تبرئه، رفع اتّهام، این مفهوم از مادّۀ «ب ر ا» ۲ بار و آیاتی که این معنا را دارد، آمده است.
چکیده: اصل بر پاکی و درستکاری افراد به ویژه مومنان است مگر اینکه بتوان خلاف آن را ثابت کرد. وقتی به کسی تهمتی زده میشود، میتواند با دلایلی خود را تبرئه کند. خداوند در موارد مختلف، قوانینی برای تبرئه کردن بیگناهان آورده است.
زنان و مردان پاک از آنچه دربارۀ آنها میگویند [تهمت زنا]، مبرّا هستند (نور/۲۶). یوسف گفت: او [آن زن] از من کام خواست. شاهدی از خانوادۀ آن زن شهادت داد که اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده است، زن راست گفته و او [یوسف] از دروغگویان است و اگر پیراهن او از پشت پاره شده است، زن دروغ گفته و یوسف از راستگویان است. وقتی [شوهر آن زن] دید پیراهن او از پشت چاک خورده است، گفت: نیرنگ شما [زنان] بزرگ است (یوسف/۲۶-۲۸). [همسر عزیز به زنان] گفت: این [یوسف] همان است که دربارۀ او مرا سرزنش میکردید. من از او کام خواستم و او خود را نگاه داشت (یوسف/۳۲). پادشاه [به زنان] گفت: وقتی از یوسف کام میخواستید چه منظور داشتید؟ زنان گفتند: منزّه است خدا. ما گناهی بر او نمیدانیم. همسر عزیز گفت: اکنون حقیقت آشکار شد. من از او کام میخواستم. بیشک او از راستگویان است. یوسف گفت: این [پرس و جو] برای آن است که [عزیز] بداند که من به او خیانت نکردهام و اینکه خدا نیرنگ خائنان را به هدف نمیرساند. من نفس خود را تبرئه نمیکنم چرا که نفس قطعاً به بدی امر میکند مگر کسی را که خدا رحم کند (یوسف/۵۱-۵۳). هنگامی که یوسف برادران خود را به خوار و بار مجهّز کرد، جام پادشاه را در بار برادرش گذاشت. سپس ندادهندهای بانگ داد، ای اهل قافله، شما دزد هستید. برادران یوسف گفتند: به خدا سوگند شما خوب میدانید که ما نیامدهایم در این سرزمین فساد کنیم و ما دزد نبودهایم (یوسف/۷۰،۷۳).
خدا موسی را از آنچه [دربارۀ او] میگفتند، مبرّا ساخت و او نزد خدا آبرومند بود (احزاب/۶۹). موسی [هنگامی که از طور بازگشت] به هارون گفت: وقتی دیدی قوم گمراه شدند چه چیز مانع تو شد که از من پیروی کنی؟ آیا از فرمان من سرباز زدی؟ گفت: ای پسر مادرم، نه ریش مرا بگیر و نه سرم را. من ترسیدم بگویی میان بنیاسرائیل تفرقه انداختی و سخن مرا مراعات نکردی (طه/۹۲-۹۴). این قوم من را ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند پس مرا دشمن شاد مکن و در شمار ستمکاران قرار مده (اعراف/۱۵۰).
گروهی از اهل کتاب آنچه را شیطانها در سلطنت سلیمان خوانده بودند، پیروی کردند [و سلیمان را به جادوگری متّهم کردند]. با اینکه سلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطانها به کفر گراییدند و به مردم سحر میآموختند (بقره/۱۰۲).
مریم در حالی که کودک را در آغوش گرفته بود نزد قوم خود آورد. گفتند: ای مریم، به راستی کار بسیار ناپسندی مرتکب شدهای. ای خواهر هارون، پدرت مرد بدی نبود و مادرت نیز بدکاره نبود. مریم به کودک اشاره کرد … [کودک به سخن آمد] گفت: من بندۀ خدا هستم. به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است (مریم/۲۷-۳۰).
آنان [مشرکان دربارۀ قرآن] میگویند: جز این نیست که بشری به او آموزش میدهد. [چنین نیست زیرا] زبان کسی که این نسبت را به او میبندند، غیرعربی است و این [قرآن] به زبان عربی روشن است (نحل/۱۰۳). هنگامی که خدا آیهای را به جای آیهای دیگر بیاورد؛ او به آنچه فرومیفرستد داناتر است؛ میگویند: تو تنها دروغبافی. [چنین نیست] بلکه بیشتر آنان نمیدانند (نحل/۱۰۱). این قرآن از جانب غیر خدا و به دروغ ساخته نشده است بلکه تصدیق کنندۀ کتابهای پیشین و شرح و توضیح آنهاست. تردیدی در آن نیست و از پروردگار جهانیان است (یونس/۳۷). آیا میگویند قرآن را بربافته است (یونس/۳۸؛ هود/۱۳؛ سجده/۳؛ طور/۳۳)؟ [نه. چنین نیست]. بلکه آن حق و از جانب پروردگار توست (سجده/۳). پس اگر راست میگویند سخنی همانند آن بیاورند (طور/۳۴). بگو، اگر راست میگویید که قرآن توسط پیامبر بافته شده است ده سورۀ برساخته شده مانند آن (هود/۱۳) یا یک سوره مانند آن بیاورید و غیر خدا هر کس را میتوانید، فراخوانید (یونس/۳۸). بگو، اگر آن را بر بافته باشم، گناه من بر عهدۀ خود من است و من از جرمی که به من نسبت میدهید، مبرّا هستم (هود/۳۵).
به کسانی که به زنان پاکدامن خود تهمت [زنا] میزنند و سپس چهار شاهد نمیآورند، هشتاد تازیانه بزنید و دیگر هرگز گواهی آنان را نپذیرید. مگر آنان که توبه کنند و [کار خود را] اصلاح نمایند. کسانی که به همسران خود نسبت زنا میدهند و جز خودشان شاهدی ندارند، هر یک از آنها باید چهار بار به خدا سوگند یاد کند که او قطعاً از راستگویان است و[شهادت در دفعۀ] پنجم این است که [شوهر بگوید] لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. در صورتی که [زن] چهار بار به خدا سوگند یاد کند که [شوهر] او جداً از دروغگویان است، کیفر [زنا] از او ساقط میشود و [شهادت] پنجم آنکه خشم خدا بر او [زن] باد اگر [شوهرش] از راستگویان باشد (نور/۴-۹). خدا به مومنان میفرماید: چرا هنگامی که آن بهتان [افک] را شنیدید، مردان و زنان مومن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند این بهتانی آشکار است؟ چرا چهار گواه بر [صحّت] آن نیاوردند؟ پس چون گواهان را نیاوردند، اینان نزد خدا دروغگو هستند. چرا هنگامی که آن را شنیدید، نگفتید: سبحان الله؟ برای ما سزاوار نیست که در این [موضوع] سخن گوییم. این بهتانی بزرگ است (نور/۱۲-۱۳، ۱۶).
تهمت