها بر طبق آن‌چه خدا نازل کرده، حکم کن و به جای حق که از جانب خدا آمده از هوس‌های آنها پیروی مکن (مائده/۴۸). پس در آن تردید مکن که آن حق و از جانب پروردگار تو است ولی بیشتر مردم باور نمی‌کنند (هود/۱۷). آن (عذاب آخرت) به این سبب است که خدا کتاب را به حق فرستاد و کسانی که دربارۀ کتاب با یکدیگر به اختلاف پرداختند در ستیزه‌ای دور هستند (بقره/۱۷۶).

 این (قرآن) بی‌تردید حقیقت مسلّم است (حاقّه/۵۱). آن را به حق نازل کردیم و به حق هم نازل شد (اسراء/۱۰۵).

 هر یک از سرگذشت‌های پیامبران را که بر تو حکایت می‌کنیم، چیزی است که دل تو  را به آن استوار می‌گردانیم. در این [سرگذشت‌ها] حق برای تو آمده و برای مومنان پند و یادآوری است (هود/۱۲۰). داستان دو پسر آدم را به حق برای آنان بخوان (مائده/۲۷). ما از خبر موسی و فرعون برای مردمی که ایمان می‌آورند، به حق بر تو تلاوت می‌کنیم (قصص/۳). [آن‌چه دربارۀ عیسی گفته شد] حق و از جانب پروردگار تو است پس از تردید کنندگان نباش (آل‌عمران/۶۰). ما خبر آنان [اصحاب کهف] را به حق بر تو حکایت می‌کنیم (کهف/۱۳). این‌ها آیات خداست که ما آن را به حق بر تو می‌خوانیم (بقره/۲۵۲؛ آل‌عمران/۱۰۸؛ جاثیه/۶) پس به کدام سخن پس از [سخن] خدا و آیات او ایمان می‌آورند (جاثیه/۶)؟

بگو، ای مردم، حق از جانب پروردگارتان، برای شما آمده است پس هر کس هدایت یابد به سود خود هدایت می‌یابد و هر کس گمراه شود به زیان خود گمراه می‌گردد (یونس/۱۰۸). بگو، حق از پروردگار شماست پس هر کس خواهد ایمان بیاورد و هر کس خواهد کافر شود. ما برای ستمگران آتشی آماده کرده‌ایم (کهف/۲۹). ای مردم، آن پیامبر حق را از سوی پروردگارتان برای شما آورده است پس ایمان بیاورید که برای شما بهتر است و اگر کافر شوید آن‌چه در آسمان‌ها و زمین است، از آنِ خداست (نساء/۱۷۰). او حق را آورده و پیامبران را تصدیق کرده است (صافّات/۳۷). بگو، آن را روح‌القدس از طرف پروردگارت به حق فرود آورده تا کسانی را که ایمان آورده‌اند، استوار گرداند و برای مسلمانان هدایت و بشارتی است (نحل/۱۰۲).

پیش از تو هیچ فرستاده و پیامبری نفرستادیم مگر آن‌که چون آرزو می‌کرد [دین خود را پیش ببرد]، شیطان در آن‌چه آرزو کرده بود، [مطالبی نادرست] القا می‌کرد. خدا آن‌چه شیطان القا می‌کرد، محو می‌گردانید سپس آیات خود را استوار می‌ساخت و خدا دانای حکیم است‌ تا … دانش‌یافتگان بدانند که آن [قرآن] حق و از جانب پروردگار توست و به آن ایمان آورند (حج/۵۴،۵۲). کسانی که از دانش بهره‌ای یافته‌اند، می‌دانند که آن‌چه از جانب پروردگار تو به سوی تو نازل شده، حق است و به راه [خدای] شکست‌ناپذیر ستوده هدایت می‌کند (سبأ/۶). کسانی که به آنها کتاب داده‌ایم، می‌دانند که آن (قرآن) از جانب پروردگار تو به حق فرو فرستاده شده است پس از تردید‌کنندگان مباش (انعام/۱۱۴). جنّیان گفتند: ای قوم ما، ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده و آن‌چه پیش از خود بوده را تصدیق می‌کند و به سوی حق و راهی راست هدایت می‌کند (احقاف/۳۰).

