دریا و خشکی، آب زیادی که محوطۀ وسیعی را فراگرفته و مقابل آن خشکی، این مفهوم با واژۀ بَحر ۴۱ بار، برّ۱۱ بار، یَم ۸ بار، عَراء ۲ بار و مادّة «ی ب س» ۲ بار آمده است.
چکیده: خدا همه چیز در دریا و خشکی را میداند و دریاها را مسخّر کرد تا روزی و زینت را از آن بیرون آوریم و شکرگزار باشیم.
هر چه در خشکی و دریا است، خدا میداند (انعام/۵۹). هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشن است (انعام/۵۹).
اوست کسی که دو دریا را به هم پیوست. این یکی شیرین و گوارا و آن یکی شور و تلخ است و میان آن دو مانع و حایل جدا کننده قرار داد (فرقان/۵۳). [آیا شریکانی که میپندارند، بهتر است] یا آن کس که … میان دو دریا حایلی قرار داد (نمل/۶۱)؟ دو دریا یکسان نیستند. این یک، شیرین و گوارا و نوشیدن آن خوشگوار است و آن یک، شور و تلخ است. شما از هر یک گوشت تازه میخورید و وسایل زینتی که آن را بر خود میپوشید، بیرون میآورید. کشتی را در آن، شکافنده میبینی تا از فضل او بجویید. باشد که سپاس بگزارید (فاطر/۱۲). [رحمان] دو دریای [تلخ و شیرین] را که با هم مجاور هستند، روان کرد. میان آن دو حایلی است که به همدیگر تجاوز نمیکنند. پس کدام یک از نعمتهای پروردگار خود را انکار میکنید؟ از آن دو، مروارید و مرجان بیرون میآید. پس کدام یک از نعمتهای پروردگار خود را انکار میکنید؟ کشتیهای بادباندار در دریا که چون کوهها هستند از آنِ اوست (الرّحمن/۱۹-۲۴). خدا همان کسی است که دریا را برای شما مسخّر کرد تا کشتیها در آن به فرمان او روان شوند و تا از فضل او طلب نمایند. باشد که سپاسگزار باشید (جاثیه/۱۲). اوست کسی که دریا را مسخّر کرد تا از آن گوشت تازه بخورید و زیوری که آن را میپوشید از آن بیرون آورید. کشتیها را در آن، شکافنده میبینی تا از فضل او بجویید. باشد که شما سپاسگزار باشید (نحل/۱۴). صید دریا و خوراک آن، برای شما حلال شده است تا برای شما و مسافران بهرهای باشد و شکار بیابان تا وقتی که احرام دارید، بر شما حرام است. از خدایی که به سوی او محشور میشوید، پروا کنید (مائده/۹۶).
به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا [بر مرکبها] سوار کردیم و از نعمتهای پاکیزه روزی بخشیدیم و آنها را بر بسیاری از آفریدگان خود برتری کامل بخشیدیم (اسراء/۷۰). خدا کشتی را برای شما مسخّرکرد تا به فرمان او در دریا روان شود و رودها را برای شما مسخّر کرد (ابراهیم/۳۲). آیا ندیدی که خدا آنچه در زمین است و کشتیها که در دریا به فرمان او روانند را، برای شما مسخّرکرده است (حج/۶۵)؟ از نشانههای او کشتیهایی است چون کوهها که در دریا روان هستند. اگر بخواهد باد را ساکن میکند تا [کشتیها] بر روی آب متوقف بمانند. قطعاً در این برای هر شکیبای شکرپیشه نشانهها است (شوری/۳۲-۳۳). بیگمان در … کشتیها که برای کسب منافع مردم به دریا روان هستند… برای گروهی که میاندیشند، واقعاً نشانههایی است (بقره/۱۶۴). آیا ندیدهای کشتیها به نعمت خدا در دریا روان میگردند تا برخی از نشانههای خود را به شما بنمایاند؟ قطعاً در این برای هر شکیبایِ سپاسگزاری نشانههاست. چون آنها را موجی مانند سایبانها فراگیرد، خدا را پاکدلانه بخوانند و چون آنها را نجات داد و به خشکی رساند، برخی از آنها میانهرو هستند. نشانههای ما را جز خائن کفرپیشه انکار نمیکند (لقمان/۳۱-۳۲). هنگامی که بر کشتی سوار میشوند، خدا را پاکدلانه میخوانند، چون آنها را به خشکی رساند و نجات داد، ناگاه شرک میورزند (عنکبوت/۶۵). پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت درمیآورد تا از فضل او برای خود بجویید. زیرا او همواره به شما مهربان است. چون در دریا به شما صدمهای برسد، هر کس را جز او میخوانید، ناپدید میشود و چون [خدا] شما را به سوی خشکی رهانید، رویگردان میشوید. انسان همواره ناسپاس است. مگر ایمن شدهاید از این که شما را در کنار خشکی به زمین فرو برد یا بر شما طوفانی از سنگریزهها بفرستد و برای خود مدافعی نیابید؟ یا مگر ایمن شدهاید از این که بار دیگر شما را به دریا بازگرداند و تندبادی شکننده بر شما بفرستد و به سزای کفرتان شما را غرق کند؟ آنگاه برای نجات خود در برابر ما پیگیرکنندهای نیابید (اسراء/۶۶-۶۹). او کسی است که شما را در خشکی و دریا سیر میدهد تا وقتی که در کشتیها باشید و آنها با بادی خوش آنان را ببرند و آنان بدان شاد شوند. [ناگاه] بادی سخت بر آنها بوزد و موج از هر طرف بر آنها میتازد و یقین کنند که در محاصره افتادهاند در آن حال خدا را پاکدلانه میخوانند؛ که اگر ما را از این [ورطه] برهانی قطعاً از سپاسگزاران خواهیم شد. چون آنان را رهانید، ناگهان در زمین به ناحق سرکشی میکنند (یونس/۲۲-۲۳). کیست که شما را در تاریکیهای خشکی و دریا هدایت میکند (نمل/۶۳)؟ بگو، چه کسی شما را از تاریکیهای خشکی و دریا میرهاند در حالی که او را به زاری و در نهان میخوانید؛ که اگر ما را از این برهانی بیگمان از سپاسگزاران خواهیم شد؟ بگو، خداست که شما را از آن و از هر بلایی نجات میدهد آنگاه شما شرک میورزید (انعام/۶۳-۶۴). اوست که ستارگان را برای شما قرار داد تا به وسیلۀ آنها در تاریکیهای خشکی و دریا هدایت یابید. ما آیات را برای اهل دانش به تفصیل بیان کردهایم (انعام/۹۷). فساد و تباهی در خشکی و دریا به سبب دستاورد مردم پدیدار گشت تا [خدا کیفر] بعضی از آنچه کردهاند را به آنها بچشاند. باشد که بازگردند (روم/۴۱).
سوگند به طور و … آن دریایِ برافروخته (سرشار)، که عذاب پروردگارت واقع شدنی است و آن را هیچ بازدارندهای نیست (طور/۱، ۶-۸). آنگاه که آسمان از هم بشکافد … و آنگاه که دریاها بشکافند … هر شخصی، آنچه را پیش فرستاده و باز پس گذاشته است، بداند (انفطار/۱،۳-۵). آنگاه که خورشید درهم پیچیده شود … و آنگاه که دریاها بجوشند (پر شوند) … [در آن روز] هر کس بداند چه حاضر کرده است (تکویر/۱، ۶،۱۴).
بگو، اگر دریا برای کلمات پروردگارم مرکب میشد، بیشک دریا تمام میشد، پیش از آنکه کلمات پروردگارم تمام شود. هر چند دریای دیگری به کمک بیاوریم (کهف/۱۰۹). اگر آنچه درخت در زمین است، قلم باشد و دریا [مرکب و] هفت دریای دیگر به یاری آن بیاید [تا کلمات خدا را بنویسند]، کلمات خدا پایان نمیپذیرد (لقمان/۲۷). [اعمال کافران] مانند تاریکیهایی در دریای عمیق و پهناور است که موجی آن را میپوشاند و روی آن موجی دیگر است و بر فراز آن ابری است. ظلمتهایی است که بر روی یکدیگر قرار گرفته است. وقتی [کسی] دستش را بیرون میآورد ممکن نیست آن را ببیند (نور/۴۰).
دریا و خشکی –اقوام، آن [کشتی]، آنها (نوح و پیروانش) را در میان موجی کوهآسا میبرد. نوح، پسر خود را که در کناری بود، بانگ زد: ای پسر من با ما سوار شو و با کافران نباش. او گفت: به زودی به کوهی پناهی میجویم که مرا از آب در امان نگاه میدارد. نوح گفت: امروز در برابر فرمان خدا هیچ نگاهدارندهای نیست مگر کسی که [خدا بر او] رحم کند. موج میان آن دو حایل شد و [پسر] از غرقشدگان گردید (هود/۴۲-۴۳).
