پرسش، سوال کردن، این مفهوم از ریشۀ سَاَلَ ۶۳ بار آمده است.
چکیده: خداوند میفرماید از چیزهایی نپرسید که چون آشکار شود باعث ناراحتی شما میگردد. و از دانایان بپرسید. لازم به یادآوری است که در این مدخل پرسشهایی که واژۀ سَاَل دارد، آمده است و پرسشهای دیگر در مدخلهای مرتبط میآید.
خدا از پیامبران پیمانی استوار گرفت [که در ادای تبلیغ کوتاهی نکنند] تا خدا راستگویان را از صدقشان پرسش کند (احزاب/۷-۸). ای مومنان، از چیزهایی که اگر برایتان آشکار شود شما را ناراحت می کند، نپرسید، [امّا] اگر هنگامی که قرآن فرو فرستاده میشود از آنها بپرسید برای شما روشن میشود [ولی] خدا از آن درگذشت. پیش از شما نیز گروهی پرسشهای [بیجا] کردند سپس [چون پاسخ گرفتند] منکر شدند (مائده/۱۰۱-۱۰۲).
ای پیامبر، دربارۀ رحمان، از او که بسیار آگاه است، بپرس (فرقان/۵۹). از رسولان ما که پیش از تو فرستادیم بپرس. آیا در برابر رحمان، خدایانی قرار دادهایم که عبادت شوند (زخرف/۴۵)؟ ما پیش از تو، جز مردانی که به آنان وحی میکردیم، نفرستادیم پس اگر نمیدانید از اهل ذکر [پژوهندگان کتابهای آسمانی] بپرس (نحل/۴۳؛ انبیاء/۷). اگر در آنچه به تو نازل کردیم در تردید هستی از آنان که پیش از تو کتاب [آسمانی] میخواندند، بپرس (یونس/۹۴).
هنگامی که بندگان من از تو دربارۀ من میپرسند، بگو: من نزدیک هستم و دعای دعاکننده را هنگامی که مرا بخواند، پاسخ میگویم (بقره/۱۸۶). از تو میپرسند چه چیز بر آنها حلال شده است (مائده/۴)؟ از تو دربارۀ انفال (انفال/۱)، روح (اسراء/۸۵)، کوهها (طه/۱۰۵)، هلال ماه (بقره/۱۸۹)، انفاق (بقره/۲۱۹،۲۱۵)، جنگ در ماه حرام (بقره/۲۱۷)، شراب، قمار (بقره/۳۱۹)، حیض (بقره/۲۲۲)، یتیمان (بقره/۲۲۰)، ذوالقرنین (کهف/۸۳) و رستاخیز میپرسند (احزاب/۶۳).
ای پیامبر، از بنیاسرائیل، بپرس که ما چه نشانههای روشن به آنان دادیم (بقره/۲۱۱). از آنان بپرس زمانی که موسی به سراغ آنان آمد و فرعون به او گفت من جداً تو را افسون شده میپندارم، چگونه بودند (اسراء/۱۰۱)؟ از آنان دربارۀ اهالی شهری که کنار دریا بود، بپرس .. (اعراف/۱۶۳).
اگر از مشرکان بپرسی چه کسی شما را آفریده است؟ مسلماً خواهند گفت: خدا (زخرف/۸۷). اگر از آنان بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است (عنکبوت/۶۱؛ لقمان/۲۵؛ زمر/۳۸؛ زخرف/۹)؟ چه کسی خورشید و ماه را رام کرده است؟ قطعاً خواهند گفت: خدا (عنکبوت/۶۱). اگر از آنان بپرسی چه کسی از آسمان آبی فرو فرستاد و با آن زمین را پس از آنکه مرده بود، زنده گردانید؟ خواهند گفت: خدا (عنکبوت/۶۳).
