چهره، صورت، این مفهوم از مادّۀ «و ج ه» ۵۰ بار و «س ی م» ۵ بار آمده است.
چکیده: چهره در دنیا تا حدودی نشاندهندۀ حالات درونی انسانها است و در آخرت نیز چهرهها آشکارا بیانگر عملکرد انسان است. در آخرت چهرۀ نیکوکاران سپید، درخشان، شاداب و شادان است امّا چهرههای بدکاران، سیاه، گرفته و زبون است. چهره در مواردی به معنای چهرۀ ظاهری است که احکامی دارد.
برای آنان که کارهای نیک کردهاند، عاقبت نیکوتر و بیش از آن است. سیهرویی و خواری، چهرههای آنان را نمیگیرد. آنان اهل بهشت هستند و در آن جاودانه خواهند ماند. کسانی که کارهای بد کردند، جزای هر بدی، همانند آن است. خواری آنها را فرا میگیرد. در مقابل خدا هیچ کس حامی آنان نیست. چنان شوند که گویی چهرههایشان با پارهای از شب ظلمانی پوشیده شده است. آنها اهل آتش هستند. در آن جاودان هستند (یونس/۲۶-۲۷). هر کس را خدا گمراه کند، در برابر او، برای آنان هرگز دوستانی نیابی. روز قیامت آنها را به روی چهره درافتاده، کور، لال و کر برخواهیم انگیخت (اسراء/۹۷).
اگر ببینی، آنگاه که جان کافران را میستانند و فرشتگان بر چهرهها و پشتهای آنان میزنند. [به آنها میگویند:] عذاب سوزان را بچشید (انفال/۵۰). کسانی که بعد از آنکه راه هدایت برای آنان روشن شد پشت کردند، چگونهاند هنگامی که فرشتگان جان آنان را میگیرند و بر چهره و پشت آنان میزنند (محمّد/۲۷،۲۵)؟
آن روز چهرهها برای آن (خدای) زندۀ پاینده، خاشع میشوند و آن کسی که ظلمی بر دوش دارد، ناامید میماند (طه/۱۱۱).
در آن روز چهرههایی سفید گردد (آلعمران/۱۰۶). چهرههایی درخشان، خندان و شادان (عبس/۳۸،۳۹) و شاداب هستند. به سوی پروردگار خود مینگرند (قیامت/۲۲-۲۳). چهرههایی در آن روز متنعّم و شادابند. از کوشش خود خشنودند. در بهشت برین هستند (غاشیه/۸-۱۰). سفیدرویان همواره در رحمت خدا جاودان هستند (آلعمران/۱۰۷). بهراستی نیکوکاران در ناز و نعمت خواهند بود. بر تختها [نشسته]، مینگرند. از چهرههاشان طراوت نعمت را در مییابی (مطفّفین/۲۲-۲۴).
چهرههایی است که بر آنها غبار نشسته و تاریکی آن را پوشانده است. آنان همان کافران بدکار هستند (عبس/۴۰-۴۲). چهرههایی گرفته است زیرا میدانند عذابی کمرشکن در پیش دارند (قیامت/۲۴-۲۵). چهرههایی در آن روز زبون هستند که تلاش و رنج [بیهوده] بردهاند. آنان در آتش سوزان درآیند (غاشیه/۲-۴). در آن روز چهرههایی سیاه گردد (آلعمران/۱۰۶). روز قیامت کسانی را که بر خدا دروغ بستهاند، رو سیاه میبینی. آیا جای متکبّران در جهنّم نیست (زمر/۶۰)؟ به آنان که سیه روی هستند، [میگویند:] آیا پس از ایمانتان، کافر شدید؟ پس به سزای آن که کفر میورزیدید، عذاب را بچشید (آلعمران/۱۰۶).
چون آن (لحظۀ موعود) را نزدیک ببینند، چهرههای کافران در هم رود. گفته شود: این است همان چیزی که آن را فرا میخواندید (ملک/۲۷). کاش کافران میدانستند آنگاه که آتش را از چهرهها و از پشت خود نمیتوانند باز دارند و مورد حمایت قرار نمیگیرند (انبیاء/۳۹). روزی که چهرههای کافران را در آتش زیر و رو میکنند، میگویند: ای کاش ما خدا را فرمان میبردیم و پیامبر را اطاعت میکردیم (احزاب/۶۶).
کسانی که به چهره درافتاده، به سوی جهنّم رانده میشوند، در بدترین جایگاه و گمراهترین راه قرار دارند (فرقان/۳۴). هر کس بدی به میان آورد، به چهره در آتش سرنگون شود. آیا جز آنچه میکردید، سزا داده میشوید (نمل/۹۰)؟
مجرمان از چهرههایشان شناخته میشوند (الرّحمن/۴۱). روزی که آنان به رو در آتش کشیده میشوند، [به آنان گویند:] لهیب آتش را بچشید (قمر/۴۸). چهرههای آنان را آتش میپوشاند (ابراهیم/۵۰). ما برای ستمکاران آتشی آماده کردهایم که سراپردههای آن، ایشان را در برمیگیرد. اگر فریادرسی جویند، به آبی چون فلزگداخته که چهرهها را بریان میکند، فریادرسی شوند (کهف/۲۹).
کسانی که میزان [اعمال] آنان سبک باشد، به خود زیان زده و همیشه در جهنّم میمانند. آتش چهرۀ آنها را میسوزاند و در آنجا ترشرو هستند (مومنون/۱۰۳-۱۰۴).