قوم تو آن (قرآن) را تکذیب کردند. در حالی‌که آن برحق است (انعام/۶۶). کافران برای تو هیچ مَثَلی نمی‌آورند مگر آن‌که حق را با نیکوترین بیان برای تو ‌می‌آوردیم (فرقان/۳۳). آیا کسی که می‌داند آن‌چه از جانب پروردگارت به تو نازل شده، حق است، مانند کسی است که کوردل است؟ تنها خردمندان متذکّر می‌شوند (رعد/۱۹).

[خداوند به پیامبر فرمود:] صبر کن که وعدۀ خدا حق است (روم/۶۰؛ غافر/۵۵، ۷۷). پیامبر گفت: پروردگارا، [میان من و مشرکان] به حق داوری کن (انبیاء/۱۱۲).

حق (تغییر قبله) از پروردگار توست پس از تردید‌کنندگان مباش (بقره/۱۴۷). از هر جا بیرون آمدی روی خود را به سوی مسجدالحرام بگردان. البتّه این حق است و از جانب پروردگار تو است (بقره/۱۴۹).

خدا رؤیای پیامبر خود را به حق تحقّق بخشید که شما حتماً به خواست خدا سر تراشیده و موی سر کوتاه کرده، بدون هیچ ترسی با خاطری آسوده به مسجدالحرام وارد خواهید شد (فتح/۲۷). پروردگارت تو را به حق [برای جنگ] از خانه‌ات بیرون آورد. حال آن‌که دسته‌ای از مومنان سخت کراهت داشتند. [مومنان] با تو دربارۀ حق، بعد از آن‌که روشن شد، مجادله می‌کنند. گویی که آنان را به سوی مرگ می‌رانند و آنها می‌نگرند (انفال/۵-۶). [به یاد آورید] هنگامی را که خدا به شما وعده می‌داد که یکی از آن دو دستۀ (کاروان) نصیب شماست و شما دوست داشتید دستۀ بی‌سلاح نصیب شما گردد.  خدا می‌خواست که با سخنان خود حق را پایدار کند و ریشۀ کافران را برکند تا حق را تثبیت گرداند و باطل را نابود کند، هر چند مجرمان خوش نداشته باشند (انفال/۷-۸).

آیا برای کسانی که ایمان آورده‌اند، هنگام آن نرسیده که دل‌های آنها به یاد خدا و آن حقّی که نازل شده خاشع گردد (حدید/۱۶)؟ کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آن‌چه بر محمّد نازل شده که آن حق و از جانب پروردگارشان است، ایمان آوردند. خدا بدی‌های آنها را زدود و کار آنها را سامان داد. این به آن سبب است که … کسانی که ایمان آوردند، از حق که از جانب پروردگارشان است، پیروی کردند. این‌گونه خدا برای مردم وصف آنها را بیان می‌کند (محمّد/۲-۳). ای کسانی که ایمان آورده‌اید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی نگیرید که نسبت به آنها اظهار دوستی کنید. در حالی‌که به آن حقی که برای شما آمده، کافر شدند. آنان پیامبر و شما را به سبب این که به خدا، پروردگارتان ایمان آورده‌اید، [از مکه] بیرون می‌کنند (ممتحنه/۱).

نفسی را که خدا حرام گردانیده جز به حق نکشید (انعام/۱۵۱؛ اسراء/۳۳). بندگان [خدای] رحمان کسانی هستند که … نفسی را که خدا [کشتن او را] حرام کرده جز به حق نکشند (فرقان/۶۸،۶۳).

مومنان تنها کسانی هستند که چون خدا یاد شود، دل‌های آنها ترسان شود و چون آیات او بر آنها خوانده شود بر ایمان آنها می‌افزاید و تنها بر پرودگار خود توکّل می‌کنند. آنان که نماز را برپا می‌دارند و آن‌چه به ایشان داده‌ایم، انفاق می‌کنند. آنان حقاً مومنان هستند. برای آنها نزد پروردگارشان، درجات و آمرزش و روزی نیکو خواهد بود (انفال/۲-۴). کسانی که ایمان آورده، هجرت کرده و در راه خدا جهاد کرده‌اند و کسانی که [مهاجران را] پناه داده و یاری کرده‌اند، آنان حقاً مومنان هستند. برای آنها آمرزش و روزیِ شایسته‌ای خواهد بود (انفال/۷۴).