از مشرکان بپرس کدام یک ضامن این ادعا است [که اهل تسلیم همچون مجرمان هستند] (قلم/۴۰،۳۵)؟ اگر از منافقان بپرسی [چرا این اعمال خلاف را انجام دادید؟]، میگویند: ما بازی و شوخی میکردیم. بگو، آیا خدا، آیات و پیامبر او را مسخره میکردید (توبه/۶۵)؟
پرسش– رستاخیز و قیامت، [مردم] دربارۀ چه چیز از یکدیگر میپرسند؟ از آن خبر بزرگ که دربارۀ آن اختلاف دارند (نبأ/۱-۳). انسان میخواهد در آیندۀ نزدیک فساد کند. او میپرسد روز رستاخیز چه وقت است (قیامت/۵-۶)؟ آنان که در گرداب جهالت فرو رفته و بیخبر هستند، میپرسند روز جزا چه وقت است (ذاریات/۱۱-۱۲)؟ دربارۀ رستاخیز میپرسند که برپایی آن چه وقت است (اعراف/۱۸۷؛ نازعات/۴۲)؟ از تو [دربارۀ قیامت] میپرسند گویا تو از آن [زمان وقوع آن] آگاه هستی (اعراف/۱۸۷).
در آن روز مردم از حال یکدیگر نمیپرسند (مومنون/۱۰۱). هیچ دوست صمیمی [حال] دوست صمیمی را نمیپرسد (معارج/۱۰). در آن روز اخبار بر آنها پوشیده گردد و از یکدیگر نمیتوانند بپرسند (قصص/۶۶). در آن روز از گناه هیچ جن و انسی پرسیده نمیشود (الرحمن/۳۹). از گناه مجرمان پرسیده نمیشود (قصص/۷۸).
آنها آن روز پرسشکنان به یکدیگر روی میآورند و میگویند: شما از در راستی با ما درآمدید [و خود را حق به جانب مینمودید] (صافّات/۲۷-۲۸).
از آن دختر زنده به گورشده پرسیده میشود که به کدام گناه کشته شده است (تکویر/۸-۹)؟
به دوزخیان گویند به شمار سالیان چه مدّت در زمین به سر بردید؟ گویند، روزی یا بخشی از روز. از شمارگران بپرس (مومنون/۱۱۲-۱۱۳).
بهشتیان به یکدیگر روی کرده از [گذشتۀ] هم میپرسند (صافّات/۵۰؛ طور/۲۵). اهل سعادت در بهشت دربارۀ مجرمان از هم میپرسند (مدثّر/۳۹-۴۱).
پرسش– اقوام، ابراهیم [پس از شکستن بتها] گفت: این کار را [بت] بزرگ آنان کرده است. اگر سخن میگویند از آنها بپرسید (انبیاء/۶۳). یوسف به فرستادۀ پادشاه گفت: از سرور خود بپرس. ماجرای آن زنان که دستهای خود را بریدند چه بود (یوسف/۵۰)؟ برادر بزرگ یوسف به دیگران گفت: نزد پدرتان بازگردید و بگویید ای پدر، پسرت دزدی کرده … [اگر اطمینان نداری] از [مردم] آن شهر که در آن بودیم و از آن قافله که با آن بودیم، بپرس (یوسف/۸۰-۸۲). در [داستان] یوسف و برادران او برای پرسش کنندگان نشانهها است (یوسف/۷).
یکی از بندگان خدا که خدا از نزد خود به او رحمت داده بود و از نزد خود به او دانشی آموخته بود [به موسی] گفت: اگر مرا پیروی میکنی چیزی از من نپرس تا خود از آن برای تو سخن بگویم (کهف/۷۰،۶۵). موسی گفت: اگر از این پس از تو چیزی پرسیدم با من همراهی نکن که از سوی من معذوری (کهف/۷۶). خدا اصحاب کهف را از خواب بیدار کرد تا در میان خود از یکدیگر بپرسند … (کهف/۱۹). آنان [منافقان] گمان میکنند که دستههای [مشرک] هنوز نرفتهاند. اگر دستهها[ی دشمن] بازآیند، آرزو میکنند کاش میان بیاباننشینان بودند و خبرهای شما را از این و آن میپرسیدند (احزاب/۲۰). سوال کنندهای از کفّار عذاب حتمی را درخواست کرد (معارج/۱).
اطلاعات بیشتر: مواخذه، نکوهش