تبعیض

تبعیض، بعضی را بر بعضی دیگر بدون دلیل منطقی ترجیح دادن، این مفهوم با آیاتی که این معنا را دارد، آمده است.

چکیده: جنسیّت، خویشاوندی، دین، قوم، نژاد، زبان، سلامتی و بیماری دلیلی برای تبعیض نیست. تبعیض گذاشتن، پیروی از هوس است.

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، پیوسته به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید هر چند به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد. اگر توانگر یا بی‌نیاز باشد [رعایت فرمان عدل] خدا به آن دو سزاوارتر است. پس به دنبال هوس نروید که [از حق] عدول کنید. اگر به انحراف گرایید یا اعراض کنید قطعاً خدا به آن‌چه انجام می‌دهید، آگاه است (نساء/۱۳۵). یهودیان و مسیحیان گفتند: ما پسران خدا و دوستان او هستیم. بگو، پس چرا شما را به گناهانتان عذاب می‌کند؟ بلکه شما [هم] بشرید از جملۀ کسانی که آفریده است (مائده/۱۸). بگو، ای یهودیان، اگر پندارید که شما دوستان خدا هستید، نه مردم دیگر، پس اگر راست می‌گویید خواستار مرگ شوید. هرگز آن را به سبب آن‌چه از پیش انجام داده‌اید، آرزو نخواهید کرد (جمعه/۶-۷). گفتند: هرگز کسی به بهشت درنیاید مگر آن‌که یهودی یا مسیحی باشد. این آرزوهای ایشان است. بگو، اگر راست می‌گویید دلیل خود را بیاورید (بقره/۱۱۱). [برخی از اهل‌کتاب] گفتند: آتش جز چند روزی به ما نخواهد رسید. بگو، مگر از خدا پیمانی گرفته‌اید و خدا پیمان خود را هرگز خلاف نخواهد کرد؟ یا آن‌چه را نمی‌دانید به دروغ به خدا نسبت می‌دهید (بقره/۸۰)؟ بگو، اگر راست می‌گویید و سرای بازپسین یکسر به شما اختصاص دارد، نه مردم دیگر، پس اگر راست می‌گویید آرزوی مرگ کنید. ولی به سبب کارهایی که از پیش انجام داده‌اند هرگز آن را آرزو نخواهند کرد (بقره/۹۴-۹۵). از اهل‌کتاب کسی است که اگر او را بر دیناری امین شمری، آن را به تو نمی‌پردازد مگر آن‌که دائماً بر او به پا ایستی. این به آن سبب است که آنها [به پندار خود] گفتند: در مورد کسانی که کتاب آسمانی ندارند، بر زیان ما راهی نیست. بر خدا دروغ می‌بندند با این‌که خود می‌دانند (آل‌عمران/۷۵).

[برادران یوسف] گفتند: یوسف و برادر او نزد پدرمان از ما که گروهی نیرومند هستیم، دوست داشتنی‌تر هستند (یوسف/۸).

فرعون در سرزمین [مصر] سربرافراشت و مردم آن را طبقه طبقه کرد. طبقه‌ای از آنان را زبون می‌کرد. پسران آنها را سر می‌برید و زنانشان را زنده می‌گذاشت که او از فسادکاران بود (قصص/۴). موسی و هارون را با آیات خود و حجّتی آشکار به سوی فرعون و سران او فرستادیم ولی تکبّر نمودند و گردنکش بودند و گفتند: آیا به دو بشر که مانند ما هستند و طایفۀ آنان بندگان ما می‌باشند، ایمان آوریم (مومنون/۴۵-۴۷)؟

چهره درهم کشید و روی گردانید آنگاه که آن نابینا نزد او آمد. تو چه دانی شاید او به پاکی گراید یا بپذیرد و اندرز سودش دهد. اما آن کس که خود را بی‌نیاز می‌پندارد تو به او می‌پردازی با آن‌که اگر پاک نگردد بر تو [مسئولیتی] نیست. امّا آن کس که شتابان پیش تو آمد، در حالی که [از خدا] می‌ترسید، تو از او به دیگران می‌پردازی (عبس/۱-۱۰).

[مشرکان] برای خدا دخترانی می‌پندارند. او منزّه است و برای خودشان آن‌چه میل دارند [قرار می‌دهند]. هرگاه به یکی از آنها مژدۀ دختر دهند، چهرۀ‌ او سیاه می‌گردد. در حالی که خشم خود را فرو می‌خورد، از بدی آن‌چه به او بشارت داده شده از قبیله روی می‌پوشاند. آیا او را با خواری نگاه دارد یا در خاک پنهان کند؟ وای که چه بد داوری می‌کنند (نحل/۵۷-۵۹). آیا [پنداشته‌اید] که پروردگارتان شما را به [داشتن] پسران اختصاص داده و خود از فرشتگان دخترانی برگرفته است؟ حقاً شما سخنی بس بزرگ می‌گویید (اسراء/۴۰). از آنان جویا شو. آیا پروردگارت را دختران و آنها را پسران است (صافّات/۱۴۹)؟ مشرکان گفتند: آن‌چه در شکم این دام‌هاست، اختصاص به مردان ما دارد و بر همسران ما حرام است. اگر آن مرده باشد همۀ آنها [از زن و مرد] در آن شریک هستند. به‌زودی [خدا] توصیف [دروغ] آنان را سزا خواهد داد (انعام/۱۳۹).

اگر آن [قرآن] را بر برخی از غیر‌عرب زبان نازل می‌کردیم و [پیامبر] آن را بر آنها می‌خواند به آن ایمان نمی‌آوردند (شعراء/۱۹۸-۱۹۹).

ترجیح، تفاوت