تهمت

 تهمت، نسبت ناروا دادن به کسی، این مفهوم از مادّۀ «ب ه ت» ۶  بار و با آیاتی که این معنا را دارد، آمده است.

چکیده: تهمت زدن، گناه بزرگی است. تهمت زنندگان در دنیا و آخرت لعنت می‌شوند و در آخرت عذاب خواهند داشت. برای کسانی که مورد تهمت قرار گرفته‌اند آمرزش و روزی نیکو خواهد بود.

هر که خطا یا گناهی کند سپس آن را به بی‌گناهی نسبت دهد زیر بار تهمت و گناه آشکاری رفته است (نساء/۱۱۲). کسانی که مردان و زنان مومن را بدون آن‌که مرتکب عمل زشتی شده باشند آزار می‌رسانند، قطعاً تهمت و گناهی آشکار را به گردن گرفته‌اند (احزاب/۵۸). زنان و مردان پاک، از آن‌چه [تهمت زنندگان] دربارۀ آنان می‌گویند، برکنار هستند. برای آنان آمرزش و روزی نیکو خواهد بود (نور/۲۶). کسانی را که نسبت زنا به زنان شوهردار می‌دهند سپس چهار گواه نمی‌آورند، هشتاد تازیانه بزنید و هرگز شهادتی از آنان نپذیرید. اینان فاسقان هستند. مگر کسانی که بعد از آن [تهمت] توبه کرده و به صلاح آمده باشند. خدا البته آمرزندۀ مهربان است. کسانی که به همسران خود نسبت زنا می‌دهند و جز خودشان گواهانی ندارند هر یک از آنان [باید] چهار بار به خدا سوگند یاد کند که او قطعاً از راستگویان است و [گواهی] پنجم این است که [شوهر بگوید] لعنت خدا بر او باد اگر او از دروغگویان باشد. از زن کیفر ساقط می‌شود، در صورتی که چهار بار به خدا سوگند یاد کند که [شوهر] او از دروغگویان است و [گواهی] پنجم آن‌که خشم خدا بر او باد اگر [شوهرش] از راستگویان باشد (نور/۴-۹). بی‌گمان کسانی که به زنان پاکدامنِ بی‌خبرَ و باایمان نسبت زنا می‌دهند در دنیا و آخرت لعنت شده‌اند. در روزی که زبان، دست و پاهای آنان بر ضد آنان به آن‌چه انجام می‌دادند شهادت می‌دهند، برای آنان عذابی سخت خواهد بود. آن روز، خدا جزای حقیقی آنان را به طور کامل می‌دهد و خواهند دانست که خدا همان حقیقت آشکار است (نور/۲۳-۲۵). اگر خواستید همسری جایگزین همسر خود کنید و به یکی از آنها مال فراوانی داده‌اید، چیزی از او پس نگیرید. آیا آن را به تهمت و با گناه آشکار پس می‌گیرید (نساء/۲۰)؟ خداوند به پیامبر می‌فرماید: چون زنان مومن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، فرزند نامشروع پیش دست و پای خود را به بهتان به شوهران خود نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای از فرمان تو سرپیچی نکنند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده‌ای مهربان است (ممتحنه/۱۲). در حقیقت کسانی که آن تهمت را [ماجرای افک] به میان آوردند، دسته‌ای از شما بودند (نور/۱۱). چرا هنگامی که آن [تهمت] را شنیدید، مردان و زنان مومن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند این تهمتی آشکار است؟ چرا چهار گواه بر [صحت] آن تهمت نیاوردند؟ پس چون گواهان را نیاوردند اینان دروغگویان هستند. اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و آخرت بر شما نبود قطعاً به آنچه در آن دخالت کردید به شما عذابی بزرگ می‌رسید. آنگاه که آن تهمت را از زبان یکدیگر می‌گرفتید و با زبانهای خود چیزی را که به آن علم نداشتید می‌گفتید و می‌پنداشتید که کاری سهل و ساده است. با اینکه آن نزد خدا بزرگ بود. چرا وقتی آن را شنیدید نگفتید برای ما سزاوار نیست در این [موضوع] سخن گوییم؟ [خداوندا] تو منزّهی. این تهمتی بزرگ است. خدا اندرزتان می‌دهد که دیگر هیچ گاه مثل آن را تکرار نکنید اگر مومن هستید (نور/۱۲-۱۷). آن [ماجرا] را شرّی برای خود تصور نکنید بلکه برای شما در آن خیری است. برای هر یک از آنان همان گناهی است که مرتکب شده‌اند و آنها که قسمت عمدۀ آن را بر عهده داشته‌اند، عذابی سخت خواهند داشت (نور/۱۱).