در حقیقت یونس از فرستادگان بود. آنگاه که به سوی کشتی پُر بگریخت. با [سرنشینان کشتی] قرعه انداخت. خود از بازندگان شد. [او را به دریا انداختند] و ماهی او را لقمه خود کرد در حالی که او ملامتگر خود بود. اگر او از تسبیحگویان نبود قطعاً تا روزی که برانگیخته میشوند در شکم آن [ماهی] بود پس او را در حالی که ناخوش بود به خشکی انداختیم و بر بالای سر او بوتهای از کدو رویاندیم (صافّات/۱۳۹-۱۴۶). اگر رحمت پروردگارش به او نرسیده بود، قطعاً ملامت شده، به خشکی افکنده میشد (قلم/۴۹).
به مادر موسی وحی کردیم او را شیر بده و چون بر او بیمناک شدی او را به دریا بینداز. مترس و اندوه نخور که ما او را به تو بازمیگردانیم و او را از پیامبران قرار میدهیم. پس خاندان فرعون او را [از آب] گرفتند تا سرانجام دشمن آنها و مایۀ اندوهشان باشد (قصص/۷-۸). به مادرت آنچه را که وحی میشد، وحی کردیم که او را در صندوقی قرار بده، سپس او را در دریا افکن تا دریا او را به ساحل اندازد. دشمن من و دشمن وی، او را برگیرد و مهری از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابی (طه/۳۹).
موسی به جوان [همراه] خود گفت: همچنان خواهم رفت تا به محّل تلاقی دو دریا برسم، هر چند مدّت طولانی به راه خود ادامه دهم. چون به محلّ تلاقی آن دو دریا رسیدند، ماهی خود را فراموش کردند پس ماهی، راه خود را در دریا پیش گرفت. [جوان همراه] گفت: آیا به یاد داری؟ وقتی کنار آن صخره جا گرفته بودیم من ماهی را فراموش کردم و جز شیطان آن را از یادم نبرد تا اینکه یادآور آن شدم و ماهی به طور عجیبی راه خود را در دریا پیش گرفت. [موسی] گفت: این همان جایی است که ما میخواستیم (کهف/۶۰-۶۴). [عبد صالح به موسی گفت:] آن کشتی [که سوراخ کردی] از آن بینوایانی بود که در دریا کار میکردند پس خواستم آن را معیوب کنم چون پشت سر آنها پادشاهی بود که هر کشتی [سالمی] را به زور میگرفت (کهف/۷۹). [خدا به موسی فرمود:] دریا را هنگامی که آرام است پشت سر بگذار که آنان (فرعونیان) سپاهی غرقشدنی هستند (دخان/۲۴). همانا به موسی وحی کردیم: بندگانم را شبانه روانه کن و راهی خشک، در دریا برای آنها باز کن که نه [از تعقیب دشمن] بترسی و نه [از غرق شدن] بیمناک باشی (طه/۷۷). با عصای خود به دریا بزن پس دریا از هم شکافت و هر قسمت آن چون کوهی عظیم شد. گروهی دیگر را به آنجا نزدیک کردیم و موسی و همۀ همراهان او را نجات دادیم. سپس گروه دیگر را غرق کردیم (شعراء/۶۳-۶۶). فرعون با سپاهیان خود در پی آنها افتاد و موجی از دریا آنچنان که باید آنها را فراپوشید (طه/۷۸). او و سپاهیانش را گرفتیم و آنان را در دریا افکندیم (ذاریّات/۴۰؛ قصص/۴۰). از آنها انتقام گرفتیم و آنا را در دریا غرق کردیم زیرا آیات ما را تکذیب کردند و از آنها غافل بودند (اعراف/۱۳۶). بنیاسرائیل را از دریا گذراندیم. پس فرعون و سپاهیانش از روی ستم و تجاوز آنها را دنبال کردند تا وقتی که در شُرُف غرق شدن قرار گرفت، گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن که بنیاسرائیل به او ایمان آوردهاند، نیست. من از تسلیم شدگان هستم. امروز جسد تو را میرهانیم تا برای آیندگان عبرتی باشد (یونس/۹۰-۹۱). [ای بنیاسرائیل یاد کنید] آنگاه که دریا را برای شما شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق کردیم و شما نظاره میکردید (بقره/۵۰). بنیاسرائیل را از دریا گذراندیم تا به قومی رسیدند که بر بتهای خود همّت میگماشتند (اعراف/۱۳۸). [موسی به سامری] گفت: به آن معبودی که در عبادت آن بودی بنگر. آن را میسوزانیم سپس [خاکستر] آن را به طور کامل به دریا میپاشیم (طه/۹۷). از آنها دربارۀ شهری که در ساحل دریا بود بپرس. آنگاه که در روز شنبه سنّت میشکستند. چون روز شنبه ماهیان آنها روی آب ظاهر میشدند و روزهای غیر شنبه به طرف آنها نمیآمدند. اینگونه ما آنها را به سبب آنکه نافرمانی کردند، آزمایش و گرفتار کردیم (اعراف/۱۶۳).