 [گروهی از مسیحیان] چون آن‌چه را به سوی این پیامبر نازل شده بشنوند، می‌بینی بر اثر آن حقّی که شناخته‌اند، اشک از چشمان آنها سرازیر می‎‌شود. می‌گویند: پروردگارا، ما ایمان آوردیم پس ما را با گواهان بنویس. چرا ما به خداوند و آنچه از حق به ما رسیده است، ایمان نیاوریم و حال آن‌که امید داریم پروردگارمان ما را با شایستگان درآورد؟ پس به سبب آن‌چه گفتند، خدا به آنان باغ‌هایی را که از زیر آنها نهرها جاری است پاداش داد. جاودانه در آنها خواهند ماند این پاداش نیکوکاران است (مائده/۸۳-۸۵). کسانی که قبل از آن (قرآن)، به آنها کتاب دادیم، به آن ایمان می‌آورند. چون [قرآن] بر آنها تلاوت شود، می‌گویند: به آن ایمان آوردیم که آن حق است و از جانب پروردگار ماست (قصص/۵۳). بسیاری از اهل کتاب پس از این‌که حق بر آنها آشکار شد، از روی حسدی که در وجوشان بود، آرزو می‌کردند که شما را بعد از ایمانتان کافر گردانند (بقره/۱۰۹). کسانی که به آنها کتاب داده‌ایم، همان‌گونه که فرزندان خود را می‌شناسند او (پیامبر) را می‌شناسند. بی‌گمان گروهی از آنها حق را دانسته کتمان می‌کنند (بقره/۱۴۶). چون به برخی از آنان (اهل کتاب) گفته شود، به آن‌چه خدا نازل کرده ایمان آورید، می‌گویند: ما به آن‌چه بر خودمان نازل شده ایمان می‌آوریم و غیر آن را، با وجودی که حق است و تصدیق‌کنندۀ آن چیزی است که با آنان است، انکار می‌کنند (بقره/۹۱). ای اهل کتاب، در دین خود غلو نکنید و دربارۀ خدا جز حق نگویید. جز این نیست که مسیح، عیسی بن مریم، فرستادۀ خدا و کلمه است که آن را به مریم القا نمود (نساء/۱۷۱). اهل کتاب قطعاً می‌دانند که این (تغییر قبله) از جانب پروردگارشان حق است (بقره/۱۴۴).ای اهل‌کتاب، چرا حق را به باطل درمی‌آمیزید و حق را کتمان می‌کنید با این‌که خود می‌دانید (آل‌عمران/۷۱)؟ با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آن‌چه را خدا و فرستادۀ او حرام گردانیده‌اند، حرام نمی‌دارند و متدیّن به دین حق نمی‌گردند، بجنگید تا با خواری به دست خود جزیه دهند (توبه/۲۹).

از تو خبر می‌گیرند آیا آن (عذاب) حق است؟ بگو، آری. سوگند به پروردگارم که آن قطعاً حق است و شما نمی‌توانید [خدا را] درمانده کنید (یونس/۵۳). بدانید که بی‌گمان وعدۀ خدا حق است ولی بیشتر آنان نمی‌دانند (یونس/۵۵).

 [منافقان] پیش از این هم در صدد فتنه‌جویی برآمدند و کارها را بر تو وارونه ساختند تا حق آمد و امر خدا آشکار شد. در حالی‌که آنان ناخشنود بودند (توبه/۴۸).

بگو، آیا از شریکان شما کسی هست که به سوی حق رهبری کند؟ بگو، خداست که به سوی حق رهبری می‌کند. پس آیا کسی که به سوی حق رهبری می‌کند، سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد یا کسی که هدایت نمی‌شود، جز آن‌که هدایت شود؟ شما را چه شده است؟ چگونه داوری می‌کنید (یونس/۳۵)؟ کسانی که به جای او می‌خوانند، اختیار شفاعت ندارند مگر کسانی که از روی علم، به حق گواهی داده باشند (زخرف/۸۶).