تهمت- اقوام، قوم نوح گفتند: او دیوانه است (قمر/۹). اشراف کافر قوم نوح گفتند: او جز مردی که جنون دارد نیست (مومنون/۲۴،۲۵). او جز مردی که بر خدا دروغ می‌بندد نیست (مومنون/۳۸). آنان به نوح گفتند: ما تو را جز بشری مثل خود نمی‌بینیم. جز این نمی‌بینیم که فرومایگان ما، آن هم نسنجیده، از تو پیروی کرده‌اند. در شما برتری نسبت به خود نمی‌بینیم. بلکه شما را دروغگو می‌دانیم (هود/۲۷).

سران کافر قوم عاد [به هود] گفتند: بی تردید ما تو را در سفاهت می‌بینیم و تو را از دروغگویان می‌پنداریم (اعراف/۶۶).

قوم ثمود گفتند: او [پیامبرشان] بسیار دروغگوی هوسباز است (قمر/۲۵). آنان گفتند: تو [صالح] از سحرشدگان هستی (شعراء/۱۵۳). ما تو و هرکه را با توست به شگون بد گرفته‌ایم (نمل/۴۷).

یوسف و آن زن به سوی در، بر یکدیگر سبقت گرفتند. آن زن پیراهن یوسف را از پشت درید و در آستانۀ در، آقای آن زن را یافتند. زن گفت: کیفر کسی که قصد بد به خانوادۀ تو کرده چیست؟ جز این‌که زندانی یا دچار عذابی دردناک شود. یوسف گفت: او از من کام خواست (یوسف/۲۵-۲۶).

اصحاب اَیکه به شعیب گفتند: به یقین تو از سحرشدگان هستی. تو جز بشری مانند ما نیستی. ما تو را از دروغگویان می‌دانیم (شعراء/۱۸۵-۱۸۶).

فرعون گفت: َََموسی جادوگر یا دیوانه است (ذاریات/۳۹). بی‌گمان این پیامبری که به سوی شما فرستاده شده است، سخت دیوانه است (شعراء/۲۷). فرعون به سران پیرامون خود گفت: بی‌گمان موسی ساحری داناست (شعراء/۳۴). او به موسی گفت: من جداً تو را افسون شده می‌پندارم (اسراء/۱۰۱). هنگامی که موسی آیات روشنگر ما را برای فرعون و سران او آورد، گفتند: این جز سحری ساختگی نیست (قصص/۳۶). چون آیات ما روشنگرانه به سوی آنان آمد گفتند: این سحری آشکار است (نمل/۱۳). چون حق از ما به سوی آنان آمد، گفتند: این سحری آشکار است. موسی گفت: آیا وقتی حق به سوی شما آمد، می‌گویید این سحر است (یونس/۷۶-۷۷)؟ فرعون، هامان و قارون گفتند: موسی ساحری بسیار دروغگو است (غافر/۲۴). سران قوم فرعون گفتند: به راستی این ساحری ماهر است (اعراف/۱۰۹). فرعونیان گفتند: بی‌گمان این دو [موسی و هارون] ساحرند. می‌خواهند شما را از سرزمینتان بیرون کنند و آیین برتر شما را از بین ببرند (طه/۶۳). چون گزندی به آنها می‌رسید، به موسی و پیروان او شگون بد می‌زدند (اعراف/۱۳۱).

[یهودیان سلیمان را به ساحری متّهم کردند. با این‌که] سلیمان سحر نکرد و کافر نشد (بقره/۱۰۲).

