خواب دیدن، رویا، این مفهوم از مادّۀ «رأی» ۷ بار، «ح ل م» ۳ بار و «ح د ث» ۳ بار، و آیاتی که این معنا را دارد، آمده است.
چکیده: افرادی چون ابراهیم، یوسف، عزیز مصر، همبندان یوسف و پیامبر خوابهایی دیدند که تحقّق یافت. خدا به یوسف علم تعبیر خواب آموخت.
هنگامی که [اسماعیل] در تلاش به حد ابراهیم رسید، گفت: ای پسرک من، من در خواب میبینم که تو را ذبح میکنم پس ببین چه به نظرت میآید؟ گفت: ای پدر من، آنچه را مأموری انجام بده. انشاءالله مرا از شکیبایان خواهی یافت پس هنگامی که هر دو تسلیم شدند و [پسر] را به پیشانی بر خاک افکند، او را ندا دادیم: ای ابراهیم، حقاً خواب [خود] را تحقّق بخشیدی. ما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم. به راستی این همان آزمایش آشکار بود. او را به قربانی بزرگی بازخریدیم. در آیندگان برای او [آوازۀ نیک] برجای نهادیم (صافّات/۱۰۲-۱۰۸).
یوسف به پدرش گفت: ای پدر، من [در خواب] یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم. آنها را دیدم که برای من سجده میکنند. [یعقوب] گفت: ای پسرک من، خواب خود را برای برادرانت حکایت نکن که برای تو حیلهای سخت میاندیشند. بیگمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است. این گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و از تعبیر خوابها به تو میآموزد و نعمت خود را بر تو و خاندان یعقوب تمام میکند. همانگونه که قبلاً بر پدران تو، ابراهیم و اسحاق تمام کرد (یوسف/۴-۶). ما یوسف را در آن سرزمین تمکّن دادیم تا به او از تعبیر خوابها بیاموزیم. خدا بر کار خود غالب است ولی بیشتر مردم نمیدانند (یوسف/۲۱). دو جوان با یوسف به زندان درآمدند. [روزی] یکی از آنها گفت: من خود را [در خواب دیدم] که شراب میفشارم و دیگری گفت: من خود را در خواب دیدم که بر روی سرم نان میبرم و پرندگان از آن میخورند. ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران میبینیم. گفت: غذایی را که روزی شماست برای شما نمیآورند مگر آنکه من از تعبیر آن به شما خبر میدهم پیش از آنکه به شما برسد. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است زیرا من آیین قومی را که به خداوند ایمان ندارند و منکر آخرت هستند، رها کردهام و از آیین پدران خود، ابراهیم، اسحاق و یعقوب، پیروی کردهام (یوسف/۳۶-۳۸). ای دو رفیق زندانی من، یکی از شما به آقای خود شراب مینوشاند و اما دیگری به دار آویخته میشود و پرندگان از سر او میخورند. امری که شما از من نظر خواستید، قطعی است (یوسف/۴۱).
پادشاه [مصر] گفت من [در خواب] دیدم: هفت گاو فربه را هفت [گاو] لاغر مىخورند و هفت خوشۀ سبز و [هفت خوشۀ] خشکیدۀ دیگر. اى سران قوم، اگر خواب تعبیر مىکنید، دربارۀ خواب من به من نظر دهید. گفتند: خوابهاى پریشان است و ما تعبیر خوابهاى پریشان را نمیدانیم. آن کس از آن دو [زندانى] که نجات یافته و پس از مدّتی [یوسف را] به خاطر آورد، گفت: مرا به [زندان] بفرستید تا شما را از تعبیر آن خبر دهم. اى یوسف، اى مرد راستگوى، دربارۀ [این خواب که] هفت گاو فربه را هفت [گاو] لاغر مىخورند و هفتخوشۀ سبز و [هفت خوشۀ] خشکیدۀ دیگر، به ما نظر ده تا به سوى مردم برگردم شاید آنان آگاه شوند. گفت: هفت سال پى در پى مىکارید پس آنچه را درو کردید جز اندکى را که مىخورید در خوشهاش واگذارید. آنگاه پس از آن، هفتسال سخت مىآید که آنچه را از پیش براى آن [سالها] کنار گذاشتهاید جز اندکى را که ذخیره مىکنید همه را خواهند خورد آنگاه پس از آن سالى فرامىرسد که به مردم در آن باران مىرسد و در آن عصاره مىگیرند (یوسف/۴۳-۴۹).
[یوسف] پدر و مادرش را بر تخت نشاند و [همۀ آنان] پیش او به سجده افتادند. گفت: اى پدر، این تعبیر خواب پیشین من است. به یقین پروردگار من آن را راست گردانید. پروردگارا، تو به من سلطنت دادى و از تعبیر خوابها به من آموختى. (یوسف/۱۰۰-۱۰۱).
[ای پیامبر، یاد کن] هنگامی را که خدا آنها (سپاه دشمن) را در خوابت به تو اندک نشان داد و اگر ایشان را به تو بسیار نشان میداد، قطعاً سست میشدید و حتماً در کار [جهاد] با یکدیگر نزاع میکردید. ولی خدا شما را به سلامت داشت چرا که او به راز دلها داناست (انفال/۴۳). بیگمان خدا رویای پیامبر خود را راست گردانید که شما حتماً به خواست خدا سر تراشیده و موی سر کوتاه کرده بدون هیچ ترسی با خاطری آسوده به مسجدالحرام وارد خواهید شد. پس او چیزی را میدانست که شما نمیدانستید (فتح/۲۷). یاد کن آنگاه که به تو گفتیم: به راستی پروردگارت بر مردم احاطه دارد و خوابی را که به تو نمایاندیم و نیز آن درخت نفرین شده در قرآن را، فقط برای آزمایش مردم قرار دادیم. ما آنها را میترسانیم ولی آنها را جز طغیان بزرگ نمیافزاید (اسراء/۶۰).
[ستمکاران] گفتند: [قرآن] خوابهای پریشان است. بلکه آن را بربافته است. بلکه او شاعر است (انبیاء/۵).
خواب