حق را برای آنها (منکران قیامت) آوردیم و قطعاً آنها دروغگو هستند (مومنون/۹۰). پیامبر حق را برای مشرکان آورده است ولی بیشتر آنها حق را خوش ندارند. اگر حق از هوس‌های آنها پیروی می‌کرد، قطعاً آسمان‌ها و زمین و هر کس در آنهاست، تباه می‌شد ولی ما یادنامۀ آنها (قرآن) را برای آنها آورده‌ایم. امّا آنها از یادنامۀ خود روی گردان هستند (مومنون/۷۰-۷۱). بیش‌تر آنها (مشرکان) حق را نمی‌شناسند. بنابراین از آن رویگردان هستند (انبیاء/۲۴). آنها (مشرکان) و پدران آنها را برخوردار کردم تا حق و فرستاده‌ای روشنگر به سوی آنها آمد. چون حق به سوی آنها آمد، گفتند: این افسون است و ما منکر آن هستیم (زخرف/۲۹-۳۰). آنان (کافران) حق را هنگامی که به سوی آنها آمد، تکذیب کردند (انعام/۵؛ ق/۵). پس به زودی خبرهای آن‌چه به مسخره می‌گرفتند به آنها خواهد رسید (انعام/۵). کسانی که کافر شدند به باطل مجادله می‌کنند تا به وسیلۀ آن، حق را پایمال کنند. آیات من و آن‌چه را بدان بیم داده شده‌اند به ریشخند گرفتند (کهف/۵۶). پیش از آنها، قوم نوح و بعد از آنان دسته‌های مخالف تکذیب کردند و هر امّتی قصد کردند که پیامبر خود را گرفتار سازند و به باطل جدال نمودند تا حق را با آن از میان بردارند امّا من آنها را فروگرفتم (غافر/۵). کسانی که کافر شدند دربارۀ حق هنگامی که به سوی آنها آمد، گفتند: این جز سحری آشکار نیست (سبأ/۴۳؛ احقاف/۷). چون حق از جانب ما بر آنها آمد، گفتند: چرا نظیر آن‌چه به موسی داده شد به او داده نشد (قصص/۴۸)؟ کافران گفتند: خدایا، اگر این (کتاب)، همان حق از جانب توست پس بر ما از آسمان سنگ‌هایی بباران یا عذابی دردناک بر سر ما بیاور (انفال/۳۲). آیا می‌گویند آن (کتاب) را به دروغ ساخته است؟ بلکه آن حق و از جانب پروردگار توست (سجده/۳). [کافران گفتند] اگر راست می‌گویی چرا فرشتگان را نزد ما نمی‌آوری؟ فرشتگان را جز به حق فرو نمی‌فرستیم و در آن هنگام دیگر مهلت نیابند (حجر/۷-۸). کسانی که به خدا و پیامبران او کفر می‌ورزند، می‌خواهند میان خدا و پیامبران او جدایی افکنند و می‌گویند: به بعضی ایمان می‌آوریم و بعضی را انکار می‌کنیم و می‌خواهند میان این دو راهی اختیار کنند. آنان حقاً کافر هستند. ما برای کافران عذابی خفّت‌آور آماده کرده‌ایم (نساء/۱۵۰-۱۵۱). چگونه خدا قومی را که بعد از ایمان خود کافر شدند، هدایت کند با آن‌که شهادت دادند که این رسول برحق است و بر آنها دلایل روشن آمد (آل‌عمران/۸۶)؟ کیست ستمکارتر از آن‌که به خدا دروغ بندد یا حق را آن‌گاه که به سوی او آمد، تکذیب کند (عنکبوت/۶۸)؟ چون به کافران گفته ‌شد: وعدۀ خدا حق است و در قیامت شکّی نیست، ‌گفتید: ما نمی‌دانیم قیامت چیست. آن را جز گمانی نمی‌پنداریم. ما به یقین نرسیده‌ایم (جاثیه/۳۲). [تکذیب‌کنندگان] با سخت‌ترین سوگندهایشان به خدا سوگند یاد کردند که خدا کسی را که می‌میرد، برنخواهد انگیخت. آری این وعده بر او حق است. لیکن بیشتر مردم نمی‌دانند (نحل/۳۸).

