حیا، شرم و آزرم، این مفهوم با واژۀ یَستَحیی ۴ بار آمده است.
چکیده: گاهی ما از روی شرم و حیا از بیان حقیقت خودداری میکنیم اما خداوند از گفتن حق حیا نمیکند.
خدا از اینکه به پشهای یا فروتر از آن مَثَل بزند، حیا نمیکند (بقره/۲۶). ای کسانی که ایمان آوردهاید، داخل خانۀ پیامبر نشوید مگر آنکه برای طعامی به شما اجازه داده شود. آن هم بدون آنکه منتظر آماده شدن غذا باشید ولی هنگامی که دعوت شدید، وارد شوید و وقتی غذا خوردید متفرّق شوید و به گفت و گو سرگرم نشوید. این پیامبر را میآزارد و از شما حیا میکند ولی خدا از [گفتن] حق حیا نمیکند (احزاب/۵۳).
یکی از آن دو (دختر شعیب) در حالی که از روی حیا گام برمیداشت، نزد موسی آمد و گفت: پدرم تو را فرا میخواند تا مزد آبی را که [به گوسفندان] ما دادی به تو بپردازد (قصص/۲۵).