مریم در حالی که عیسی را در آغوش گرفته بود، او را نزد قوم خود آورد. آنان گفتند: ای مریم، بی‌گمان کار ناپسندی مرتکب شده‌ای. ای خواهر هارون، نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت بد کاره بود (مریم/۲۷-۲۸). یهود به سبب … و کفرشان و تهمت بزرگی که به مریم زدند [مستحقّ مجازات شدند] (نساء/۱۵۶). آنگاه که عیسی برای بنی‌اسرائیل برهان‌ها آورد، کافران آنها گفتند: اینها جز سحری آشکار نیست (مائده/۱۱۰).

[اصحاب قریه به رسولان گفتند]: ما حضور شما را بدشگون گرفته‌ایم. اگر دست برندارید سنگسارتان می‌کنیم و قطعاً عذاب دردناکی از ما به شما خواهد رسید (یس/۱۸-۱۹).

کافران گفتند: پیامبر دیوانه (حجر/۶؛ مومنون/۲۵،۷۰؛ قلم/۱۵)، تعلیم یافته‌ای دیوانه (دخان/۱۴)، شاعر (انبیاء/۵؛ طور/۳۰)، ساحری بسیار دروغگو (ص/۴) و ساحری آشکار است (یونس/۲). مشرکان گفتند: او دروغ باف است (نحل/۱۰۱). [منافقان] گفتند: او خوش‌باور است (توبه/۶۱). ستمکاران گفتند: سحرشده است (فرقان/۸؛ اسراء/۴۷). مجرمان می‌گفتند: آیا ما برای شاعری دیوانه دست از خدایان خود برداریم (صافات/۳۶)؟

 هیچ پیامبری قبل از اینها [کافران] به سوی قومی فرستاده نشد مگر این‌که گفتند: ساحر یا دیوانه‌ای است (ذاریّات/۵۲). کافران گفتند: آیا مردی را به شما نشان دهیم که شما را خبر می‌دهد که چون کاملاً متلاشی شدید قطعاً در آفرینشی جدید خواهید بود؟ آیا [این مرد] بر خدا دروغی بسته یا جنونی در اوست (سبأ/۷،۸)؟

مشرکان می‌گویند: این [قرآن] جز دروغی بربافته نیست. کسانی که به حق چون به سوی آنان آمد کافر شدند، می‌گویند: این جز افسونی آشکار نیست (سبأ/۴۳).

کافران گفتند: این [قرآن] جز افسانه‌های پیشینیان نیست (انعام/۲۵). هنگامی که پیامبر برای بنی‌اسرائیل دلایل روشن آورد، گفتند: این سحری آشکار است (صف/۶). کافران و ستمکاران گفتند: خواب‌های شوریده است. پیامبر قرآن را بربافته است (یونس/۳۸؛ هود/۱۳،۳۵؛ انبیاء/۵؛ احقاف/۸؛ سجده/۳؛ طور/۳۳). بگو، اگر آن را بربافته باشم، در برابر خدا اختیار چیزی را برای من ندارید او آگاه تر است به آنچه [به طعنه] در آن فرو می‌روید. گواه بودن او میان من و شما بس است و او آمرزندۀ مهربان است (احقاف/۸) بگو، اگر آن را به دروغ سر هم کرده‌ام، گناه من بر عهدۀ من است. ولی من از جرمی که به من نسبت می‌دهید برکنار هستم (هود/۳۵). بگو، اگر راست می‌گویید، ده سوره برساخته، مانند آن بیاورید و غیر از خدا هرکه را می‌توانید فرا خوانید (هود/۱۳). سوره‌ای مانند آن بیاورید و هرکه را جز او می‌توانید بخوانید (یونس/۳۸).

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، مانند کسانی نباشید که موسی را [با تهمت] آزار دادند و خدا او را از آنچه گفتند، مبرّا ساخت. او نزد خداوند آبرومند بود (احزاب/۶۹).

تکذیب، دروغ، اساطیر، دروغ بستن بر خدا