آن‌که به پدر و مادر خود گفت: اف بر شما. آیا به من وعده می‌دهید که از قبر بیرون آورده می‌شوم، حال آن‌که پیش از من نسل‌ها گذشتند [و برنخاستند]؟ آن دو به خدا استغاثه می‌کنند [و به فرزند خود می‌گفتند:] وای بر تو. ایمان بیاور. وعدۀ خدا حق است. او پاسخ می‌دهد این‌ها جز افسانۀ پیشینیان نیست. آنان کسانی هستند که وعدۀ عذاب بر آنها در گروه‌هایی از جن و انس که پیش از آنها بگذشتند، محقّق شد که بی‌تردید آنان زیانکاران بودند (احقاف/۱۷-۱۸).

کسانی که مومن نیستند، چون به سوی خدا و پیامبر او خوانده شوند تا میان آنها داوری کند، ناگاه دسته‌ای از آنها روی برمی‌تابند. اگر حق با آنها باشد، مطیعانه به سوی او می‌آیند (نور/۴۸-۴۹).

بی‌تردید، این [سخن که دربارۀ اصحاب یمین، اصحاب شمال و مقرّبان گفته شد] همان حقِّ یقینی است. پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبیح گوی (واقعه/۷-۹۶).

حق- تحقّق، در میان هر امّتی … کسی است که خدا او را هدایت کرده است و از آنها کسی است که گمراهی بر او محقّق شده است (نحل/۳۶). گروهی را هدایت نموده و بر گروهی گمراهی محقّق شده است زیرا آنها شیاطین را به جای خدا دوستان [خود] گرفته‌اند و می‌پندارند که هدایت یافته‌اند (اعراف/۳۰). آیا ندیدی … و بسیاری از مردم برای خدا سجده می‌کنند و بسیاری [با سجده نکردن] عذاب دربارۀ آنان تحقّق یافته است (حج/۱۸)؟ بی‌گمان کسانی که سخن پروردگارت بر آنان تحقّق یافته است، هر چند هر گونه نشانه‌ای بر آنها بیاید، ایمان نمی‌آورند تا وقتی که عذاب دردناک را ببینند (یونس/۹۶-۹۷).

… این [سخن] جز یادآوری و قرآنی روشن نیست تا هر کس را که زنده است، بیم دهد و سخن [عذاب] بر کافران محقّق شود (یس/۶۹-۷۰). چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانان آن را وامی‌داریم تا در آن به نافرمانی کنند و عذاب بر آن محقّق شود پس آن را زیر و رو می‌کنیم (اسراء/۱۶). پیش از آنها  (مشرکان) قوم نوح، عاد، فرعون صاحب عمارت‌ها، ثمود، قوم لوط، اصحاب ایکه تکذیب کردند. آنها دسته‌های مخالف بودند که پیامبران را تکذیب کردند پس عقوبت [برآنان] محقّق شد (ص/۱۲-۱۴). پیش از آنها (مشرکان) قوم نوح، اصحاب رس، ثمود، عاد، فرعون، برادران لوط، اصحاب ایکه و قوم تبّع به تکذیب پرداختند. همگی فرستادگان را تکذیب کردند و تهدید [برآنان] محقّق شد (ق/۱۲-۱۴). کسانی که کافر شدند، گروه‌گروه به سوی جهنّم رانده شوند تا چون به آنجا رسند، درهای آن گشوده شود. نگهبانان آن به آنها گویند: مگر فرستادگانی از خودتان به سوی شما نیامدند که آیات پروردگارمان را بر شما بخوانند و به دیدار چنین روزی شما را هشدار دهند؟ گویند: آری. ولی فرمان عذاب بر کافران محقّق شده است (زمر/۷۱).