آیا آن که با چهرۀ خود گزند عذاب را در روز قیامت دفع میکند [مانند آن کسی است که از عذاب ایمن است] (زمر/۲۴)؟
بر اعراف، مردانی هستند که هر دو [بهشتیان و جهنّمیان] را از چهرههایشان میشناسند (اعراف/۴۶). اهل اعراف، مردانی را که از چهرههایشان میشناسند، ندا میدهند و گویند: جمعیّت و گردنکشی شما به حال شما سودی نداشت (اعراف/۴۸).
چهره- اقوام، زن ابراهیم بر صورت خود زد و گفت: زنی پیر و نازا [چگونه بزاید] (ذاریات/۲۹)؟
یوسف گفت: این پیراهن مرا ببرید و بر چهرۀ پدرم بیفکنید تا بینا شود و همۀ کسان خود را نزد من آورید (یوسف/۹۳). چون مژدهرسان آمد، پیراهن را بر چهرۀ او انداخت پس بینا شد. گفت: آیا من نگفتم از خدا چیزهایی میدانم که شما نمیدانید (یوسف/۹۶)؟
در این دنیا، لعنتی بدرقۀ فرعون و سپاهیان او کردیم و روز قیامت آنان از زشترویان هستند (قصص/۴۲).
اگر بخواهیم، بیماردلان را به تو نشان میدادیم و آنان را به چهره میشناختی. البته تو آنها را از لحن سخنشان میشناسی (محمّد/۳۰). ما گرداندن صورتت را در آسمان میبینیم پس تو را به قبلهای که به آن خشنود شوی، برگردانیم. پس روی خود را به سوی مسجدالحرام کن و هر جا که بودید، روی خود را به سوی آن بگردانید (بقره/۱۴۴). برای هر کسی قبلهای است که روی خود را به آن میگرداند … از هر جا بیرون آمدی، روی خود را به سوی مسجدالحرام بگردان. البته این [فرمان] حق است و از جانب پروردگار تو است. خداوند از آنچه میکنید غافل نیست. از هر جا بیرون آمدی [هنگام نماز] روی خود را به سمت مسجدالحرام بگردان و هر کجا بودید صورتهای خود را به سوی آن بگردانید تا برای مردم، بر شما حجّتی نباشد مگر کسانی از آنها که ظلم کردند (بقره/۱۴۸-۱۵۰). بگو، پروردگارم به دادگری فرمان داده است و اینکه در هر مسجدی روی خود را [به سوی قبله] کنید و خدا را در حالی که دین خود را برای او خالص کردهاید، بخوانید (اعراف/۲۹). نشانۀ آنان (محمّد و همراهان او) بر اثر سجود در چهرههایشان است. این وصف آنان در تورات است (فتح/۲۹).
مشرق و مغرب از آن خداست. به هر سو رو کنید، آنجا روی خداست (بقره/۱۱۵). نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب کنید بلکه نیکی آن است که به خدا، روز بازپسین، فرشتگان، کتاب و پیامبران ایمان آورید و … (بقره/۱۷۷).
ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون به نماز برخیزید، صورت و دستهای خود را تا آرنج بشویید … (مائده/۶). اگر بیمار یا در سفر بودید یا یکی از شما از قضای حاجت آمد یا با زنان مباشرت داشتید و آبی نیافتید پس با خاکی پاک تیمّم کنید و از آن به صورت و دستهای خود بکشید (نساء/۴۳؛ مائده/۶).
هر مالی که انفاق میکنید، از آنِ تهیدستانی است که در راه خدا به تنگنا افتادهاند و نمیتوانند سفر کنند و به خاطر مناعتی که دارند، ناآگاه آنان را توانگر میپندارد. آنان را به چهرههایشان میشناسی. از مردم به اصرار چیزی نمیخواهند (بقره/۲۷۳).
چون آیات روشن ما بر آنها (مشرکان) خوانده شود، در چهرۀ کسانی که کافر شدند، آثار ترشرویی و انکار را خواهی دید. نزدیک است که بر کسانی که آیات ما را برایشان میخوانند، بتازند (حج/۷۲).
هر گاه یکی از آنان را به دختر (زخرف/۱۷)، همان چیزی که به رحمان نسبت میدهند (نحل/۵۸)، مژده دهند در حالی که خشم و اندوه خود را فرو میخورد، چهرۀ او سیاه میشود (نحل/۵۸؛ زخرف/۱۷).
آن کسی که خدا به او مال بسیار و فرزندان حاضر داد و برای او بساط [زندگی] گسترد [برای مبارزه با قرآن] فکر کرد و نقشه کشید. باز هم مرگ بر او چه نقشهای کشید؟ سپس نگاهی افکند. آنگاه رو ترش کرد و چهره درهم کشید. رویگرداند و تکبّر ورزید (مدثّر/۱۲-۱۴، ۱۸-۲۳).
رو ترش کرد و رخ برتافت که آن نابینا نزد او آمد (عبس/۱-۲).
ای کسانی که به شما کتاب داده شده است، به آنچه فرو فرستادیم و تصدیق کنندۀ آن چیزی است که با شما است، ایمان آورید پیش از آن که چهرههایی را محو کنیم و در نتیجه، آنها را به قهقرا بازگردانیم (نساء/۴۷). چون تهدید آخر فرا رسد، [گروهی] بیایند تا چهرۀ شما [بنیاسرائیل] را اندوهگین کنند و در مسجد چنانکه بار اول داخل شدند درآیند و به هر چه دست یافتند یکسره نابود کنند (اسراء/۷).