وعدۀ عذاب بی‌شک دربارۀ بیشتر آنها (مشرکان)، محقّق گردیده است پس ایمان نخواهند آورد (یس/۷).

…. بر آنها (دشمنان خدا) همان عذابی که بر سر پیشینیان آنها از جن و انس آمده بود، محقّق شد. همانا آنها زیان‌کار بودند (فصّلت/۲۵).

آیا کسی که حکم عذاب بر او تحقّق یافته است [رهایی خواهد یافت] (زمر/۱۹)؟

 آنان که حکم عذاب بر آنها محقّق شد، می‌گویند: پروردگارا، اینان کسانی هستند که آنها را گمراه کردیم. هم‌چنان که خود گمراه شدیم. به پیشگاه تو [از آنها] بیزاری می‌جوییم. آنان ما را نمی‌پرستیدند (قصص/۶۳).

[ظالمان در جهنّم می‌گویند:] وعدۀ پروردگارمان بر ما محقّق شد. ما واقعاً باید [عذاب را] بچشیم (صافّات/۳۱).

حق- سزاوار، خدا را آن‌چنان که حق اوست به بزرگی نشناختند (حج/۷۴؛ زمر/۶۷). حال آن‌که روز قیامت زمین یک‌جا در قبضۀ قدرت اوست و آسمان پیچیده شده به دست اوست. او منزّه و برتر است از آن‌که با او شریک می‌گردانند (زمر/۶۷).

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا آن‌گونه که حقّ پروا کردن اوست، پروا کنید. زنهار جز مسلمان نمیرید (آل‌عمران/۱۰۲). در راه خدا چنان که حق جهاد کردن اوست، جهاد کنید (حج/۷۸). اگر مومن هستید، خدا برحق‌تر است که از او بترسید (توبه/۱۳).

[ابراهیم به قوم خود گفت:] چگونه از آن‌چه شریک [خدا] می‌کنید، بترسم با آن‌که شما خود از این‌که چیزی را شریک خدا کرده‌اید که دلیلی بر آن برای شما نازل نکرده است، نمی‌ترسید؟ پس اگر می‌دانید، کدام یک از [ما] دو دسته به ایمنی برحق‌تر است (انعام/۸۱)؟

 پیامبر آنان (بنی‌اسرائیل بعد از موسی) به آنان گفت: در حقیقت خدا طالوت را بر شما به پادشاهی گماشته است. گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی باشد، با آن‌که ما به پادشاهی از او به حق‌تر هستیم (بقره/۲۴۷)؟

در دل کسانی که از عیسی پیروی کردند، رأفت و رحمت نهادیم و رهبانیّتی که از خود ساختند را ما برای آنان مقرّر نکردیم مگر برای کسب خشنودی خدا [آن ‌را ابداع] کردند. با این حال آن را چنان که حقّ رعایت آن بود، رعایت نکردند (حدید/۲۷).

خدا برحق‌تر است که از او بترسی (احزاب/۳۷). مسجدی که از روز نخست بر پایۀ تقوا بنا شده برحق‌تر است که در آن [به نماز] بایستی (توبه/۱۰۸). آن‌گاه که کافران تعصّب ورزیدند، تعصّب جاهلیّت پس خدا آرامش خود را بر فرستادۀ خود و بر مومنان نازل کرد و کلمۀ تقوا را ملازم آنها گردانید که آنها به آن برحق‌تر بودند (فتح/۲۶).

زنان مطلّقه باید سه پاکی انتظار کشند … اگر سر آشتی دارند، شوهران آنان به باز آوردن ایشان در این مدّت برحق‌تر هستند … (بقره/۲۲۸).

کسانی که کتاب به آنان دادیم و آن را چنان که حقّ تلاوت آن است، می‌خوانند، اینان هستند که به آن (قرآن) ایمان دارند. کسانی که به آن کفر ورزند، همانانند که زیانکار هستند (بقره/۱۲۱).

 [منافقان] برای شما سوگند می‌خورند تا شما را خشنود کنند در صورتی که اگر مومن باشند، حق این است که خدا و فرستادۀ او را خشنود کنند (توبه/۶۲). آن‌گاه که [یهودیان] گفتند: خدا چیزی بر بشری نازل نکرده است. بزرگی خدا را چنان که  حقّ اوست، نشناختند (انعام/۹۱).

اگر سفر کردید و مصیبت مرگ به شما رسید [و کسی مورد اعتماد شما نبود] دو نفر از غیر خود را گواه بگیرید و … اگر معلوم شد که آن دو نفر دستخوش گناه شده‌اند، دو تن دیگر از کسانی که بر آنان ستم رفته است و هر دو [به میّت] نزدیکتر هستند به جای آن دو (شاهد قبلی) قیام کنند. پس به خدا سوگند یاد کنند که گواهی ما قطعاً از گواهی آن دو برحق‌تر است و [از حق] تجاوز نکرده‌ایم زیرا از ستمکاران خواهیم بود (مائده/۱۰۷،۱۰۶).

حق- سهم، از میوۀ باغ‌ها چون ثمر داد، بخورید و حقّ [بینوایان از] آن را، روز بهره‌برداری بدهید و زیاده‌روی نکنید زیرا او اسرافکاران را دوست ندارد (انعام/۱۴۱). آیا ندانسته‌اندکه خداست که روزی را برای هرکس بخواهد تنگ یا فراخ می‌گرداند؟ قطعاً در این برای مردمی که ایمان می‌آورند، عبرت‌هاست. پس حقّ (سهم) خویشاوند، تنگدست و در راه مانده را بده. این برای آنان که در طلب خشنودی خدا هستند، بهتر است و آنان رستگار هستند (روم/۳۷-۳۸). حقّ خویشاوند و در راه مانده و مستمند را بده (اسراء/۲۶). پرهیزگاران، در اموالشان برای سائل و محروم حقّی است (ذاریات/۱۹،۱۵). نمازگزاران … در اموال‌ آنها برای سائل و محروم حقّ معیّنی است (معارج/۲۲، ۲۴-۲۵).

فرستادگان خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند، می‌رهانیم زیرا بر ما حق (فریضه) است که مومنان را نجات دهیم (یونس/۱۰۳). یاری کردن مومنان بر ما حق (فریضه) است (روم/۴۷).

 برای زنان مطلّقه به طور پسندیده متاعی مقرّر است که حقّی (فریضه) بر عهدۀ متّقین است (بقره/۲۴۱). اگر زنان را مادامی که با آنان مباشرت نکرده‌اید و برای آنان مهری معیّن نکرده‌اید، طلاق دادید، بر شما گناهی نیست، آنان را به طور پسندیده بهره‌مند کنید. توانگر به اندازۀ خود و تنگدست به اندازه خود. این حقّی (فریضه) است، شایستۀ نیکوکاران (بقره/۲۳۶). بر شما مقرّر شده است که چون مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جا گزارد برای پدر، مادر و خویشاوندان به طور پسندیده وصیّت کند. این حقّی (فریضه) بر متّقین است (بقره/۱۸۰).

هر گاه به وامی، تا سررسیدی معین با یکدیگر معامله کردید، آن را بنویسید. باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و … کسی که حقّی (بدهی) بر عهدۀ او است، باید املا کند. از خدا که پروردگار اوست، پروا کند و از آن چیزی نکاهد. اگر کسی که حق (بدهی) بر عهدۀ اوست، سفیه یا ناتوان باشد یا خود نمی‌تواند املا کند پس ولیّ او باید با عدالت املا کند (بقره/۲۸۲).

قوم لوط به او گفتند: تو خوب می‌دانی که ما را به دختران تو حقّی (نیازی) نیست. تو خوب می‌دانی که ما چه می‌خواهیم (هود/۷۹).

ناحق، بگو، پروردگار من فقط زشتکاری‌ها را، چه آشکار و چه پنهان، گناه و سرکشی ناحق را حرام کرده است و این که چیزی را شریک خدا گردانید که دلیلی بر آن نازل نکرده و این که چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت دهید (اعراف/۳۳). سرزنش تنها بر کسانی است که به مردم ظلم می‌کنند و در زمین به ناحق سرکشی می‌کنند. اینان هستند که برای آنها عذاب دردناکی است (شوری/۴۲). [هنگامی که] بادی تند بر کشتی‌ها بوزد و موج از هر جا بر آنها روی آورد و دریابند که از هر سو در محاصره افتاده‌اند، در آن حال خدا را خالصانه می‌خوانند که اگر ما را از این بحران برهانی، قطعاً از سپاسگزاران خواهیم شد. پس چون آنها را رهانید، ناگهان به ناحق در زمین سرکشی می‌کنند (یونس/۲۲، ۲۳).

به زودی کسانی را که در زمین به ناحق تکبّر می‌کردند، از آیات خود روی‌گردان می‌کنم. به طوری که هر نشانه‌ای ببینند، به آن ایمان نیاورند. اگر راه صواب را ببینند آن را برنگزینند و اگر گمراهی را ببینند، آن را راه خود قرار دهند. این به آن سبب است که آیات ما را تکذیب کردند و غفلت ورزیدند (اعراف/۱۴۶).

بی‌گمان خدا سخن کسانی را که گفتند: خدا نیازمند است و ما بی‌نیازیم را شنید. به زودی آن‌چه را گفتند و پیامبرانی را که به ناحق کشتند را خواهیم نوشت و خواهیم گفت: عذاب سوزان را بچشید (آل‌عمران/۱۸۱). به سزای … و کشتار ناحق پیامبران [آنها را لعنت کردیم] (نساء/۱۵۵). هر کجا یافته شوند به خواری دچار شده‌اند مگر در پناه مردم یا پناه خدا (آل‌عمران/۱۱۲). به خشمی از خدا گرفتار آمدند و مُهر بینوایی بر آنان زده شد. این به آن سبب بود که به آیات خدا کفر ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند (بقره/۶۱؛ آل‌عمران/۱۱۲). کسانی که به آیات خدا کفر می‌ورزند و پیامبران را به ناحق می‌کشند و دادگستران را به قتل می‌رسانند، آنان را از عذابی دردناک خبر ده. اینان کسانی هستند که اعمال آنها در دنیا و آخرت تباه می‌شود و هیچ یاوری نخواهند داشت (آل‌عمران/۲۱-۲۲).

به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل شده، اجازۀ [جهاد] داده شده است زیرا مورد ظلم قرار گرفته‌اند. همان کسانی که به ناحق از خانه‌های خود بیرون شدند [گناهی نداشتند] جز این‌که می‌گفتند: پروردگار ما خداست (حج/۳۹-۴۰). [خدا در جنگ احد] پس از آن اندوه، آرامشی بر شما نازل کرد. خواب سبکی که برخی از شما را فراگرفت و گروهی که تنها به فکر جان خود بودند، دربارۀ خدا گمان‌های ناحق چون گمان‌های دوران جاهلیّت می‌بردند (آل‌عمران/۱۵۴).

قوم عاد به ناحق در زمین سرکشی کردند (فصّلت/۱۵).

فرعون و سپاه او، به ناحق در زمین سرکشی می‌کردند (قصص/۳۹).

 ای اهل کتاب، در دین خود به ناحق غلوّ نکنید (مائده/۷۷).

کاش ستمکاران را در گرداب‌های مرگ می‌دیدی که فرشتگان دست‌های خود را گشود‌ه‌اند که جان‌های خود را بیرون دهید. امروز به سزای آن‌چه به ناحق بر خدا دروغ می‌بستید و در برابر آیات خدا استکبار می‌کردید، به عذاب خوار کننده کیفر یابید (انعام/۹۳).

[ای دوزخیان]، این (عقوبت) به آن سبب است که در زمین به ناحق، شادی و سرمستی می‌کردید و بدان سبب که می‌نازیدید (غافر/۷۵). آن روز که کافران بر آتش عرضه می‌شوند [گفته می‌شود:] … امروز به سزای آن که در زمین به ناحق استکبار می‌ورزیدید و به دلیل این‌که نافرمانی می‌کردید به عذاب خفّت‌آور کیفر می‌شوید (احقاف/۲۰).

 

برچسب‌ها: